پیشینه
آموزش تمرینات بدنی ممکن است عملکرد عضلانی و قلبیتنفسی را در آتروفی عضلانی نخاعی (SMA) بهبود بخشد. بهینهسازی ظرفیت هوازی یا منابع دیگر در بافت عضلانی باقیمانده از طریق ورزش، ممکن است زوال عضله را که ثانویه به از دست رفتن نورون حرکتی و غیرفعال شدن در SMA رخ میدهد، بیاثر کند. در حال حاضر شواهد سنتزشدهای در مورد آموزش تمرینات بدنی در افراد مبتلا به SMA نوع 3 در دسترس نیست.
اهداف
ارزیابی اثرات آموزش تمرینات بدنی روی عملکرد اجرایی در افراد مبتلا به SMA نوع 3 و شناسایی هرگونه عوارض جانبی.
روش های جستجو
در 8 می 2018، ما پایگاه ثبت تخصصی گروه عصبیعضلانی در کاکرین؛ پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین؛ MEDLINE؛ Embase؛ (CINAHL) Cumulative Index to Nursing and Allied Health Litreture؛ AMED و LILACS را جستوجو کردیم. در 25 اپریل 2018، ما NHSEED؛ DARE و ClinicalTrials.gov و WHO ICTRP را برای کارآزماییهای در حال انجام جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs ؛randomised controlled trails) یا شبه - RCTs را انتخاب کردیم که حداقل 12 هفته طول کشیده و آموزش تمرینات بدنی (تمرینات قدرتی، تمرینات ورزشی هوازی یا هر دو) را با دارونما (placebo)، مراقبتهای استاندارد یا معمول یا نوع دیگری از مداخلات غیرفیزیکی برای SMA نوع 3، مقایسه کردند. شرکتکنندگان، بزرگسالان و کودکان از سن پنجسالگی با تشخیص SMA نوع 3 (Kugelberg-Welander syndrome)، تاییدشده با آنالیز ژنتیکی، بودند.
گردآوری و تحلیل دادهها
ما از پروسیجرهای روششناسی استاندارد کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی
ما یک RCT را انتخاب کردیم که اثرات یک برنامه آموزشی ترکیبی و مبتنی بر خانه را شامل قدرت عضلانی و ارگومتری دوچرخه خوابیده (recumbent cycle ergometry)، با مراقبتهای معمول در 14 بیمار سرپایی مبتلا به SMA مقایسه کردند. محدوده سنی شرکتکنندگان بین 10 سال و 48 سال بود. در این مطالعه، ارزیابان کورسازی شده بودند، اما کارکنان و شرکتکنندگان نمیتوانستند برای این مداخله کورسازی شوند، که در نتیجه، نتایج را در معرض خطر بالای سوگیری (bias) قرار داد. شرکتکنندگان تمرینات قدرتی را طبق دستورالعمل انجام دادند، اما 50% از شرکتکنندگان، به رژیم آموزشی تمرینی هوازی در نظر گرفته شده دست نیافتند. این کارآزمایی از تغییر در فاصله پیادهروی در آزمون پیادهروی شش دقیقهای، به عنوان یک اندازهگیری عملکرد استفاده کرد؛ حداقل تغییر قابلشناسایی 24.0 متر است. این تغییر ازخط پایه تا پیگیری 6 ماهه در گروه آموزشی (9.4 متر)، تفاوت قابل تشخیصی از تغییر در گروه مراقبت معمول نداشت (0.14- متر) (میانگین تفاوت (MD): 9.54 متر؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 83.04- تا 102.12؛ N = 12). ظرفیت ورزشی قلبیریوی، که توسط تغییر از خط پایه تا پیگیری 6 ماهه در حداکثر جذب اکسیژن (VO2max) اندازهگیری شد، مشابه گروه آموزشی (0.12- میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه) و گروه مراقبت معمول (1.34- میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه) (MD: 1.22 میلیلیتر/ کیلوگرم/دقیقه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.16- تا 4.6؛ N = 12) بود. یک افزایش معنیدار بالینی در VO2max برابر با 3.5 میلیلیتر/کیلوگرم/دقیقه است.
این کارآزمایی عملکرد را براساس Hammersmith Functional Motor Scale – Expanded (HFMSE)، ارزیابی کرد، که دارای طیفی از نمرات ممکن از 0 تا 66 است، با یک افزایش 3 امتیازی یا بیشتر که نشاندهنده بهبود معنیدار بالینی است. نمره HFMSE در گروه آموزشی در پیگیری ششماهه تا 2 امتیاز از خط پایه افزایش یافت و در گروه مراقبت معمول بدون تغییر باقی ماند (MD: 2.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.06- تا 6.06؛ N = 12). گروه آموزشی، بهبودی اندکی را در قدرت عضلانی نشان داد، که به صورت نمره کل آزمون دستی عضله (MMT) بیان شده، که از 28 (ضعیفترین) تا 280 (قویترین) متغیر است. تغییر از خط پایه در نمره کل MMT در گروه آموزشی 6.8 بود، در مقایسه با گروه مراقبت معمول که 5.14- بود (MD: 11.94؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 3.44- تا 27.32؛ N = 12).
این کارآزمایی نشان داد که تمرینات اثرات معنیداری از نظر آماری روی خستگی و کیفیت زندگی ندارد. قطعیت شواهد برای تمام پیامدها، به دلیل محدودیتهای مطالعه و عدم دقت، بسیار پایین بود. این مطالعه، اثرات تمرینات ورزشی فیزیکی را بر سطوح فعالیت فیزیکی ارزیابی نکرد. هیچ موردی از عوارض جانبی یا عوارض جانبی جدی مرتبط با مطالعه، که منجر به حذف شده باشد، رخ نداد، اما ما نمیتوانیم نتیجهگیریهای گستردهتری را از این شواهد با قطعیت بسیار پایین بهدست آوریم.
نتیجهگیریهای نویسندگان
مشخص نیست که برنامه ترکیبی از ورزش قدرتی و تمرینات ورزشی هوازی در افراد مبتلا به SMA نوع 3 سودمند بوده یا مضر، زیرا کیفیت شواهد بسیار پایین است. ما به مطالعات خوب طراحیشده و با قدرت کافی با استفاده از پروتکلهایی که استانداردهای بینالمللی را برای توسعه مداخلات آموزشی رعایت میکنند، نیاز داریم تا درک ما را از پاسخ به ورزش در افراد مبتلا به SMA نوع 3 و در نهایت توسعه دستورالعملهای ورزشی برای این شرایط بهبود بخشند.
خلاصه به زبان ساده
تمرینات ورزشی فیزیکی برای افراد مبتلا به آتروفی عضلانی نخاعی نوع 3
سوال مطالعه مروری
در افراد مبتلا به آتروفی عضلانی نخاعی (SMA) نوع 3، آیا تمرینات ورزشی فیزیکی باعث بهبود عملکرد حرکتی، آمادگی قلبیریوی، قدرت عضلانی، خستگی، سطوح فعالیت فیزیکی، یا کیفیت زندگی میشوند یا خیر و آیا این تمرینات اثرات ناخواسته دارند یا خیر؟
پیشینه
تمرینات ورزشی فیزیکی میتوانند آمادگی فیزیکی افراد مبتلا به SMA نوع 3 را بهبود بخشند و از تحلیل عضلات آنها به دلیل غیرفعال بودن و پیشرفت بیماری محافظت کنند. بااینحال، ما نمیدانیم که آیا تمرینات ورزشی فیزیکی ایمن هستند، یا اینکه چه بخشهای خاصی از برنامه ورزشی میتوانند مفید باشند. ما شواهدی را راجع به تاثیر تمرینات ورزشی در افراد مبتلا به SMA نوع 3 مورد بررسی قرار دادیم.
زمان انجام پژوهش
شواهد تا می 2018 بهروز هستند.
ویژگیهای مطالعه
ما یک کارآزمایی را وارد کردیم که به مطالعه اثرات یک برنامه آموزشی ششماهه و مبتنی بر خانه پرداخته بودند که ورزشها را برای افزایش قدرت عضلانی با تمرینات ورزشی هوازی (ورزشی که تنفس و ضربان قلب را افزایش میدهد)، ترکیب کرده بود. تمرینات ورزشی هوازی که در کارآزمایی مورد استفاده قرار گرفت، تمرینات دوچرخهسواری خوابیده به پشت بودند (دوچرخهسواری نشسته، با حمایت تکیهگاه). این مطالعه 14 فرد مبتلا به SMA نوع 3، را که همه آنها قادر به راه رفتن بودند، انتخاب کرد. شرکتکنندگان بین 10 تا 48 سال سن داشته و مبتلا به SMA نوع 3 با شدت خفیف تا متوسط بودند. ماهیت مداخلات این امکان را غیرممکن ساخت که گروه درمانی از شرکتکنندگان یا کارکنان پنهان شوند، بنابراین، زمانیکه اندازهگیریها به ارزیابیها یا تلاش شرکتکننده استناد میکند، یک محدویت مهم محسوب میشود.
منابع مالی مطالعه
مطالعه واردشده، توسط United States Department of Defense and the SMA Foundation حمایت شد.
نتایج کلیدی و قطعیت شواهد
شرکتکنندگان تمرینات قدرتی را طبق دستور انجام دادند، اما فقط نیمی از آنها برنامه کامل ورزش هوازی را به اتمام رساندند.
اثرات تمرینات ورزشی فیزیکی در افراد مبتلا به SMA نوع 3، از آنجائیکه شواهد بسیار نامطمئن بودند، نامعلوم باقی ماند.