ما 14 مطالعه (3741 شرکتکننده) را وارد کردیم: 9 کارآزمایی از مداخلات دارویی و 5 کارآزمایی از مداخلات غیردارویی. سی مطالعه در حال انجام شناسایی شدند و پنج مطالعه در انتظار طبقهبندی هستند. دادههای مرتبط با خستگی از 9 کارآزمایی (1344 شرکتکننده) دردسترس بودند. فقط در چهار کارآزمایی، مدیریت خستگی هدف اولیه مداخله (طب سوزنی الکتریکی (electroacupuncture)، توصیه به انجام فعالیت فیزیکی، درمان شناختی رفتاری و درمان متمرکز بر راهحل (solution‐focused therapy)) بود.
طب سوزنی الکتریکی
خستگی با ارزیابی عملکردی درمان بیماری مزمن ‐ خستگی (FACIT‐F) (نمرات از 0 تا 52) اندازهگیری شد. نمره (FACIT‐F) در هفته هشتم در شرکتکنندگان دریافت کننده طب سوزنی الکتریکی در مقایسه با عدم درمان، 8.00 نمره بالاتر (بهتر) بود (تفاوت میانگین (MD): 8.00؛ 95% CI؛ 6.45 تا 9.55؛ 1 RCT؛ 27 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین). نتایج در هفته 16 قابل محاسبه نبودند. نمرات FACIT‐F با طب سوزنی الکتریکی در مقایسه با طب سوزنی الکتریکی ساختگی نیز در هفته هشتم بالاتر بود (MD: 5.10؛ 95% CI؛ 3.49 تا 6.71؛ 1 RCT؛ 30 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین) اما در هفته 16 این نتیجه حاصل نشد (MD: 2.60؛ 95% CI؛ 0.74 تا 4.46؛ 1 RCT؛ 30 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین). هیچ حادثه جانبی گزارش نشد، به جز یک مورد عارضه جانبی در گروه طب سوزنی الکتریکی ساختگی.
درمان شناختی رفتاری (CBT) و درمان متمرکز بر راهحل
در مقایسه با ارائه بروشور اطلاعات در مورد خستگی، اثرات CBT بر خستگی بسیار نامشخص بودند (بیماری التهابی روده ‐ خستگی (IBD‐F) بخش I: MD: ‐2.16؛ 95% CI؛ 6.13‐ تا 1.81؛ IBD‐F بخش II: MD: ‐21.62؛ 95% CI؛ 45.02‐ تا 1.78؛ 1 RCT؛ 18 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت بسیار پائین). اثربخشی درمان متمرکز بر راهحل بر خستگی نیز بسیار نامشخص است، زیرا خلاصه استانداردی از دادهها گزارش نشدند (1 RCT؛ 98 شرکتکننده).
توصیه به انجام فعالیت فیزیکی
یک کارآزمایی 2x2 فاکتوریل (45 شرکتکننده) دریافت که توصیه به انجام فعالیت فیزیکی ممکن است خستگی را کاهش دهد اما شواهد بسیار نامشخص هستند. در هفته 12، در مقایسه با گروه کنترل که هیچ توصیهای را برای انجام فعالیت فیزیکی دریافت نکردند به علاوه دریافت کپسولهای امگا 3، نمرات FACIT‐F در گروه توصیه به انجام فعالیت فیزیکی همراه با دریافت امگا 3 (FACIT‐F؛ MD؛ 6.40؛ 95% CI؛ 1.80‐ تا 14.60، شواهد با قطعیت بسیار پائین) و توصیه به انجام فعالیت فیزیکی به علاوه دارونما (FACIT‐F؛ MD؛ 9.00؛ 95% CI؛ 1.64 تا 16.36، شواهد با قطعیت بسیار پائین) بالاتر (بهتر) بود. عوارض جانبی عمدتا گوارشی و در گروههای فعالیت فیزیکی مشابه بود، با این حال عوارض جانبی بیشتری در گروه عدم توصیه به انجام فعالیت فیزیکی به همراه امگا 3 گزارش شد.
مداخلات دارویی
در مقایسه با دارونما، داروی آدالیموماب (adalimumab) با دوز 40 میلیگرم که یک هفته در میان تجویز میشود («eow») (فقط برای کسانی که در دوره درمان القایی به این دارو پاسخ درمانی دادهاند)، ممکن است خستگی را در بیماران مبتلا به بیماری کرون متوسط تا شدید کاهش دهد، اما شواهد نامشخص هستند (FACIT‐F؛ MD؛ 4.30؛ 95% CI؛ 1.75 تا 6.85، شواهد با قطعیت بسیار پائین). شرکتکنندگان در گروه آدالیموماب 40 میلیگرمی eow کمتر احتمال داشت که دچار عوارض جانبی جدی شوند (OR: 0.56؛ 95% CI؛ 0.33 تا 0.96؛ 521 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط) و به دلیل عوارض جانبی از مطالعه خارج شوند (OR: 0.48؛ 95% CI؛ 0.26 تا 0.87؛ 521 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت متوسط).
فریک مالتول (ferric maltol) ممکن است منجر به افزایش مختصری در خستگی شود، نمرات انرژی و سرزندگی SF‐36 در گروه دارونما در مقایسه با گروه درمان به دنبال 12 هفته درمان بهتر بود (MD: ‐9.31؛ 95% CI؛ 17.15‐ تا 1.47‐؛ 118 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین). ممکن است تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در عوارض جانبی وجود داشته باشد (OR: 0.55؛ 95% CI؛ 0.26 تا 1.18؛ 120 شرکتکننده؛ شواهد با قطعیت پائین).
سوال مطالعه مروری
اثرات درمانهای دارویی و غیردارویی بر خستگی در افراد مبتلا به بیماری التهابی روده (IBD) در مقایسه با عدم درمان، دارونما (placebo) (به عنوان مثال قرص قند) یا مقایسه فعال (به عنوان مثال درمان موثر شناخته شده) چیست؟
پیشینه
IBD یک بیماری مادامالعمر است که باعث التهاب و زخم در روده میشود. بیماری کرون و کولیت اولسراتیو دو نوع اصلی IBD هستند. افرادی که با IBD زندگی میکنند اغلب دچار خستگی میشوند، که میتواند تاثیری منفی و سنگین بر کیفیت زندگی آنها داشته باشد. درمانهای متفاوتی مانند داروها و ورزش میتوانند خستگی را بهبود بخشند. با این حال، مشخص نیست که اثرات چنین درمانهایی روی خستگی در IBD چه هستند. این مرور، شواهد موجود را در مورد اثربخشی درمان روی خستگی در IBD ارایه میدهد.
تاریخ جستوجو
جستوجوهای گسترده از آغاز تا جولای 2018 انجام شد. جستوجوی بیشتر در اکتبر 2019 انجام شد.
ویژگیهای مطالعه
چهارده مطالعه (3741 شرکتکننده مبتلا به IBD) واجد معیارهای ورود بودند. نه کارآزمایی دارویی مختلف، چهار کارآزمایی غیردارویی و یک کارآزمایی چند حالتی در این مرور گنجانده شدند. سی مطالعه در حال انجام نیز شناسایی شدند و پنج مطالعه در انتظار طبقهبندی هستند. در فقط چهار کارآزمایی، مدیریت خستگی هدف مداخله بود. در کارآزماییهای باقیمانده، مداخلات با هدف مدیریت علایم دیگر از جمله خستگی انجام شدند. دادههای خستگی در چهارده کارآزمایی موجود نبودند، بنابراین، یافتههای این مرور بر مبنای 1344 شرکتکننده از نه کارآزمایی قرار دارند. اکثر مطالعات حجم نمونه کوچکی داشته و شواهد کیفیت پایین یا بسیار پائینی داشتند.
نتایج کلیدی و کیفیت شواهد
شواهد نشان میدهند که طب سوزنی الکتریکی (electroacupuncture) ممکن است منجر به کاهش زیادی در خستگی در مقایسه با کنترل و طب سوزنی الکتریکی ساختگی شود، با این حال، قطعیت کلی شواهد به دلیل دادههای پراکنده پایین است. هیچ حادثه جانبی گزارش نشد، به جز یک مورد عارضه جانبی در گروه طب سوزنی ساختگی.
ما در مورد تاثیر درمان شناختی رفتاری و درمان با تمرکز بر راهحل (solution‐focused therapy) بسیار نامطمئن هستیم، زیرا کیفیت شواهد بسیار پایین است.
یک مطالعه کوچک نشان داد که توصیه به انجام فعالیت فیزیکی علاوه بر امگا 3 و نیز توصیه به انجام فعالیت فیزیکی به علاوه دارونما (placebo) ممکن است خستگی را در مقایسه با عدم توصیه به انجام فعالیت فیزیکی به همراه امگا 3 کاهش دهد. عوارض جانبی در تمام گروههای فعالیت فیزیکی مشابه بود، هرچند عوارض جانبی بیشتری در گروه عدم توصیه به انجام فعالیت فیزیکی به همراه امگا 3 گزارش شد. حوادث جانبی عمدتا عوارض خفیف دستگاه گوارش مانند اسهال و نفخ بودند.
در مقایسه با دارونما، داروی آلیموماب (alimumab) با دوز 40 میلیگرم که یک هفته در میان تجویز میشود، ممکن است خستگی را در بیماران مبتلا به بیماری کرون متوسط تا شدید، که به درمان با آدالیموماب (adalimumab) پاسخ دادهاند، کاهش دهد، اما شواهد بسیار نامشخص هستند. افرادی که آدالیموماب را با دوز 40 میلیگرم در هفته مصرف میکنند، در مقایسه با بیمارانی که دارونما مصرف میکنند، کمتر دچار عوارض جانبی جدی یا خروج از مطالعه به دلیل عوارض جانبی میشوند.
شواهد نشان میدهند که فریک مالتول (ferric maltol) منجر به افزایش اندکی در خستگی در شرکتکنندگان مبتلا به بیماری کرون و کولیت اولسراتیو، در دوره بهبود یا با فعالیت خفیف تا متوسط بیماری میشود. پس از 12 هفته درمان با فریک مالتول، خستگی کمتری در گروه دارونما در مقایسه با گروه درمان گزارش شد، با این حال، کیفیت شواهد پایین است.
نتیجهگیری
اثرات مداخلات برای مدیریت خستگی در IBD نامشخص بوده و شواهد محدودی در این زمینه در دسترس هستند. هیچ نتیجهگیری محکمی را در رابطه با مزایا و آسیبها (به عنوان مثال عوارض جانبی) نمیتوان داشت، مطالعات با کیفیت بالا، با تعداد بیشتری از شرکتکنندگان، برای تعیین تاثیر بالقوه درمانها بر خستگی در IBD مورد نیاز است. مطالعات آینده باید خستگی را به عنوان یک پیامد اولیه ارزیابی کنند، به طور خاص برای مدیریت خستگی طراحی شده باشند و جمعیتهای خاص IBD را مورد هدف قرار دهند.