جلد 2016 -                   جلد 2016 - صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Tony Kendrick, Magdy El-Gohary, Beth Stuart, Simon Gilbody, Rachel Churchill, Laura Aiken, et al . Routine use of patient reported outcome measures (PROMs) for improving treatment of common mental health disorders in adults. 3 2016; 2016
URL: http://cochrane.ir/article-1-550-fa.html
پیشینه
مانیتورینگ روتین پیامدهای مربوط به اختلالات شایع سلامت روان (CMHD ؛Routine outcome monitoring of common mental health disorders)، با استفاده از سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار (PROM ؛patient reported outcome measures) در حوزه‌های مربوط به مراقبت‌های‌ اولیه (primary care)، روان‌درمانی و محیط‌های چندرشته‌ای ارائه مراقبت‌های سلامت روان (multidisciplinary mental health care settings) ترویج پیدا کرده است، اما با توجه به شیوع بالای این نوع مانیتورینگ، احتمال هزینه‌بر بودن آن وجود دارد. هیچ مطالعه مروری نظام‌مندی درباره استفاده از سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار در مانیتورینگ روتین پیامدهای مربوط به اختلالات شایع سلامت روان در هر یک از این 3 حیطه نامبرده وجود نداشته است.
اهداف
بررسی اثرات اندازه‌گیری روتین و بازخورد نتایج سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار در طول مدیریت اختلالات شایع سلامت روان بر: 1) بهبود پیامد اختلالات شایع سلامت روان، و 2) تغییر مدیریت اختلالات شایع سلامت روان.
روش های جستجو
ما در پایگاه ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده گروه افسردگی، اضطراب و اختلالات روانی در کاکرین (مطالعات CCDANCTR؛ Cochrane Depression Anxiety and Neurosis group specialised controlled trials register؛ و منابع CCDANCTR)، کتاب‌شناسی سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار دانشگاه آکسفورد (2005-2002)، Ovid PsycINFO؛ Web of Science، کتابخانه کاکرین (The Cochrane Library)، و پایگاه‌های ثبت کارآزمایی‌های بین‌المللی، در مرحله اولیه تا 30 می 2014 و سپس در مرحله به‌روزرسانی تا 18 می 2015 به جست‌وجو پرداختیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (RCT) فردی و خوشه‌ای را که دربرگیرنده شرکت‌کنندگان 18 ساله و بزرگتر بودند انتخاب کردیم که پیامدهای مربوط به اختلالات شایع سلامت روان را در مورد ایشان به صورت روتین، مانیتور و نتایج سنجه‌های پیامدی گزارش شده را توسط بیمار به پزشکان تیم درمان، یا هر دوی پزشکان و بیماران بازخورد می‌شد. ما RCTهایی را که در محیط‌های درمان کودکان و نوجوانان انجام گرفت، و آن‌هایی را که بیش از 10% از شرکت‌کنندگان آن‌ها دارای اختلالات خوردن (eating disorders)، سایکوز (psychoses)، اختلالات مصرف مواد (substance use disorders)، اختلالات یادگیری (learning disorders) یا دمانس (dementia) بودند، از مطالعه مروری خارج کردیم.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
حداقل 2 نویسنده به صورت مستقل به شناسایی کارآزمایی‌های واجد شرایط، بررسی کیفیت آن‌ها، و استخراج داده‌ها پرداختند. ما میان تمامی مطالعات به اجرای متاآنالیز (meta-analysis) پرداخته، و برای تعدیل تجمیع‌، سنجه‌های پیامدی را که به اندازه کافی شبیه به یکدیگر بودند، تجمیع کردیم.
نتایج اصلی
ما 17 مطالعه را دربرگیرنده 8787 شرکت‌کننده وارد مطالعه مروری کردیم که 9 مورد از آن‌ها در محیط‌های مراقبت از سلامت روان، 6 مورد در محیط‌های روان‌درمانی، و 2 مورد در محیط‌های مراقبت‌ اولیه به اجرا درآمده بودند. تجمیع داده‌های پیامدی به منظور تدارک یک برآورد خلاصه از اثر مطالعات فقط برای آن دسته از مطالعاتی امکان‌پذیر بود که از پرسشنامه پیامد مرکب (compound Outcome Questionnaire ؛OQ-45) یا سیستم درجه‌بندی پیامد (Outcome Rating System ؛ORS) سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار استفاده کرده بودند. به طوری که تمامی آن‌ها در محیط‌های چندرشته‌ای مراقبت‌ سلامت روان یا روان‌درمانی به اجرا درآمده بودند، زیرا هر دو مطالعه صورت گرفته در محیط مراقبت‌های اولیه شناسایی شده، از سنجه‌های پیامدی علامت واحد (single symptom outcome measures) استفاده کرده بودند که به طور مستقیم قابل مقایسه با پرسشنامه پیامد مرکب یا سیستم درجه‌بندی پیامد نبود.
متاآنالیز 12 مطالعه شامل 3696 شرکت‌کننده که از این سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار استفاده کرده بودند، هیچ شواهدی را مبنی بر وجود اختلاف میان گروه بازخورد وگروه غیربازخورد از نظر پیامد در قالب علائم، به دست نداد (میانگین تفاوت استاندارد (SMD): 0.07 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.16 - تا 0.01؛ P: 0.10). در حالی که تمامی مطالعات منتخب در اکثر موارد به دلیل کورسازی ناکافی ارزیاب‌ها و فرسایش قابل توجه در دوره پیگیری، دارای خطر بالایی از سوگیری (Bias) برآورد شدند، با وجود این شواهد پشتیبان این مقایسه به لحاظ کیفیت در سطح پایین ارزیابی شد.
کیفیت زندگی در فقط 2 مطالعه و کارکرد اجتماعی در یک مطالعه گزارش شده بودند. هزینه‌ها در هیچ یک از مطالعات گزارش نشده بودند. اطلاعات مربوط به عوارض جانبی (افکار آسیب به خود یا خودکشی) در یک مطالعه گردآوری شده بودند. اما اختلافات میان بازوها گزارش نشده بودند.
امکان تجمیع داده‌های مربوط به دارودرمانی یا ارجاع‌ها وجود نداشت، در حالی که فقط 2 مطالعه این موارد را گزارش کرده بودند. متاآنالیز 7 مطالعه شامل 2608 شرکت‌کننده هیچ شواهدی مبنی بر وجود اختلاف میان گروه‌های بازخورد و غیربازخود به لحاظ مدیریت اختلالات شایع سلامت روان در قالب تعداد جلسات درمانی دریافت شده، به دست نداد (میانگین تفاوت (MD): 0.02 - جلسه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.42 - تا 0.39 - ؛ P: 0.93). با وجود این، شواهد برای این مقایسه نیز به لحاظ کیفیت در سطح پائین ارزیابی شد.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
ما شواهد کافی برای حمایت از استفاده از مانیتورینگ پیامدی روتین با استفاده از سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار در درمان اختلالات شایع سلامت روان، در قالب بهبود پیامدهای مربوط به بیمار یا بهبود مدیریت به دست نیاوردیم. به دلیل بالا بودن خطر سوگیری در تعداد کثیری از کارآزمایی‌های سازگار با معیارهای ورود، یافته‌های مطالعه مروری در معرض عدم اطمینان قابل توجهی قرار دارند، به این معنا که بسیار محتمل خواهد بود که پژوهش‌های آتی تاثیر مهمی بر برآورد اثر داشته باشد و این برآورد را تغییر دهد. بنابراین پژوهش بیشتری با کیفیت بهتر و به طور خاص در حیطه مراقبت‌های اولیه که در آن بیشترین موارد اختلالات شایع سلامت روان تحت درمان قرار می‌گیرند، نیاز است.
پژوهش‌های آتی بهتر است موضوع‌های کورسازی ارزیابان و ریزش را مورد توجه قرار داده، و به اندازه‌گیری طیفی از علائم مرتبط پیامدی و همچنین اثرات مضر محتمل مانیتورینگ، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، کارکرد اجتماعی و هزینه‌ها را بپردازند. مطالعات بهتر است افراد درمان شده با داروها و نیز درمان‌های روان‌شناختی را دربرگرفته و بهتر است آن‌ها را برای یک دوره زمانی بیشتر از 6 ماه مورد پیگیری قرار دهند.
خلاصه به زبان ساده
استفاده از سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار برای مانیتورینگ سیر پیشرفت وضعیت در بزرگسالان مبتلا به اختلالات شایع سلامت روان
چرا این مطالعه مروری مهم است؟
1 نفر از هر 6 نفر از یک اختلال شایع سلامت روان (CMHD ؛common mental health disorder)، شامل اختلالات اضطرابی و افسردگی رنج می‌برد. سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار (PROM ؛Patient reported outcome measures) پرسشنامه‌هایی درباره علائم، عملکرد و روابط بیماران هستند. استفاده از این سنجه‌ها برای مانیتور سیر پیشرفت وضعیت افراد مبتلا به اختلالات شایع سلامت روان ممکن است موجب بهبود پیامدهای درمان شده و مدیریت اختلالات شایع سلامت روان را تغییر دهد.

این مطالعه مروری مورد توجه و علاقه چه کسانی قرار خواهد گرفت؟
افراد مبتلا به اختلالات شایع سلامت روان؛ متخصصان سلامت در حوزه مراقبت‌های اولیه، خدمات سلامت روان و روان‌درمانی؛ اعضای هیات کمیسیون خدمات سلامت.

این مطالعه مروری قصد دارد به چه سوالاتی پاسخ دهد؟
• آیا استفاده از سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار برای پایش سیر پیشرفت وضعیت در افراد مبتلا به اختلالات شایع سلامت روان منجر به بهبود پیامدهای سلامت شامل علائم، کیفیت زندگی و کارکرد اجتماعی می‌شود؟
• آیا استفاده از سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار در فراد مبتلا به اختلالات شایع سلامت روان، روش مدیریت مشکلات ایشان را شامل دارودرمانی و ارجاع‌های صورت گرفته برای استفاده از کمک متخصصین تغییر می‌دهد؟

چه مطالعاتی وارد این مطالعه مروری شدند؟
برای به دست آوردن تمامی مطالعات صورت گرفته با کیفیت بالا در زمینه استفاده از سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار برای پایش درمان اختلالات شایع سلامت روان منتشر شده تا مه 2015، تمامی پایگاه‌های اطلاعاتی کارآزمایی‌ها مورد جست‌وجو قرار گرفتند. مطالعات منتخب باید از نوع کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده روی شرگت‌کنندگان بزرگسال می‌بودند، به طوری که در اکثر آن‌ها یک اختلال شایع سلامت روان تشخیص داده شده بود.
17 مطالعه شامل 8787 شرکت‌کننده وارد مطالعه مروری شدند. 9 مورد از این مطالعات از محیط‌های سلامت روان، 6 مورد از روان‌درمانی و 2 مورد از مراقبت‌های اولیه بودند.
کیفیت این مطالعات پایین تا متوسط برآورد شدند.

شواهد به دست آمده از مطالعه مروری چه چیزی به ما می‌گویند؟
مانیتورینگ پیامد روتین اختلالات شایع سلامت روان با استفاده از سنجه‌های پیامدی گزارش شده توسط بیمار به طور قطعی نشان نداد که در تجمیع تجزیه و تحلیل‌های صورت گرفته روی نتایج مطالعه، چه از نظر بهبود پیامدهای مربوط به علائم بیمار (از میان 12 مطالعه)، یا از نظر تغییر در طول دوره درمان برای وضعیت‌های آن‌ها (از میان 7 مطالعه) کمک‌کننده باشد. از آنجایی که فقط 2 مطالعه اطلاعات مربوط به دارو درمانی یا ارجاع‌های صورت گرفته را برای درمان بیشتر گزارش کرده بودند، تحلیل تغییرات مربوط به این دو پیامد امکان‌پذیر نبود. به طور مشابه، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، کارکرد اجتماعی، عورض جانبی، و هزینه‌ها در تعداد بسیار معدودی از مطالعات گزارش شده بودند.

در گام بعدی بهتر است چه اقدامی صورت گیرد؟
به پژوهش‌های بیشتری با کیفیت بهتر، به ویژه در حیطه مراقبت‌های اولیه جایی که بیشترین موارد اختلالات شایع سلامت روان مورد درمان قرار می‌گیرند، نیاز است. مطالعات بهتر است افراد درمان شده با داروها و همچنین روان درمانی‌ها را دربرگرفته و بهتر است آنها را برای یک بازه زمانی بیشتر از 6 ماه تحت پیگیری قرار دهند. همچنین مطالعات بهتر است آسیب‌های امکان‌پذیر، کیفیت زندگی، کارکرد اجتماعی، هزینه‌های مانیتورینگ و همچنین علائم و طول دوره درمان را نیز اندازه‌گیری کنند.

(1407 مشاهده)
متن کامل [PDF 4 kb]   (62 دریافت)    

پذیرش: 1394/2/28 | انتشار: 1395/4/23