, Ann-Dorthe Zwisler
, Pernille P Johansen
, Kirstine L Sibilitz
, Jane Lindschou
, Christian Gluud
, Rod S Taylor
, Jesper H Svendsen
, Selina K Berg
شش RCT را با مجموع 421 بیمار مبتلا به انواع مختلف فیبریلاسیون دهلیزی وارد کردیم. تمام کارآزماییها بین سالهای 2006 و 2016 انجام شده و دارای دوره پیگیری کوتاه‐مدت (هشت هفته تا شش ماه) بودند. خطر سوگیری (bias) در محدوده خطر بالا تا پائین قرار داشت. برنامههای مبتنی بر ورزش در چهار کارآزمایی متشکل از هر دو نوع ورزشهای هوازی و تمرینهای مقاومتی، در یک کارآزمایی شامل چیـگونگ (Qi‐gong) (حرکات کُند و فرحبخش)، و در یک کارآزمایی دیگر متشکل از تمرین عضله تنفسی بود.
شواهدی با کیفیت بسیار پائین در مورد مورتالیتی از شش کارآزمایی نشان داد تفاوت آشکاری در میزان مرگومیر بین گروههای انجام و عدم انجام ورزش وجود ندارد (نسبت خطر (relative risk): 1.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.06 تا 15.78؛ 421 شرکتکننده؛ I² = 0%؛ 2 مورد مرگومیر). شواهدی با کیفیت بسیار پائین از پنج کارآزمایی بالینی، تفاوت آشکاری را برای وقوع عوارض جانبی جدی بین گروهها نشان نداد (RR: 1.01؛ 95% CI؛ 0.98 تا 1.05؛ 381 شرکتکننده؛ I² = 0%؛ 8 عارضه). شواهدی با کیفیت پائین از دو کارآزمایی هیچ تفاوت آشکاری را در کیفیت زندگی مرتبط با سلامت بر اساس جزء فیزیکی Short Form‐36 (SF‐36) (تفاوت میانگین (MD): 1.96؛ 95% CI؛ 2.50‐ تا 6.42؛ 224 شرکتکننده؛ I² = 69%)، یا جزء ذهنی SF‐36؛ (MD: 1.99؛ 95% CI؛ 0.48‐ تا 4.46؛ 224 شرکتکننده؛ I² = 0%) نشان نداد. ظرفیت انجام ورزش با استفاده از کار انباشته شده، یا حداکثر توان (وات (Watt))، که با استفاده از ارگومتر دوچرخهای، یا از طریق آزمون پیادهروی شش‐دقیقهای، یا سنجش اوج حجم اکسیژن (VO2 peak) در تست ارگواسپیرومتری (ergospirometry) به دست آمد، ارزیابی شد. شواهدی با کیفیت متوسط از دو مطالعه به دست آمد که نشان داد برنامه بازتوانی مبتنی بر ورزش بیشتر از عدم انجام ورزش، ظرفیت ورزش کردن را، بر اساس میزان حداکثری VO2، افزایش داد (MD: 3.76؛ 95% CI؛ 1.37 تا 6.15؛ 208 شرکتکننده؛ I² = 0%)؛ و شواهدی با کیفیت بسیار پائین از چهار مطالعه حاکی از آن بود که برنامه بازتوانی مبتنی بر ورزش بیشتر از عدم انجام ورزش، ظرفیت ورزش کردن را، بر مبنای آزمون پیادهروی شش‐دقیقهای، افزایش داد (MD: 75.76؛ 95% CI؛ 14.00 تا 137.53؛ 272 شرکتکننده؛ I² = 85%). هنگامی که ابزارهای مختلف ارزیابی را با هم ترکیب کردیم، شواهدی را با کیفیت بسیار پائین از شش کارآزمایی پیدا کردیم، مبنی بر اینکه برنامه بازتوانی مبتنی بر ورزش بیشتر از عدم انجام ورزش ظرفیت ورزش کردن را افزایش میدهد (تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD): 0.86؛ 95% CI؛ 0.46 تا 1.26؛ 359 شرکتکننده؛ I² = 65%). در مجموع، سطح کیفیت شواهد برای پیامدها از متوسط تا بسیار پائین بود.
پیشینه
فیبریلاسیون دهلیزی (atrial fibrillation; AF) شایعترین طپش قلب نامنظم است که یک نفر میتواند به آن دچار شود. این وضعیت با «تسخیر» (taking over) و ارسال پالسهای الکتریکی که ضربان قلب را نامنظم و ناکارآمد میکند، روی قلب تاثیر میگذارد. نشانهها میتوانند شامل ضربان نامنظم قلب، تنگی نفس، ضعف، سرگیجه، و غش کردن باشند. بازتوانی قلبی مبتنی بر ورزش کمک میکند تا از طریق انجام منظم ورزش، سلامت افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی یا کسانی که برای فیبریلاسیون دهلیزی درمان شدهاند به آنها بازگردانده شود.
سوال مطالعه مروری
این مرور سیستماتیک فواید و مضرات برنامه بازتوانی قلبی مبتنی بر ورزش را در بزرگسالان مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی ارزیابی کرد.
ویژگیهای مطالعه
شش کارآزمایی تصادفیسازی شده را با مجموع 421 شرکتکننده وارد کردیم. شواهد تا جولای 2016 بهروز است.
نتایج کلیدی
در این شش کارآزمایی وقوع دو مورد مرگ و هشت مورد عارضه جانبی جدی (زیانآور) گزارش شد، بنابراین، دادههای ما برای نتیجهگیری در مورد اینکه برنامه بازتوانی قلبی مبتنی بر ورزش منجر به بهبود پیامدهای دارای اهمیت برای بیماران، مانند مرگومیر و عوارض جانبی جدی (برای مثال بستری شدن در بیمارستان) شده یا خیر، کافی نبودند. مشخص نیست برنامه بازتوانی قلبی مبتنی بر ورزش از نظر بالینی روی کیفیت زندگی گروه بیماران تاثیری داشته باشد اما ممکن است ظرفیت ورزش را در آنها افزایش دهد.
کیفیت شواهد
سطح کیفیت شواهد برای تمام پیامدها در محدوده متوسط تا بسیار پائین قرار گرفت. برای افراد شرکتکننده در کارآزماییها این امکان وجود داشت تا بدانند در کدام گروه مداخلهای تصادفیسازی شدهاند، گزارش این نتایج در بسیاری از کارآزماییها کامل نبود، و برای برخی از پیامدها، نتایج بین کارآزماییها تفاوت داشتند. این موارد اعتماد ما را به نتایج کلی این مرور محدود میکند.
نتیجهگیریها
برای ارزیابی تاثیر مداخلات مبتنی بر ورزش در یک جمعیت گستردهتر از بیماران مبتلا به AF، انجام کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده بیشتری با خطر سوگیری پائین و خطر پائین بازی شانس، مورد نیاز است.