جلد 2002 -                   جلد 2002 - صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Jenny T van der Steen, Hanneke JA Smaling, Johannes C van der Wouden, Manon S Bruinsma, Rob JPM Scholten, Annemiek C Vink. Music-based therapeutic interventions for people with dementia. 3 2002; 2002
URL: http://cochrane.ir/article-1-1751-fa.html
پیشینه
دمانس یک سندرم بالینی با علل مختلف است که با توجه به از بین رفتن عملکرد شناختی، رفتاری، اجتماعی و عاطفی مشخص می‌شود. مداخلات فارماکولوژیک در دسترس هستند اما تاثیر کمی بر درمان بسیاری از ویژگی‌های سندرم ‌دارد. تحقیقات کمی برای درمان غیر فارماکولوژیک اختصاص داده شده است. در این مرور، ما شواهد مربوط به تأثیرات مداخلات مبتنی بر موسیقی را مورد بررسی قرار دادیم.
اهداف
ارزیابی اثرات مداخلات درمانی مبتنی بر موسیقی بر سلامت عاطفی افراد مبتلا به دمانس از جمله کیفیت زندگی، اختلال خلقی یا خلق منفی، مشکلات رفتاری، رفتار اجتماعی و شناختی در پایان درمان و چهار هفته یا بیشتر پس از پایان درمان.
روش های جستجو
ما در 19 جون 2017 با استفاده از اصطلاحات زیر به جست‌وجوی ALOIS، ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین (CDCIG ؛Cochrane Dementia and Cognitive Improvement Group) پرداختیم: موسیقی‌درمانی، موسیقی، آواز خواندن، آواز، تحریک شنیداری. جست‌وجوی اضافی در 19 جون 2017 در اکثر پایگاه‌های اطلاعاتی مراقبت‌های سلامت MEDLINE ،Embase ،PsycINFO ،CINAHL و LILACS، و در ثبت کارآزمایی‌ها و منابع متون خاکستری انجام شد.
معیارهای انتخاب
ما کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده مربوط به مداخلات درمانی مبتنی بر موسیقی (حداقل 5 جلسه) را برای افراد مبتلا به دمانس که هرکدام از پیامدهای مطلوب را اندازه‌گیری کردند، انتخاب کردیم. گروه‌های کنترل، مراقبت معمول یا فعالیت‌های دیگر را با یا بدون موسیقی دریافت کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم مطالعات بازیابی‌شده را از نظر معیارهای ورود غربال‌گری کرده و سپس به استخراج داده‌ها و ارزیابی کیفیت روش‌شناسی مطالعات انتخاب‌شده پرداختند. در صورت لزوم، ما برای درخواست داده‌های اضافی، از جمله خرده‌مقیاس‌های مربوطه، یا برای سایر اطلاعات از دست رفته با نویسندگان کارآزمایی تماس گرفتیم. ما داده‌ها را با استفاده از مدل‌های اثرات تصادفی ترکیب کردیم.
نتایج اصلی
ما 22 مطالعه را با 1097 شرکت‌کننده تصادفی‌شده انتخاب کردیم. 21 مطالعه با 890 شرکت‌کننده داده‌ها را برای متاآنالیز (meta-analysis) به اشتراک گذاشتند. شرکت‌کنندگان در این مطالعات مبتلا به دمانس با درجات مختلفی از شدت بودند، و همه در موسسات مراقبتی اقامت داشتند. 7 مطالعه مداخله موسیقی را به صورت فردی ارائه کردند؛ مطالعات دیگر، مداخله را به گروه‌هایی از شرکت‌کنندگان ارائه دادند. اکثر مداخلات شامل هر دو عنصر موسیقی فعال و گیرنده بودند. کیفیت روش‌شناسی مطالعات متفاوت بود. تمام مطالعات در معرض خطر بالای سوگیری عملکردی و برخی از مطالعات در معرض خطر بالای سوگیری تشخیص یا سوگیری‌های دیگر قرار داشتند.
در پایان درمان، ما شواهدی را با کیفیت پائین یافتیم که نشان دادند این مداخلات ممکن است موجب بهبود سلامت عاطفی و کیفیت زندگی (میانگین تفاوت استاندارد شده (SMD): 0.32؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.02 تا 0.62؛ 9 مطالعه؛ 348 شرکت‌کننده) و کاهش اضطراب (SMD: 0.43 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.72 - تا 0.14 - ؛ 13 مطالعه؛ 478 شرکت‌کننده) شوند. ما شواهدی را با کیفیت پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات درمانی مبتنی بر موسیقی تاثیر کمی بر شناخت دارند یا تاثیری ندارند (SMD: 0.15؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.06 - تا 0.36؛ 7 مطالعه؛ 350 شرکت‌کننده). شواهد با کیفیت متوسط وجود داشت که نشان داد این مداخلات علائم افسردگی (SMD: 0.27 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI) 0.45 - تا 0.09 - ؛ 11 مطالعه؛ 503 شرکت‌کننده) و مشکلات رفتاری کلی (SMD: 0.23 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.46 - تا 0.01 - ؛ 10 مطالعه؛ 442 شرکت‌کننده) را کاهش می‌دهند، اما آشفتگی یا خشونت را کاهش نمی‌دهند (SMD: 0.07 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.24 - تا 0.10؛ 14 مطالعه؛ 626 شرکت‌کننده). کیفیت شواهد مربوط به رفتار اجتماعی بسیار پائین بود، بنابراین اثرات بسیار نامطمئن بودند.
کیفیت شواهد مربوط به پیامدهای بلندمدت اندازه‌گیری‌شده در چهار هفته یا بیشتر پس از پایان درمان، برای اضطراب و رفتار اجتماعی، بسیار پائین، و برای پیامدهای دیگر در مورد تاثیر کم یا عدم تاثیر، پائین بود (با SMDهای کوچک؛ بین 0.03 تا 0.34).
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
‌در صورتی که افراد مبتلا به دمانس در مراکز مراقبتی حداقل پنج جلسه مداخله درمانی مبتنی بر موسیقی دریافت کنند، احتمالا علائم افسردگی کاهش می‌یابد و مشکلات کلی رفتاری در پایان درمان بهبود می‌یابد. ‌این مسئله ممکن است باعث بهبود سلامت عاطفی و کیفیت زندگی شده و اضطراب را کاهش دهد؛ اما ممکن است تاثیر کمی ‌بر آشفتگی یا پرخاشگری یا شناخت داشته؛ یا تاثیری نداشته باشد. ما در مورد اثرات آن بر رفتار اجتماعی و در مورد اثرات بلندمدت نامطمئن هستیم. مطالعات آینده باید مدت زمان اثرات را در ارتباط با مدت زمان کلی درمان و تعداد جلسات بررسی کنند.
خلاصه به زبان ساده
مداخلات درمانی مبتنی بر موسیقی برای افراد مبتلا به دمانس
پیشینه
افراد مبتلا به دمانس، به تدریج در حافظه، تفکر، زبان و انجام فعالیت‌های روزمره دچار مشکل می‌شوند. دمانس اغلب با مشکلات عاطفی و رفتاری همراه است و ممکن است کیفیت زندگی فرد را کاهش دهد. در مراحل بعد از دمانس ممکن است برقراری ارتباط با استفاده از کلمات برای این افراد مشکل باشد، اما حتی زمانی که دیگر نمی‌توانند صحبت کنند نیز ممکن است بتوانند آهنگی را زمزمه کرده یا به همراه موسیقی بنوازند. بنابراین درمان با موسیقی ممکن است به ویژه برای افراد مبتلا به دمانس مناسب باشد. درمان‌گران موسیقی مخصوصا برای کار به‌صورت فردی یا گروه‌هایی از افراد، با استفاده از موسیقی برای کمک به رفع نیازهای جسمی، روحی و اجتماعی آن‌ها مناسب هستند. متخصصان دیگر نیز ممکن است برای ارائه درمان‌های مشابه آموزش ببینند.

هدف ‌این مطالعه مروری
ما می‌خواستیم ببینیم که آیا می‌توانیم شواهدی بیابیم که نشان دهد درمان‌های مبتنی بر موسیقی باعث بهبود سلامت عاطفی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به دمانس می‌شود. ما همچنین علاقمند به یافتن شواهدی در مورد اثرات آن بر مشکلات عاطفی، رفتاری، اجتماعی یا شناختی (مانند تفکر و یادآوری) افراد مبتلا به دمانس بودیم.

آنچه ما انجام دادیم
ما به جست‌وجوی کارآزمایی‌های بالینی پرداختیم که ‌این اثرات را اندازه‌گیری کردند و در آن افراد مبتلا به دمانس به‌طور تصادفی به درمان مبتنی بر موسیقی یا به گروه مقایسه اختصاص داده شدند. گروه‌های مقایسه ممکن است درمان خاصی نداشته باشند، یا ممکن است فعالیت‌های مختلفی به آن‌ها ارائه شده باشد. ما حداقل به پنج جلسه درمان نیاز داشتیم زیرا ما فکر می‌کردیم کمتر از پنج جلسه درمان تاثیر زیادی نخواهد داشت. ما نتایج حاصل از کارآزمایی‌ها را برای برآورد تأثیر درمان تا جایی که ممکن بود به‌طور دقیق ترکیب کردیم. شواهد تا 19 جون 2017 موجود است.

آنچه ما یافتیم
ما 22 کارآزمایی را برای انتخاب در این مرور یافتیم و توانستیم نتایج را برای حداقل برخی از پیامدهای حاصل از 890 شرکت‌کننده ترکیب کنیم. تمام افراد حاضر در کارآزمایی‌ها در خانه‌های سالمندان یا بیمارستان‌ها ماندند. برخی از کارآزمایی‌ها درمان‌های مبتنی بر موسیقی را با مراقبت معمول و برخی از کارآزمایی‌ها، آن‌ها را با فعالیت‌های دیگر مانند آشپزی یا نقاشی مقایسه کردند. کیفیت کارآزمایی‌ها و چگونگی گزارش‌دهی آن‌ها متفاوت بود، و این امر اطمینان ما را به نتایج تحت تأثیر قرار داد. اولا، ما به دنبال پیامدهایی بودیم که بلافاصله پس از یک دوره درمان پایان‌یافته به‌دست آمده بودند. با توجه به نتایج، ما توانستیم اطمینان متوسطی داشته باشیم که درمان‌های مبتنی بر موسیقی علائم افسردگی و مشکلات رفتاری کلی را بهبود می‌بخشند، اما به‌طور خاص رفتار مضطربانه و پرخاش‌گرانه را بهبود نمی‌بخشند.
آن‌ها همچنین ممکن است اضطراب و سلامت عاطفی را از جمله کیفیت زندگی بهبود ببخشند، اگر چه ما در مورد ‌این نتایج کمتر مطمئن بودیم. آن‌ها ممکن است تاثیر کمی بر شناخت داشته یا تاثیری نداشته باشند. ما اطمینان بسیار کمی به نتایج خود درباره تعاملات اجتماعی ‌داشتیم. بعضی از مطالعات نیز به بررسی‌ این موضوع پرداختند که آیا پس از پایان درمان چهار هفته‌ای یا بیشتر اثرات پایداری وجود داشت. با ‌این حال، داده‌های کمی ‌وجود داشت و ما در مورد نتایج نامطمئن یا بسیار نامطمئن بودیم. به احتمال زیاد کارآزمایی‌های بیشتر تأثیر قابل‌ توجهی بر آن‌چه که ما در مورد اثرات درمان‌های مبتنی بر موسیقی بر افراد مبتلا به دمانس می‌دانیم، دارند، بنابراین انجام تحقیقات مداوم مهم است.
(1083 مشاهده)
متن کامل [PDF 4 kb]   (152 دریافت)    

پذیرش: 1396/3/29 | انتشار: 1380/11/1