دمانس یک سندرم بالینی با علل مختلف است که با توجه به از بین رفتن عملکرد شناختی، رفتاری، اجتماعی و عاطفی مشخص میشود. مداخلات فارماکولوژیک در دسترس هستند اما تاثیر کمی بر درمان بسیاری از ویژگیهای سندرم دارد. تحقیقات کمی برای درمان غیر فارماکولوژیک اختصاص داده شده است. در این مرور، ما شواهد مربوط به تأثیرات مداخلات مبتنی بر موسیقی را مورد بررسی قرار دادیم.
ارزیابی اثرات مداخلات درمانی مبتنی بر موسیقی بر سلامت عاطفی افراد مبتلا به دمانس از جمله کیفیت زندگی، اختلال خلقی یا خلق منفی، مشکلات رفتاری، رفتار اجتماعی و شناختی در پایان درمان و چهار هفته یا بیشتر پس از پایان درمان.
ما در 19 جون 2017 با استفاده از اصطلاحات زیر به جستوجوی ALOIS، ثبت تخصصی گروه دمانس و بهبود شناختی در کاکرین (CDCIG ؛Cochrane Dementia and Cognitive Improvement Group) پرداختیم: موسیقیدرمانی، موسیقی، آواز خواندن، آواز، تحریک شنیداری. جستوجوی اضافی در 19 جون 2017 در اکثر پایگاههای اطلاعاتی مراقبتهای سلامت MEDLINE ،Embase ،PsycINFO ،CINAHL و LILACS، و در ثبت کارآزماییها و منابع متون خاکستری انجام شد.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده مربوط به مداخلات درمانی مبتنی بر موسیقی (حداقل 5 جلسه) را برای افراد مبتلا به دمانس که هرکدام از پیامدهای مطلوب را اندازهگیری کردند، انتخاب کردیم. گروههای کنترل، مراقبت معمول یا فعالیتهای دیگر را با یا بدون موسیقی دریافت کردند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم مطالعات بازیابیشده را از نظر معیارهای ورود غربالگری کرده و سپس به استخراج دادهها و ارزیابی کیفیت روششناسی مطالعات انتخابشده پرداختند. در صورت لزوم، ما برای درخواست دادههای اضافی، از جمله خردهمقیاسهای مربوطه، یا برای سایر اطلاعات از دست رفته با نویسندگان کارآزمایی تماس گرفتیم. ما دادهها را با استفاده از مدلهای اثرات تصادفی ترکیب کردیم.
ما 22 مطالعه را با 1097 شرکتکننده تصادفیشده انتخاب کردیم. 21 مطالعه با 890 شرکتکننده دادهها را برای متاآنالیز (meta-analysis) به اشتراک گذاشتند. شرکتکنندگان در این مطالعات مبتلا به دمانس با درجات مختلفی از شدت بودند، و همه در موسسات مراقبتی اقامت داشتند. 7 مطالعه مداخله موسیقی را به صورت فردی ارائه کردند؛ مطالعات دیگر، مداخله را به گروههایی از شرکتکنندگان ارائه دادند. اکثر مداخلات شامل هر دو عنصر موسیقی فعال و گیرنده بودند. کیفیت روششناسی مطالعات متفاوت بود. تمام مطالعات در معرض خطر بالای سوگیری عملکردی و برخی از مطالعات در معرض خطر بالای سوگیری تشخیص یا سوگیریهای دیگر قرار داشتند.
در پایان درمان، ما شواهدی را با کیفیت پائین یافتیم که نشان دادند این مداخلات ممکن است موجب بهبود سلامت عاطفی و کیفیت زندگی (میانگین تفاوت استاندارد شده (SMD): 0.32؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.02 تا 0.62؛ 9 مطالعه؛ 348 شرکتکننده) و کاهش اضطراب (SMD: 0.43 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.72 - تا 0.14 - ؛ 13 مطالعه؛ 478 شرکتکننده) شوند. ما شواهدی را با کیفیت پائین یافتیم که نشان دادند مداخلات درمانی مبتنی بر موسیقی تاثیر کمی بر شناخت دارند یا تاثیری ندارند (SMD: 0.15؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.06 - تا 0.36؛ 7 مطالعه؛ 350 شرکتکننده). شواهد با کیفیت متوسط وجود داشت که نشان داد این مداخلات علائم افسردگی (SMD: 0.27 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI) 0.45 - تا 0.09 - ؛ 11 مطالعه؛ 503 شرکتکننده) و مشکلات رفتاری کلی (SMD: 0.23 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.46 - تا 0.01 - ؛ 10 مطالعه؛ 442 شرکتکننده) را کاهش میدهند، اما آشفتگی یا خشونت را کاهش نمیدهند (SMD: 0.07 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.24 - تا 0.10؛ 14 مطالعه؛ 626 شرکتکننده). کیفیت شواهد مربوط به رفتار اجتماعی بسیار پائین بود، بنابراین اثرات بسیار نامطمئن بودند.
کیفیت شواهد مربوط به پیامدهای بلندمدت اندازهگیریشده در چهار هفته یا بیشتر پس از پایان درمان، برای اضطراب و رفتار اجتماعی، بسیار پائین، و برای پیامدهای دیگر در مورد تاثیر کم یا عدم تاثیر، پائین بود (با SMDهای کوچک؛ بین 0.03 تا 0.34).
در صورتی که افراد مبتلا به دمانس در مراکز مراقبتی حداقل پنج جلسه مداخله درمانی مبتنی بر موسیقی دریافت کنند، احتمالا علائم افسردگی کاهش مییابد و مشکلات کلی رفتاری در پایان درمان بهبود مییابد. این مسئله ممکن است باعث بهبود سلامت عاطفی و کیفیت زندگی شده و اضطراب را کاهش دهد؛ اما ممکن است تاثیر کمی بر آشفتگی یا پرخاشگری یا شناخت داشته؛ یا تاثیری نداشته باشد. ما در مورد اثرات آن بر رفتار اجتماعی و در مورد اثرات بلندمدت نامطمئن هستیم. مطالعات آینده باید مدت زمان اثرات را در ارتباط با مدت زمان کلی درمان و تعداد جلسات بررسی کنند.