شش مطالعه را به این نسخه بهروز اضافه کردیم. به طور کلی، 23 مطالعه را وارد این مرور کردیم (2669 شرکتکننده).
از آنجایی که پیامدها اندازهگیری نشده بودند، یا دادهها فقط از یک کارآزمایی به دست آمده بودند، ما نتوانستیم برای اکثریت پیامدها (دو سوم) متاآنالیز انجام دهیم.
هیچ مطالعهای تعداد شرکتکنندگانی را که از ابتدای مطالعه دارای حداقل 50% کاهش در شدت درد بودند، گزارش نکرد. فقط یک مطالعه دادههایی در مورد تعداد شرکتکنندگان دارای کاهش درد کمتر از 30/100 میلیمتر تحت مقیاس آنالوگ بصری (Visual Analogue Scale; VAS) را گزارش کرد (شواهد با کیفیت بسیار پائین). مداخلات روانشناختی شدت درد را در فاصله کوتاه‐مدت (g: 0.39؛ 95% CI؛ 0.18‐ تا 0.96؛ 2 مطالعه؛ 104 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین)، فاصله میانمدت (g: ‐0.02؛ 95% CI؛ 0.24‐ تا 0.20؛ 4 مطالعه؛ 413 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) یا در فاصله طولانیمدت (g: 0.05؛ 95% CI؛ 0.20‐ تا 0.30؛ 2 مطالعه؛ 200 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) کاهش ندادند.
هیچ مطالعهای دادهای را در مورد میانه زمان تا تکرار دارو یا در مورد تعداد شرکتکنندگانی که دوباره درمان میشوند، گزارش نکرد. فقط دو مطالعه دادههای مربوط به استفاده از ضد‐درد پس از جراحی را در فاصله کوتاه‐مدت ارائه کردند، که نشان داد مداخلات روانشناختی استفاده از داروهای ضد‐درد را کاهش نداد (g: 1.18؛ 95% CI؛ 2.03‐ تا 4.39؛ 2 مطالعه؛ 104 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). مطالعات نشان دادند که مداخلات روانشناختی دیسترس روانی را در میانمدت (g: 0.37؛ 95% CI؛ 0.13 تا 0.60؛ 13 مطالعه؛ 1388 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) و همچنین در فاصله طولانیمدت (g: 0.32؛ 95% CI؛ 0.10 تا 0.53؛ 14 مطالعه؛ 1586 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) کاهش دادند. مداخلات روانشناختی تحرک را در فاصله میانمدت (g: 0.23؛ 95% CI؛ 0.22‐ تا 0.67؛ 3 مطالعه؛ 444 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین)، یا در فاصله طولانیمدت (g: 0.09؛ 95% CI؛ 0.10‐ تا 0.28؛ 4 مطالعه؛ 458 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) بهبود نبخشید. فقط دو مطالعه دادههایی در مورد زمان تا اکستوباسیون گزارش کردند، که نشان میدهند مداخلات روانشناختی زمان تا اکستوباسیون را کاهش دادند (g: 0.56؛ 95% CI؛ 0.08 تا 1.03؛ 2 مطالعه؛ 154 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین).
به طور کلی، نمیتوان مجموعه شواهد با کیفیت بسیار پائین تا متوسط مربوط به اثربخشی مداخلات روانشناختی را برای درد حاد پس از جراحی قلب باز برای رسیدن به نتیجهگیریهای قطعی کافی در نظر گرفت.
بیشترین ارزیابیهای «خطر سوگیری» پائین یا نامشخص بودند. ما سوگیری انتخاب (تولید تصادفی توالی) و سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) را برای مطالعات وارد شده به طور عمده پائین قضاوت کردیم. با این حال، خطر سوگیری انتخاب (پنهانسازی تخصیص)، سوگیری عملکرد، سوگیری تشخیص و سوگیری گزارشدهی را به طور کلی نامشخص قضاوت کردیم.
پیشینه
درد حاد پس از جراحی یکی از مهمترین شکایتهای بعد از جراحی قلب باز است. این درد مربوط به بهبود اندک زخم، درد مزمن، یا افسردگی است. درمان روانشناختی به منظور بهبود دانش شرکتکننده و تغییر دیسترس روانی مرتبط با جراحی، باورهای منفی و عدم انطباق طراحی شده است. هدف از آن کاهش درد و اضطراب، و بهبود ریکاوری پس از جراحی به دنبال جراحی قلب باز است.
این یک نسخه بهروز از مروری است که قبلا در سال 2014 منتشر شده و این موضوع را بررسی کرد که درمان روانشناختی میتوانست درد حاد پس از جراحی را به طور موفقیتآمیزی کاهش داده و دوره بهبود روانی و جسمانی افراد تحت جراحی قلب باز را بهبود ببخشد یا خیر.
ویژگیهای مطالعه
ما 23 مطالعه را یافتیم که در کل شامل 2669 شرکتکننده بودند، که تاثیرات درمان روانشناختی را در مقایسه با گروه کنترل بدون درمان روانشناختی بر شدت درد، استفاده از داروهای درد، دیسترس روانی، تحرک، یا زمان تا اکستوباسیون پس از جراحی گزارش کردند.
نتایج کلیدی و کیفیت شواهد
ما کیفیت شواهد به دست آمده از مطالعات را با استفاده از چهار سطح رتبهبندی کردیم: بسیار پائین، پائین، متوسط، یا بالا. شواهد با کیفیت بسیار پائین به این معنی است که ما در مورد نتایج بسیار نامطمئن هستیم. شواهد با کیفیت بالا به این معنی است که ما در مورد نتایج بسیار مطمئن هستیم.
ما نمیدانیم که درمان روانشناختی شدت درد را کاهش میدهد، تحرک را افزایش میدهد، یا زمان انتوباسیون پس از جراحی قلب باز را کاهش میدهد یا خیر. این موضوع به این دلیل است که دادههای کافی برای پاسخ به بعضی از قسمتهای سوال مرور ما وجود نداشت، زیرا مشکلاتی در رابطه با طراحی برخی از مطالعات وجود داشت، یا به این دلیل است که نتایج متناقض بودند. برای این پیامدها فقط شواهد با کیفیت بسیار پائین تا متوسط یافتیم.
شواهد با کیفیت متوسط یافتیم که نشان دادند درمان روانشناختی میتواند دیسترس روانی را کاهش دهد. این بدان معنی است که ما اطمینان متوسطی به نتایج داریم زیرا درمانهای روانشناختی وجود داشت که به وضوح دیسترس را کاهش دادند، در حالی که سایر درمانها چنین نکردند.
شواهد مرور ما تا فوریه 2017 بهروز است.