پیشینه
شکاف لب و کام یکی از شایعترین نقصها هنگام تولد است و میتواند موجب بروز اختلالاتی در غذا خوردن، گفتار و شنوایی و همچنین مشکلات روانی شود. روند درمان شکافهای دهانیصورتی (orofacial) زمانبر است. این روند معمولاً پس از تولد آغاز میشود و تا زمانی که کودک به مرز بزرگسالی میرسد یا حتی وارد دوران بزرگسالی میشود، به طول میانجامد. ناهنجاریهای باقیمانده، اختلالات عملکردی، یا هر دو، غالباً در بزرگسالان مبتلا به شکاف بازسازیشده دیده میشود. اغلب برای تصحیح هیپوپلازی فک فوقانی از جراحی ارتوگناتیک مرسوم مانند «لو فورت I استئوتومی» (Le Fort I osteotomy) استفاده میشود. مداخله جایگزین، دیسترکشن استئوژنزیس است که در آن، طول استخوان با دیسترکشن مکانیکی تدریجی افزایش مییابد.
اهداف
فراهم آوردن شواهد درباره تأثیرات و نتایج طولانیمدت روش دیسترکشن فک فوقانی در مقایسه با روش جراحی ارتوگناتیک برای درمان فک فوقانی هیپوپلازی در افراد مبتلا به شکاف لب و کام.
روش های جستجو
ما پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی زیر را جستوجو کردیم: مرکز ثبت کارآزماییهای گروه سلامت دهان در کاکرین (Cochrane Oral Health's Trials Register)؛ (تا 16 فوریه 2016)؛ پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبت شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ (کتابخانه کاکرین (Cochrane Library)؛ شماره یک؛ 2016)؛ MEDLINE Ovid (از 1946 تا 16 فوریه 2016)؛ Embase Ovid (از 1980 تا 16 فوریه 2016)؛ LILACS BIREME (از 1982 تا 16 فوریه 2016)؛ مرکز ثبت کارآزماییهای در حال انجام مؤسسه ملی سلامت آمریکا (ClinicalTrials.gov) (تا 16 فوریه 2016) و پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (World Health Organization International Clinical Trials Registry Platform)؛ (تا 16 فوریه 2016). در جستوجوی پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی، هیچ محدودیتی برای زبان یا تاریخ انتشار قائل نشدیم. ما شش ژورنال تخصصی را به صورت دستی جستوجو کردیم و برای مطالعات بیشتر، فهرست تمام منابع کارآزماییهای شناساییشده را بررسی کردیم.
معیارهای انتخاب
ما آن دسته از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای (RCT ؛Randomised Controlled Trials) را بررسی کردیم که در آنها به مقایسه روش دیسترکشن استئوژنزیس فک فوقانی با روش معمول «استئوتومی لو فورت I» برای اصلاح شکاف لب و کام هیپوپلازی فک فوقانی در بیماران 15 ساله به بالا و مبتلا به شکاف غیر سندرومی پرداخته شده بود.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مطالعه مروری، مناسب بودن مطالعات را ارزیابی کردند. آنان به طور مستقل به استخراج دادهها و ارزیابی خطر سوگیری (Bias) در مطالعات موردنظر پرداختند. برای توضیحات بیشتر و تکمیل اطلاعات در زمان مقتضی با نویسندگان این کارآزماییها تماس گرفتیم. در این بررسی، تمام روشهای استاندارد روش شناسی مورد انتظار کاکرین بهکار گرفته شد.
نتایج اصلی
ما شش مقاله منتشرشده را با مجموع 47 شرکتکننده یافتیم که در آنها ماگزیلار (فک فوقانی) شرکتکنندگان میبایست بین 4 تا 10 میلیمتر جلو میآمد. همه آنها به یک تککارآزمایی مربوط میشدند که بین سالهای 2002 تا 2008 در دانشگاه هنگکنگ صورت گرفته بود، اما در همه این مقالات، پیامدهای برگرفته از 47 شرکتکننده گزارش نشده بود. در آن مطالعه، روش دیسترکشن فک فوقانی با روش جراحی ارتوگناتیک مقایسه شده بود که در آن، شرکتکنندگانی در سنین بین 13 تا 45 سال حضور داشتند.
نتایج و نتیجهگیریها باید با توجه به این واقعیت تفسیر شوند که این یک کارآزمایی با خطر بالای سوگیری ، در اندازه نمونه کوچک بوده است.
پیامدهای اصلی ارزیابیشده عبارت بودند از: تغییرات بافت سخت و نرم، عود اسکلتی، تأثیرات بر گفتار و عملکرد velopharyngeal (دریچه کامیحلقی)، وضعیت روانشناختی و موربیدیتیهای بالینی.
هر دو مداخله موجب بهبودی قابلتوجهی در بافت سخت و نرم شدند. با وجود این، در گروه دیسترکشن جلورفتگی بیشتری در فک فوقانی به چشم خورد که بهمثابه جلورفتگی Subspinale A-point ارزیابی شد: میانگین تفاوت (MD) 4.40 میلیمتر (95% فاصله اطمینان (CI): 0.24 تا 8.56) دو سال بعد از عمل به ثبت رسید.
عود (relapse) افقی فک فوقانی در گروه دیسترکشن استئوژنزیس پنج سال بعد از عمل جراحی به طرز چشمگیری کمتر بود. در گروه دیسترکشن، کل جابهجایی رو به جلو از نقطه A به میزان 2.27 میلیمتر بود، در حالی که در گروه استئوتومی میزان جابهجایی رو به عقب به میزان 2.53 میلیمتر به ثبت رسید (MD: 4.8 میلیمتر؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.41 تا 9.19).
تفاوت آماری معناداری بین دو گروه پس از ارزیابی از طریق رزونانس (hypernasality) در 17 ماه بعد از عمل (خطر نسبی (RR): 0.11؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.01 تا 1.85) در پیامدهای گفتار دیده نشد. همچنین تفاوت معناداری در بازدم از طریق بینی در 17 ماه پس از عمل (RR: 3.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.14 تا 66.53) یا در عملکرد velopharyngeal (دریچه کامیحلقی) در همان مقطع زمانی (RR: 1.28؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.65 تا 2.52) وجود نداشت.
در ابتدا دیسترکشن فک فوقانی در مقایسه با گروه استئوتومی، حداقل تا زمانی که عوامل دیسترکشن برداشته شدند، یعنی در سه ماه پس از عمل، موجب کاهش عزت نفس اجتماعی شده بود، اما این روند بهبود، طی زمان به دست آمد و گروه دیسترکشن رضایت بیشتری از زندگی در درازمدت داشت (دو سال بعد از عمل جراحی) (MD: 2.95؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.14 تا 5.76).
عوارض جانبی، از نظر موربیدیتی بالینی، شامل عمدتاً عود اکلوزال (occlusal relapse) و عفونت مخاطی، با فراوانی مشابه بین گروهها بود (3/15 شرکتکننده در گروه دیستراکشن استئوژنزیس و 3/14 شرکتکننده در گروه استئوتومی). هیچگونه آسیبدیدگی شدیدی برای شرکتکنندگان مشاهده نشد.
نتیجهگیریهای نویسندگان
در این مطالعه مروری، فقط یک کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده کوچک در خصوص اثربخشی روش دیستراکشن استئوژنزیس در مقایسه با روش جراحی ارتوگناتیک معمولی یافت شد. شواهد موجود کیفیت بسیار پائینی داشتند که نشان میدهد برای تغییر برآورد اثر، احتمالاً به تحقیقات بیشتری نیاز است. بر اساس نتایج اندازهگیریشده، دیستراکشن استئوژنزیس ممکن است نتایج رضایتبخشتری به دنبال داشته باشد؛ با این حال، تحقیقات آیندهنگر بیشتری برای ارزیابی حجم نمونه بزرگتر با شرکتکنندگانی با ویژگیهای مختلف سر و صورت مورد نیاز است تا وجود تفاوتهای واقعی احتمالی بین مداخلات به تأیید برسد.
خلاصه به زبان ساده
استفاده از روش دیسترکشن فک فوقانی در برابر روش جراحی ارتوگناتیک برای درمان بیماران مبتلا به شکاف لب و کام.
پیشینه
شکاف لب و کام یکی از شایعترین نقصها هنگام تولد است و میتواند سبب بروز اختلال در غذا خوردن، گفتار و شنوایی و همچنین مشکلات روانی شود. روند درمان شکاف لب و کام طولانی است و به طور معمول از هنگام تولد تا بزرگسالی به درازا میانجامد. رشد فک فوقانی در بیماران مبتلا به شکاف لب و کام بسیار متغیر است و با درصد نسبتاً زیاد، کامل انجام نمیشود. در این حالت، معمولاً نوعی عمل جراحی به نام جراحی ارتوگناتیک که شامل برش جراحی استخوان برای تراز کردن فک فوقانی (استئوتومی) است، بهکار برده میشود. مداخله جایگزین، عبارت از دیستراکشن استئوژنزیس است که طی آن، به کمک دیسترکشن مکانیکی تدریجی، بر طول استخوان افزوده میشود (برش استخوان و جابهجا کردن تدریجی لبههای آن به منظور شکلگیری استخوان تازه در این شکاف).
سوال مطالعه مروری
در این مطالعه مروری که گروه سلامت دهان در کاکرین آن را انجام داده، منافع و خطرات روش دیستراکشن استئوژنزیس برای جلو بردن فک فوقانی در مقایسه با جراحی ارتوگناتیک معمولی در نوجوانان و بزرگسالان ارزیابی شد.
ویژگیهای مطالعه
زمان شواهد مربوط به این مطالعه مروری به 16 فوریه سال 2016 برمیگردد. ما شش مقاله مرتبط را با موضوع در این مطالعه مروری لحاظ کردیم. همه این مقالات به یک مطالعه واحد مربوط هستند که در هنگکنگ انجام شده بود. این مطالعه روی 47 شرکتکننده بین سنین 13 تا 45 سال انجام شد. در این مطالعه، موارد زیر بررسی شدند: تأثیرات دو روش جراحی بر تغییر مورفولوژی صورت، تثبیت فک فوقانی بعد از عمل جراحی، گفتار و عملکرد دریچه کامیحلقی (توانایی بستن فاصله بین کام نرم و حفره بینی برای تولید صدا)، وضعیت روانشناختی شرکتکنندگان و عوارض جانبی بالینی.
نتایج اصلی
هر دو روش برای ایجاد ساختار بهتر صورت در بیماران مبتلا به شکاف لب و کام مؤثر بودند. فک فوقانی در گروه دیستراکشن استئوژنزیس، از گروه استئوتومی معمولی پنج سال پس از عمل جراحی باثباتتر بود. هیچ تفاوتی در عملکرد گفتار و عملکرد کامیحلقی بین روشها وجود نداشت. به نظر میرسید که در ابتدا عزتنفس اجتماعی در گروه دیسترکشن فک فوقانی کمتر از گروه عمل جراحی معمولی است، اما این امر در طول زمان بهبود یافت و گروه دیسترکشن دو سال پس از عمل جراحی رضایت بیشتری از زندگی داشت. عوارض جانبی عبارت بودند از: بدتر شدن تناسب بین دندانها هنگامی که دهان بسته است و عفونت غشای مخاطی بینی و دهان، اما فراوانی این مشکلات بین گروهها یکسان بود. هیچ آسیب شدیدی به هیچیک از شرکتکنندگان وارد نشد.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد در حد بسیار پائین در نظر گرفته شد. این تکمطالعه ابعاد کوچکی داشت و درباره جنبههای طراحی و نحوه گزارش کردن آن نگرانیهایی به چشم میخورد؛ بنابراین، ما هیچ شواهد قابل اطمینانی نیافتیم که بتوانیم این روش را برتر از سایر روشها قلمداد کنیم. برای هدایت تصمیمگیری، به انجام کارآزماییهای بالینی با کیفیت بالا نیاز است که تعداد زیادی از افراد و انواع صورتهای مختلف را در بر بگیرد.