پیشینه
این یک نسخه بهروزرشده از مرور کاکرین است که قبلا در سال 2016 منتشر شده است. این مرور یکی سری مرورهای کاکرین در مورد مقایسههای مونوتراپی جفت (pair‐wise) است.
صرع یک وضعیت شایع نورولوژیکی است که در آن تخلیههای غیرطبیعی الکتریکی از مغز، موجب عود تشنجهایی بدون عامل برانگیزنده میشوند. اعتقاد بر این است که با درمان دارویی مؤثر، تا 70% از افراد مبتلا به صرع فعال ممکن است از تشنج خلاصی یابند و اندکی بعد از آغاز دارودرمانی با یک داروی ضدصرع در مونوتراپی، وارد دوره بهبودی طولانیمدت شوند.
در کل دنیا، کاربامازپین (carbamazepine) و فنوباربیتون (phenobarbitone) بهطور شایعی به عنوان داروهای ضدصرع طیف گسترده استفاده میشوند و برای اغلب انواع تشنج صرعی مناسب هستند. کاربامازپین یک درمان خط اول کنونی برای تشنجهایی با شروع فوکال است و در آمریکا و اروپا استفاده میشود. فنوباربیتون، به دلیل نگرانیهای مربوط به عوارض جانبی، به ویژه عوارض جانبی رفتاری مستندشده در کودکان درمان شده با این دارو، دیگر به عنوان درمان خط اول در نظر گرفته نمیشود.
با این حال، فنوباربیتون هنوز در کشورهای با درآمد پائین و متوسط استفاده میشود، زیرا کمهزینه هستند. هیچ تفاوت ثابتی در اثربخشی بین کاربامازپین و فنوباربیتون در کارآزماییهای انفرادی پیدا نشده؛ با این حال، فاصلههای اطمینان حاصل از این کارآزماییهاگسترده هستند و بنابراین، سنتز دادهها از کارآزماییهای انفرادی ممکن است تفاوتهایی را در اثربخشی نشان دهند.
اهداف
مرور زمان سپری شده تا شکست درمان، بهبود و اولین تشنج با کاربامازپین در مقایسه با فنوباربیتون زمانی که به صورت مونوتراپی در افراد مبتلا به تشنجهای با شروع کانونی (کانونی ساده یا کمپلکس و جنرالیزه ثانویه) یا تشنجهای تونیک - کلونیک با شروع جنرالیزه (با یا بدون دیگر انواع تشنجهای جنرالیزه).
روش های جستجو
ما در 24 می 2018، برای آخرین نسخه بهروزشده، در این بانکهای اطلاعاتی به جستوجو پرداختیم: پایگاه ثبت مطالعات کاکرین (CRS Web)؛ که شامل پایگاه ثبت تخصصی گروه صرع در کاکرین و CENTRAL است؛ MEDLINE؛ مرکز ثبت کارآزماییهای بالینی در حال انجام مؤسسات ملی سلامت ایالات متحده (ClinicalTrials.gov) و پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (ICTRP). ما ژورنالهای مرتبط را جستوجوی دستی انجام دادیم و با شرکتهای دارویی، پژوهشگران کارآزماییهای اصیل و کارشناسان این حوزه تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده که به مقایسه مونوتراپی با کاربامازپین یا فنوباربیتون در کودکان یا بزرگسالان مبتلا به تشنجهای با شروع فوکال یا تشنجهای تونیک - کلونیک با شروع جنرالیزه پرداخته بودند.
گردآوری و تحلیل دادهها
این، یک مرور دادههای فردی شرکتکنندگان (IPD) بود. پیامد اولیه ما، مدت زمان سپری شده تا شکست درمان بود. پیامدهای ثانویه ما، مدت زمان سپری شده تا وقوع اولین تشنج پس از تصادفیسازی، مدت زمان سپری شده تا حصول بهبودی 6 ماهه، مدت زمان سپری شده تا حصول بهبودی 12 ماهه و بروز عوارض جانبی بودند. ما برای دستیابی به برآوردهای مخصوص کارآزمایی، یعنی نسبتهای خطر (HRs) با 95% فواصل اطمینان (CI) از مدلهای رگرسیون Cox proportional hazards و برای دستیابی به نسبت خطر تجمعی کلی و 95% فواصل اطمینان (CI) آن، از روش واریانس معکوس ژنریک استفاده کردیم.
نتایج اصلی
ما 13 کارآزمایی را در این مرور وارد کردیم و IPD برای 836 شرکتکننده از 1455 فرد واجد شرایط از 6 کارآزمایی (57% از دادههای بالقوه) در دسترس بودند. برای پیامدهای مربوط به بهبودی، یک HR کوچکتر از 1، مزیتی را به نفع فنوباربیتون و برای پیامدهای مربوط به بروز اولین تشنج و شکست درمان، HR کوچکتر از 1، یک مزیت را به نفع کاربامازپین نشان میدهد.
نتایج برای پیامد اولیه مرور عبارت بودند از: زمان سپری شده تا شکست درمان به هر دلیلی که مرتبط با درمان باشد (HR تجمعی تعدیل شده (adjusted) برای نوع تشنج برای 676 شرکتکننده: 0.66؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.50 تا 0.86؛ شواهد با کیفیت متوسط)، زمان سپری شده تا شکست درمان ناشی از عوارض جانبی (HR تجمعی تعدیل شده برای نوع تشنج برای 619 شرکتکننده: 0.69؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.49 تا 0.97؛ شواهد با کیفیت پائین)، زمان سپری شده تا شکست درمان ناشی از نبود اثربخشی (HR تجمعی تعدیل شده برای نوع تشنج برای 487 شرکتکننده: 0.54؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.38 تا 0.78؛ شواهد با کیفیت متوسط)، که نشاندهنده مزیت قابلتوجه از نظر آماری برای کاربامازپین در مقایسه با فنوباربیتون است.
برای پیامدهای ثانویه، ما هیچ تفاوت قابلتوجهی را از نظر آماری میان کاربامازپین و فنوباربیتون از نظر موارد زیر نیافتیم: زمان سپری شده تا وقوع اولین تشنج پس از تصادفیسازی (HR تجمعی تعدیل شده برای نوع تشنج برای 822 شرکتکننده: 1.13؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.93 تا 1.38؛ شواهد با کیفیت متوسط)، زمان سپری شده تا بهبودی 12 ماهه (HR تجمعی تعدیل شده برای نوع تشنج برای 683 شرکتکننده: 1.09؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.84 تا 1.40؛ شواهد با کیفیت پائین)، زمان سپری شده تا بهبودی 6 ماهه (HR تجمعی تعدیل شده برای نوع تشنج برای 683 شرکتکننده: 1.01؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.81 تا 1.24؛ شواهد با کیفیت پائین).
نتایج به دست آمده از پیامدهای ثانویه پیشنهاد میکنند که ممکن است ارتباطی بین تاثیر رفتار از نظر اثربخشی و نوع تشنج وجود داشته باشد؛ یعنی، شرکتکنندگان مبتلا به تشنجهایی با شروع فوکال، بعدا دچار عود تشنج شوند و بنابراین، بهبود تشنجها با فنوباربیتون زودتر از کاربامازپین رخ دهد و برعکس، برای افراد مبتلا به تشنجهای جنرالیزه. این احتمال وجود دارد که تجزیهوتحلیلهای این پیامدها توسط چندین مساله روششناختی و طبقهبندی اشتباهی نوع تشنج مخدوش شده باشند، که میتواند ناهمگنی و سوگیری نتایج این مرور را نشان داده باشد.
اطلاعات محدودی در رابطه با عوارض جانبی در کارآزماییها موجود بود و ما نمیتوانستیم نرخ عوارض جانبی را بین کاربامازپین و فنوباربیتون مقایسه کنیم. برخی از عوارض جانبی گزارششده در مورد هر دو دارو، عبارت بودند از درد شکمی، تهوع، و استفراغ، خوابآلودگی، اختلالات حرکتی و شناختی، عوارض جانبی دیسمورفیک (مانند راش) و عوارض جانبی رفتاری در سه کارآزمایی کودکان.
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهدی با کیفیت متوسط از این مرور پیشنهاد میکنند که کاربامازپین احتمالا دارویی اثربخشتر از فنوباربیتون از نظر حفظ درمان (شکستهای درمانی ناشی از فقدان اثربخشی یا عوارض جانبی یا هر دو) است. همچنین شواهدی با کیفیت متوسط تا پائین از این مرور پیشنهاد میکنند که ارتباطی بین اثربخشی درمان و نوع تشنج از نظر عود و بهبود تشنج وجود دارد، با مزیتی برای فنوباربیتون برای تشنجهایی با شروع فوکال و مزیتی برای کاربامازپین برای تشنجهایی با شروع جنرالیزه.
با این حال، برخی از کارآزماییهایی که در تجزیهوتحلیلها شرکت داشتند، نواقص و ناهماهنگیهای روششناختی داشتند که ممکن است بر نتایج این مرور اثر بگذارند. بنابراین، ما پیشنهاد نمیکنیم که نتایج این مرور بهتنهایی باید اساس انتخاب درمان را برای بیمار مبتلا به تشنجهایی با شروع جدید شکل دهد. ما توصیه میکنیم که کارآزماییهای آینده باید با بالاترین کیفیت ممکن، با در نظر گرفتن پنهانسازی، انتخاب جمعیت، طبقهبندی نوع تشنج، مدتزمان پیگیری، انتخاب پیامدها و تحلیل و ارائه نتایج، طراحی شوند.
خلاصه به زبان ساده
مونوتراپی (درمان تک دارویی) کاربامازپین در مقابل فنوباربیتون برای صرع
این، نسخه بهروزشده مرور کاکرین است که پیش از این در شماره 12، سال 2016 از مرورهای سیستماتیک بانک اطلاعاتی کاکرین منتشر شده است.
پیشینه
بیماری صرع (epilepsy) یک اختلال عصبی شایع است که در آن تخلیه الکتریکی غیرطبیعی از مغز باعث ایجاد تشنجهای راجعه میشوند. ما 2 نوع از تشنجهای صرعی را در این مرور مطالعه کردیم: تشنجها با شروع جنرالیزه که در آن تخلیههای الکتریکی از یک قسمت از مغز شروع شده و سپس سراسر مغر را فرامیگیرند، و تشنجها با شروع فوکال که در آن تشنج در یک قسمت از مغز تولید شده و یک قسمت را از مغز تحت تاثیر قرار میدهد (کل نیمکره مغز یا بخشی از یک لوب از مغز). تشنجهای فوکال ممکن است جنرالیزه (جنرالیزهشدن ثانویه) شده و از یک قسمت از مغز، کل مغز را فرا گیرد. برای حدود 70% از افراد مبتلا به صرع، یک داروی ضدصرع تکی میتواند تشنجهایی را با شروع جنرالیزه یا فوکال کنترل کند.
این مرور شامل افراد مبتلا به تشنجهای فوکال (با یا بدون جنرالیزهشدن ثانویه) و افراد مبتلا به تشنجهای تونیک - کلونیک جنرالیزه، یک نوع خاص از تشنج جنرالیزه، میشود. این مرور برای افراد مبتلا به دیگر انواع تشنجهای جنرالیزه مانند تشنجهای ابسنس یا میوکلونیک کاربردی ندارد، زیرا درمانهای توصیه شده برای این انواع تشنج متفاوت هستند.
در سراسر دنیا، فنوباربیتون (phenobarbitone) و کاربامازپین (carbamazepine) شایعترین داروهای ضدصرع مورد استفاده هستند؛ با وجود این، به دلیل نگرانیهای موجود درباره عوارض جانبی مرتبط با فنوباربیتون، به ویژه نگرانیهای موجود پیرامون تغییرات رفتاری در کودکان تحت درمان با فنوباربیتون، در آمریکا و اروپا کاربامازپین بیشتر استفاده میشود. فنوباربیتونها کماکان در کشورهای با درآمد کم و متوسط در آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی، به دلیل هزینه پایین این دارو، به طور متداول استفاده میشود.
اهداف
هدف این مرور، مقایسه اثربخشی این داروها در کنترل تشنجها و تعیین اینکه آیا آنها با عوارض جانبی همراه هستند که منجر به قطع مصرف دارو در افراد شود و اطلاع یافتن از انتخاب بین این داروها بوده است.
روشهای جستوجو
آخرین جستوجو برای کارآزماییها در می 2018 انجام شد. در این مرور ما شواهد به دست آمده را از 13 کارآزمایی بالینی ارزیابی کردیم که افراد در آنها کاربامازپین یا فنوباربیتون دریافت کرده بودند و گروه درمانی آنها بهطور تصادفی انتخاب شده بود. ما توانستیم دادههای 836 فرد را از 6 کارآزمایی (از مجموع 13 کارآزمایی) ترکیب کنیم. برای 619 فرد یاقیمانده از 7 کارآزمایی، دادهها برای استفاده در این مرور قابل دسترس نبودند.
نتایج اصلی
نتایج این مرور پیشنهاد میکنند که افراد تحت درمان با فنوباربیتون نسبت به افراد تحت درمان با کاربامازپین، به دلیل عود تشنج، عوارض جانبی دارو یا هردو، با احتمال بیشتری درمان را زودتر قطع میکنند. نتایج همچنین پیشنهاد میکنند که عود تشنجها بعد از شروع درمان با فنوباربیتون نسبت به درمان با کاربامازپین، برای افراد مبتلا به تشنجهای با شروع فوکال ممکن است دیرتر رخ دهد (و بنابراین یک دوره بدون تشنج 6 ماهه یا 12 ماهه ممکن است با فنوباربیتون زودتر از کاربامازپین رخ دهد). در افراد مبتلا به تشنجهایی با شروع جنرالیزه این وضعیت برعکس است.
برخی عوارض جانبی گزارششده توسط افرادی که کاربامازپین و فنوباربیتون دریافت میکنند، عبارتند از درد شکمی، تهوع، استفراغ، خستگی، مشکلات حرکتی (مانند هماهنگی ضعیف)، مشکلات شناختی (حافظه ضعیف)، راشها و دیگر مشکلات پوستی. عوارض جانبی رفتاری مانند پرخاشگری با هر دو دارو در سه کارآزمایی در کودکان گزارش شدهاست.
کیفیت شواهد
برخی از کارآزماییهایی که در فراهم کردن دادههای این مرور مشارکت داشتند، مشکلات روششناختی داشتند که ممکن است منعکس کننده سوگیری و نتایج متناقض در این مرور باشند و برخی افراد بالای 30 سال با تشنجهای جنرالیزه که تازه آغاز شدهاند، ممکن است در تشخیص نوع تشنج آنها اشتباهی رخ داده باشد. این مشکلات ممکن است نتایج این مرور را تحتتاثیر قرار داده و ما کیفیت شواهد ارایهشده را توسط این مرور به متوسط تا پایین محدود کردیم. ما استفاده تنها از نتایج این مرور را برای انتخاب بین کاربامازپین یا فنوباربیتون برای درمان صرع پیشنهاد نمیکنیم. ما توصیه میکنیم همه کارآزماییهای آینده که به مقایسه این داروها یا هر نوع داروی ضدصرع دیگر میپردازند، باید با استفاده از روشهای با کیفیت بالا برای اطمینان از کیفیت بالای نتایج، طراحی شوند.