اهداف اولیه این مرور عبارتند از: بررسی اثربخشی راهبردهایی با هدف ارتقای اجرایی سیاستهای مدرسهمحور، برنامهها یا شیوههایی برای مورد توجه قرار دادن رژیم غذایی کودک، فعالیت بدنی، چاقی، مصرف دخانیات یا الکل.
اهداف ثانویه این مرور عبارتند از: بررسی اثربخشی راهبردهای اجرایی بر رفتار سلامت (مصرف میوهجات و سبزیها) و پیامدهای تناسباندام (شامل وزن و BMI)، توصیف اثر این راهبردها بر دانش، مهارت و گرایش کارکنان مدرسه که در اجرای برنامهها و شیوهها یا راهبردهای ترویج سلامت مشارکت دارند، بیان هزینه یا هزینه‐اثربخشی این راهبردها و توصیف هرگونه عوارض جانبی ناخواسته این راهبردها بر مدارس، کارکنان مدرسه یا بچهها.
27 کارآزمایی وارد شد که 18 مورد آنها در آمریکا انجام شده بود. نوزده کارآزمایی، طراحی کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trails; RCT) داشتند. پانزده کارآزمایی راهبردهایی برای اجرای برنامهها، شیوهها یا سیاستهای سالم غذا خوردن را تست کرده بودند: شش کارآزمایی راهبردهای شیوهها یا سیاستهای فعالیت بدنی و سه کارآزمایی شیوهها یا سیاستهای مصرف دخانیات را ارزیابی کرده بودند. سه کارآزمایی ترکیبی از عوامل خطر را مد نظر داشتند. هیچ یک از کارآزماییهای وارد شده به دنبال افزایش اجرای مداخلات برای به تاخیر انداختن شروع یا کاهش مصرف الکل نبودند. تمام کارآزماییها راهبردهای اجرای راهبرد چند راهکاری را سنجیدند و هیچ یک از دو کارآزمایی ترکیبهای مشابه را از راهبردهای اجرایی بررسی نکرده بودند. یکی از شایعترین راهبردهای اجرایی شامل مواد آموزشی، توسعه آموزشی و جلسات آموزشی است. در مورد پیامدها، کیفیت شواهد بسیار پائین و خطر سوگیری در اکثریت کارآزماییها، برای سوگیری تشخیص و عملکرد بالا بود.
میان 13 کارآزمایی که پیامدهای اجرایی دو‐حالتی را گزارش کردند ‐ نسبت مدارس یا کارکنان مدرسه (به عنوان مثال تعداد کلاسها) که شیوه یا سیاست هدفمند را اجرا میکنند ‐ میانه تعدیل نشده (بهبودی) اندازههای تاثیرگذاری از 8.5% تا 66.6% متغیر بودند. از هفت کارآزمایی که درصدی از برنامه، شیوه یا سیاستی را که اجرا شده بود، گزارش کرده بودند، میانه تاثیر تعدیل نشده (بهبودی) نسبت به گروه کنترل از 8‐% تا 43% متغیر بود. ارزیابی مقدار تاثیر گزارش شده نسبت به گروه کنترل در دو کارآزمایی نشان داد که میزان تاثیر راهبردهای اجرایی بر میزان زمان صرف شده در هر هفته توسط معلمان برای تفویض شیوهها یا سیاستهای هدفمند از 26.6 تا 54.9 دقیقه در هر هفته متغیر بودند. میان کارآزماییهایی که سایر پیامدهای اجرای مستمر را گزارش کرده بودند، یافتهها مختلط بود. چهار کارآزمایی، راهبردهایی را که به دنبال دستیابی به «مقیاس» بودهاند به کار بردهاند، این بدان معنی است که در سرتاسر نمونهها از حدود 50 مدرسه، پیشرفت در اجرا در سه کارآزمایی گزارش شده است.
تاثیر مداخلات بر رفتار سلامت دانشآموز یا وضعیت وزنی، متفاوت بود. سه مورد از هشت کارآزمایی با پیامدهای حاصل از فعالیت بدنی، پیشرفت قابل توجهی را گزارش نکردند. در دو کارآزمایی کاهش در مصرف دخانیات بین مداخله نسبت به کنترل گزارش شده است. هفت مورد از نه کارآزمایی، تفاوت بین گروهی را در مورد اضافه‐وزن و چاقی دانشآموز گزارش نکرده بودند. پیشرفتهای مثبت در نوع رژیم غذایی کودک به طور کلی بین کارآزماییهایی که این پیامدها را نشان دادند، گزارش شده بود. در سه کارآزمایی تاثیر راهبردهای اجرایی بر نگرش کارکنان مدرسه بررسی و تاثیرات متفاوتی پیدا شد. دو کارآزمایی روشهای مطالعه برای ارزیابی عوارض جانبی بالقوه ناخواسته را مشخص کردند، هیچ کدام یافتهای را گزارش نکردند. در یک کارآزمایی گزارش شده بود که پشتیبانی اجرایی به طور قابل ملاحظهای باعث افزایش درآمد یا هزینههای مدرسه نمیشود و این در حالی است که کارآزمایی دیگری به ارزیابی اقتصادی رسمی پرداخته و گزارش کرده بود که مداخلات، هزینه‐اثربخش خواهند بود. ناهمگونی در کارآزماییها و فقدان اصطلاحات همسو و سازگار در توصیف راهبردهای اجرایی جزو محدودیتهای مهم این مرور بودند.
سوال مطالعه مروری: این مرور به دنبال ارزیابی میزان اثربخشی راهبردها در حمایت از اجرای شیوهها و سیاستهای مدرسهمحور برای در نظر گرفتن رژیم غذایی دانشآموز، فعالیت بدنی، اضافه‐وزن و مصرف دخانیات یا الکل بود. همچنین ما به ارزیابی این موضوع پرداختیم که اگر راهبردها منجر به بهبود رفتارهای سلامت یا وضعیت وزن در این دانشآموزان و افزایش دانش و نگرش کارکنان مدرسه در رابطه با اجرا شوند، عوارض جانبی دارند و هزینه‐اثربخش هستند یا خیر؟
پیشینه: پژوهشها طیف وسیعی از سیاستها و شیوههای مدرسهمحور را شناسایی کردهاند که ممکن است به طور بالقوه در بهبود رفتارهای سلامت دانشجویان موثر باشد. در ضمن، این شیوهها و سیاستها غالبا در مدارس اجرا نمیشوند، حتی در مواردی که اجباری باشند. اگرچه شیوهها و سیاستهای مبتنی بر شواهد اجرا میشوند، نمیتوانند برای سلامت جامعه مزیتی داشته باشند.
ویژگیهای مطالعه: 27 کارآزمایی وارد شد که 18 مورد آنها در آمریکا انجام شده بود. پانزده کارآزمایی راهبرهای اجرایی را برای برنامهها، شیوهها یا سیاستهای سالم غذا خوردن تست کرده بودند؛ هدف شش کارآزمایی، راهبردهای شیوهها یا سیاستهای فعالیت بدنی بود و سه کارآزمایی شیوهها یا سیاستهای مصرف دخانیات را تست کرده بودند. سه کارآزمایی ترکیبی از رفتارهای سلامت را بررسی کرده بودند. هیچ یک از کارآزماییهای وارد شده به دنبال افزایش اجرای مداخلات برای به تاخیر انداختن شروع یا کاهش مصرف الکل نبودند. کارآزماییها طیف وسیعی از راهبردهای پشتیبانی اجرایی را که شامل مواد آموزشی، جلسات آموزشی، استفاده از نظر و عقیده راهنما، بودجه خارجی، فرآیندهای اجماعنظر محلی و مداخلات اختصاصی بودند، تست کردند.
تاریخ جستوجو: شواهد تا 31 آگوست 2016 بهروز است.
نتایج کلیدی: این موضوع که راهبردها و پیشرفت اجرایی شیوهها و سیاستهای هدفمند مدرسهمحور، رفتارهای سلامت دانشآموز یا دانش و نگرش کارکنان مدرسه را تست کرده یا خیر، نامطمئن است. این موضوع نیز نامطمئن است که راهبردهایی که تست شدهاند، منجر به عوارض جانبی ناخواسته شدهاند یا اینکه هزینه‐اثربخش هستند یا خیر.
محدودیتها: ناهمگونی بین کارآزماییها و فقدان اصطلاحات همسو و سازگار برای توصیف راهبردهای اجرایی جزو محدودیتهای مهم این مرور بودند.
کیفیت شواهد: کیفیت کلی شواهد را برای تمام پیامدهایی که شامل تاثیرات گزارش شده در کارآزمایی هستند، بسیار پائین رتبهبندی کردیم.