, Xiang Cheng
, Shichang Deng
, Qinggang Hu
, Yi Sun
, Qichang Zheng
دوازده کارآزمایی با مجموع 1932 شرکتکننده در این مرور وارد شدند. درد مزمن کلی پس از جراحی در گروه چسب، در مقایسه با گروه بخیه، تا 37% کاهش یافت (OR: 0.63؛ 95% CI؛ 0.44 تا 0.91؛ 10 مطالعه؛ 1418 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). با این حال، زمانی که تجزیهوتحلیل زیرگروه بر اساس نوع مش جراحی انجام شد، نتایج تغییر کردند. تجزیهوتحلیل زیرگروه در مطالعات وارد شده که از مش جراحیهای کموزن استفاده کرده بودند، نشان داد کاهش درد مزمن کمتر عمیق و قابل توجه بود (OR: 0.77؛ 95% CI؛ 0.50 تا 1.17). تجزیهوتحلیل زیرگروه از مطالعات وارد شده که از مش جراحیهای با وزن ببیشتر استفاده کرده بودند، نشان از مزایای قابل توجه از تثبیت با چسب داشتند (OR: 0.38؛ 95% CI؛ 0.17 تا 0.82).
عود هرنی بین دو گروه مشابه بود (OR: 1.44؛ 95% CI؛ 0.63 تا 3.28؛ 12 مطالعه؛ 1932 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). تثبیت با چسب از نظر طول دوره جراحی (MD: ‐3.13؛ 95% CI؛ 4.48‐ تا 1.78‐؛ 9 مطالعه؛ 1790 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین)، هماتوم (MD: 0.52؛ 95% CI؛ 0.31 تا 0.86؛ 10 مطالعه؛ 1384 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) و دوره نقاهت و بازگشت به فعالیتهای روزانه (MD: ‐1.26؛ 95% CI؛ 1.89‐ تا 0.63‐؛ 3 مطالعه؛ 403 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین) بر بخیه برتری داشت.
حوادث جانبی را نیز بررسی کردیم. تفاوتهای قابل توجهی بین دو گروه وجود نداشت. تجزیهوتحلیل تجمعی برای عفونت سطحی زخم؛ OR: 1.23؛ 95% CI؛ 0.37 تا 4.11؛ 7 مطالعه؛ 763 شرکتکننده (شواهد با کیفیت پائین)؛ برای مش جراحی/عفونت عمقی؛ OR: 0.67؛ 95% CI؛ 0.16 تا 2.83؛ 8 مطالعه؛ 1393 شرکتکننده (شواهد با کیفیت پائین) را نشان داد. علاوه بر این، ما سروما (seroma) (تورم پس از جراحی که در اثر مایع ایجاد میشود) (OR: 0.83؛ 95% CI؛ 0.51 تا 1.33) و بیحسی و سوزش پایدار (OR: 0.81؛ 95% CI؛ 0.57 تا 1.14) را هم بررسی کردیم.
در نهایت، شش کارآزمایی با حضور 1009 شرکتکننده طول مدت بستری را پس از جراحی بررسی کرده و تفاوت غیر‐معنیداری را بین دو گروه نیافتند (MD: ‐0.12؛ 95% CI؛ 0.35‐ تا 0.10).
به دلیل فقدان دادهها، هیچ گونه نتیجهگیری بین چسب صناعی و بیولوژیکال وجود نداشت.
هشت مورد از 12 کارآزمایی، حداقل در یکی از حوزههای مورد بررسی، خطر بالای سوگیری داشتند. دو مطالعه شبه‐تصادفیسازی شده و کنترل شده بوده و توالی تخصیص یک مطالعه پنهانسازی نشده است. تقریبا نیمی از کارآزماییها شامل اطلاعات کافی نبودند یا در معرض خطر بالای سوگیری به دلیل فرایندهای کورسازی قرار داشتند. خطر سوگیری برای دادههای ناقص مربوط به پیامدها در همه مطالعات وارد شده از پائین تا بالا متغیر بود. دو کارآزمایی بعضی پیامدهای مهم را گزارش نکردند. یک مطالعه توسط تولید کننده سیلانت فیبرین تامین مالی شده بود. بنابراین، طبق جداول «خلاصه یافتهها»، کیفیت شواهد (GRADE) برای پیامدها متوسط تا پائین است.
سوال مطالعه مروری
ما به بررسی این موضوع پرداختیم که چسب، در مقایسه با بخیههایی که برای تثبیت مش جراحی در ترمیم هرنی اینگوئینال لیختناشتاین استفاده میشود، میتواند درد مزمن پس از جراحی را، بدون افزایش نرخ عود پس از جراحی، کاهش دهد یا خیر.
پیشینه
فتق یک ضعف در دیواره شکمی است و اجازه فرار بافت نرم یا اندامهای داخلی را از داخل فتق میدهد. معمولا به نظر میرسد یک توده قابل کوچک شدن است و ممکن است باعث ناراحتی و درد شود، فعالیتهای روزمره را محدود کند و کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. اگر روده ایسکمیک یا نکروتیک باشد، میتواند خطرناک باشد. هرنیوپلاستی اینگوئینال لیختناشتاین که از پروتزهای مصنوعی مش جراحی برای عبور از این نقص استفاده میکند، ترمیم باز استاندارد بدون کشش در هرنی اینگوئینال است. نرخ عود در روش لیختناشتاین قابل قبول است. با این حال، درد مزمن پس از جراحی شایع و مقابله با آن دشوار است. بخیه روش مرسوم برای تثبیت مش جراحی است اما ممکن است باعث تحریک یا فشردهسازی عصبی شود که به نوبه خود منجر به درد نوروپاتیک پس از جراحی میشود. بنابراین چسب، به عنوان یک روش غیر‐تهاجمی برای تثبیت مش جراحی، به نظر میرسد که درد مزمن را کاهش دهد. با این حال، تثبیت چسب روی نرخ عود فتق پس از جراحی تاثیر میگذارد.
تحقیق و بررسی
تکنیک لیختناشتاین برای اولین بار در سال 1986 توصیف شد، بنابراین ما از سال 1986 تا مه 2016 منابع علمی را برای یافتن کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده که به مقایسه چسب در برابر بخیه برای تثبیت مش جراحی در ترمیم هرنی لیختناشتاین پرداخته بودند، جستوجو کردیم. همچنین مطالعاتی را که شامل هرنی اینگوئینال اولیه و عود کننده بودند، در نظر گرفتیم که گزارشها به ما اجازه داد تا اطلاعات را در مورد ترمیم اولیه جدا و استخراج کنیم.
ویژگیهای مطالعه
12 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده مرتبط را شناسایی کردیم که با 1932 شرکتکننده به مقایسه چسب در برابر بخیه برای تثبیت مش جراحی، پرداخته بودند.
نتایج اصلی
تثبیت با چسب از نظر درد مزمن، مدت زمان عمل، هماتوم و زمان بهبودی به فعالیتهای روزانه نسبت به بخیه برتری دارد.
تثبیت با چسب با افزایش خطر ابتلا به عفونت، عود فتق، سرم (مجموعهای از مایع که پس از جراحی زیر سطح پوست ایجاد میشود)، بیحس بودن (از دست دادن حس یا احساس)، کیفیت زندگی و مدت اقامت پس از جراحی همراه بود.
در مورد نقش تثبیت با چسب در افرادی که فتق عود کننده، فتق فمورال یا فتق عارضهدار دارند، چیزی نمیدانیم. در عین حال هیچ نتیجهای نمی توان برداشت کرد که کدام نوع از چسب باید مورد استفاده قرار گیرد، زیرا کارآزمایی در این زمینه وجود نداشت.
کیفیت شواهد
هشت مورد از 12 کارآزمایی، حداقل در یکی از حوزههای مورد بررسی، خطر بالای سوگیری داشتند. دو مطالعه انجام شده به صورت شبه‐تصادفیسازی و کنترل شده انجام شدند. تقریبا نیمی از کارآزماییها شامل اطلاعات کافی نبودند یا در معرض خطر بالای سوگیری به دلیل فرایندهای کورسازی قرار داشتند. خطر سوگیری برای دادههای ناتمام پیامدها در همه مطالعات وارد شده پائین تا بالا است. دو کارآزمایی بعضی پیامدهای مهم را گزارش نکردند. یک مطالعه توسط تولید کننده سیلانت فیبرین تامین مالی شده بود. از آنجایی که کیفیت شواهد (GRADE) برای پیامدها متوسط تا پائین بود و قدرت نتایج درد مزمن قوی نیست، یافتهها باید با احتیاط تفسیر شوند .
با این حال، شواهد هنوز هم کافی است تا نتیجهگیری شود که تثبیت مش جراحی با چسب در برابر تثبیت با بخیه، برای پروسیجر لیختناشتاین، اگر برتر نباشد، قابل مقایسه است یا خیر. چسب ممکن است یک جایگزین منطقی برای بخیه برای تثبیت مش جراحی در ترمیم لیختناشتاین باشد.