• ارزیابی تاثیرات CT بر پیامدهای شناختی و غیر‐شناختی در افراد مبتلا به دمانس خفیف تا متوسط و مراقبان آنها.
• مقایسه اثرات CT با اثرات دیگر مداخلات غیر‐دارویی، از جمله تحریک شناختی یا توانبخشی، برای افراد مبتلا به دمانس خفیف تا متوسط و مراقبان آنها.
• شناسایی و بررسی عوامل مرتبط با مداخله و طراحی کارآزمایی که ممکن است با اثربخشی CT در افراد مبتلا به دمانس خفیف تا متوسط و مراقبان آنها مرتبط باشد.
33 کارآزمایی وارد شده، بین سالهای 1988 و 2018 منتشر و در 12 کشور انجام شدند؛ بیشتر آنها RCTهای ثبت نشده، گروه‐موازی، تک‐مرکزی و، دارای حجم نمونههایی با 12 تا 653 شرکتکننده بودند. مداخلات بین دو تا 104 هفته طول کشیدند. ما اغلب مداخلات تجربی را به عنوان «CT مستقیم (straight CT)» طبقهبندی کردیم، اما برخی را تحت عنوان «CT افزوده (augmented CT)»، و حدود دو‐سوم را تحت عنوان مداخلات چند‐دامنهای طبقهبندی کردیم. محققان 18 شرایط کنترل کننده منفعل و 13 شرایط کنترلکننده فعال را به همراه 15 شرایط درمانی جایگزین، از جمله کار درمانی (occupational therapy)، ذهنآگاهی (mindfulness)، یادآوری درمانی (reminiscence therapy)، و درمانهای دیگر مورد بررسی قرار دادند.
کیفیت روششناسی مطالعات متفاوت بود، اما تقریبا همه مطالعات را به دلیل عدم پنهانسازی تخصیص در معرض خطر بالا یا نامشخص سوگیری انتخابی و به دلیل عدم کورسازی شرکتکنندگان و پرسنل در معرض خطر بالا یا نامشخص سوگیری عملکردی ارزیابی کردیم.
از دادههای 32 مطالعه در متاآنالیز حداقل یک پیامد استفاده کردیم. در رابطه با شرایط کنترل، ما شواهدی را با کیفیت متوسط یافتیم که نشاندهنده تاثیر کوچک تا متوسط CT بر اولین پیامد اولیه ما، معیاری مرکب از شناخت کلی در پایان درمان بود (میانگین تفاوت استاندارد شده (SMD): 0.42؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.23 تا 0.62) و شواهدی با کیفیت بالا، اثر متوسطی را بر پیامد ثانویه روانی معنایی کلامی (verbal semantic fluency) (SMD: 0.52؛ 95% CI؛ 0.23 تا 0.81) در پایان درمان نشان دادند. این دستاوردها در میانمدت حفظ میشوند (3 تا 12 ماه بعد از درمان). در رابطه با بسیاری دیگر از پیامدها، از جمله دومین پیامد اولیه ما که شدت بیماریهای بالینی در میانمدت بود، کیفیت شواهد بسیار پائین بود، بنابراین ما نتوانستیم تعیین کنیم که CT با دستاوردهای معنیداری همراه بود یا خیر.
هنگامیکه CT با یک درمان جایگزین مقایسه شد، دریافتیم که ممکن است تاثیر اندک یا عدم تاثیر در اولین پیامد اولیه یعنی شناخت کلی در پایان درمان داشته باشد (SMD: 0.21؛ 95% CI؛ 0.23‐ تا 0.64)، اما کیفیت شواهد پائین بود. هیچ شواهدی در مورد ارزیابی دومین پیامد اولیه یعنی شدت بیماری بالینی در میانمدت در دسترس نبود. ما شواهدی را با کیفیت متوسط یافتیم که نشان میدهند CT با خلقوخوی بهبود یافته مراقب در پایان درمان همراه است، اما این نتیجهگیری بر پایه یک کارآزمایی واحد بود. کیفیت شواهد مربوط به بسیاری از پیامدهای دیگر در پایان درمان و در میانمدت برای ما بسیار پائینتر از آن بود تا بتوانیم مشخص کنیم که CT با دستاورد دیگری همراه است یا خیر، اما در حد متوسط اطمینان داریم که CT منجر به هیچگونه منفعتی در خلقوخو، علائم رفتاری و روانی، یا ظرفیت انجام فعالیتهای روزمره زندگی نمیشود.
پیشینه
دمانس ناشی از آلزایمر و سایر بیماریها، دلیل اصلی ناتوانی و یک مشکل عظیم سلامت و اجتماعی است. در حال حاضر بیش از 40 میلیون نفر در جهان مبتلا به دمانس هستند و پیشبینی میشود تا سال 2050 این تعداد به بیش از 115 میلیون نفر برسد. نیاز فوری به درمانهای موثر برای کاهش بار دمانس وجود دارد. آموزش شناختی (cognitive training; CT) نوعی درمان غیر‐دارویی است که بر اقدامات بالینی هدایتشده برای کارهایی که عملکردهای شناختی خاص را، مانند حافظه، توجه، یا حل مساله مورد هدف قرار میدهند، تمرکز دارد. اینکه CT میتواند به افراد مبتلا به دمانس خفیف تا متوسط کمک کند تا تفکر، سلامت، و عملکرد کلی خود را حفظ کرده یا بهبود ببخشند، هنوز هم مشخص نیست.
یافتههای اصلی
ما دادههای بهدست آمده را از 33 مطالعه مربوط به CT که در کل شامل تقریبا 2000 شرکتکننده بوده و در 12 کشور انجام شدند، تجزیهوتحلیل کردیم. ما دریافتیم که، در مقایسه با دریافت درمان معمول یا شرکت در فعالیتهای غیر‐اختصاصی، افرادی که CT را کامل میکنند، ممکن است در شناخت کلی، و همچنین در تواناییهای شناختی خاصتر مانند روایی کلامی، منافع اندکی را نشان دهند و این بهبودیها ممکن است حداقل چند ماه طول بکشند. ما هیچ شواهدی را نیافتیم که نشان دهند شرکت در CT با افزایش بار (burden) برای شرکتکنندگان در ارتباط است. با این حال، ما همچنین هیچ شواهدی را مبنی بر اینکه CT بهتر از شرکت در سایر درمانهای فعال بود، نیافتیم.
محدودیتهای این مطالعه مروری
کیفیت مطالعاتی که ما بررسی کردیم متفاوت بود اما این تفاوت در کل بسیار زیاد نبود، بنابراین قطعیت ما در مورد برخی از این یافتهها پائین است. مطالعات آینده باید به بهبود کیفیت ادامه دهند، باید مقایسه CT را با سایر درمانها ادامه دهند، و باید شرکتکنندگان را برای یک دوره طولانیتری پیگیری کنند تا بفهمند که آیا منافع مشاهدهشده برای شناخت، بیش از یک دوره کوتاهمدت یا میانمدت باقی میمانند یا خیر.