پیشینه
تشخیص و درمان زودهنگام عفونتهای دستگاه تنفسی تحتانی، پایه و اساس مدریت بیماری ریه در فیبروز کیستیک (CF) است. زمانیکه نمونههای خلط در دسترس نیستند، درمان عمدتا براساس نتایج کشت نمونههای اوروفارنژال صورت میگیرد؛ اما، نگرانی در مورد حساسیت این کار برای شناسایی اورگانیسمهای تنفسی تحتانی وجود خواهد داشت.
برونکوسکوپی و پروسیجرهای مربوطه (شامل لاواژ برونکوآلوئولار)، با وجود تهاجمی بودن، اجازه جمعآوری نمونههای تنفسی تحتانی را از پروسیجرهای غیرخلطی میدهد. کشت نمونههای برونکوسکوپی، ارگانیسمهای بیشتری را نسبت به نمونههای تهیه شده از اوروفارنژال مهیا میکند. استفاده منظم از برونکوسکوپی و پروسیجرهای مربوط به آن میتواند به تشخیص دقیقتر عفونتهای مجاری تنفسی تحتانی و راهنمایی انتخاب ضدمیکروبها کمک کند، در نتیجه میتواند باعث منفعتهای بالینی قابلتوجهی شود.
این، بهروزرسانی مرور قبلی است.
اهداف
ارزیابی استفاده از درمان ضدمیکروبی تحت گاید برونکوسکوپی در مدیریت عفونت ریه در بزرگسالان و کودکان مبتلا به فیبروز کیستیک.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت کارآزماییهای فیبروز کیستیک در کاکرین را جستوجو کردیم و این کارآزماییها از جستوجوهای پایگاههای اطلاعاتی الکترونیکی و جستوجوی دستی در مجلات و کتابهای خلاصه مقالات کنفرانسها گردآوری شده است. تاریخ آخرین جستوجو: 30 آگوست 2018.
ما همچنین سه پایگاه ثبت مطالعات در حال انجام و فهرست منابع مقالات و مطالعات مروری مربوطه را بررسی کردیم. تاریخ آخرین جستوجو: 10 اپریل 2018.
معیارهای انتخاب
ما مطالعات تصادفیسازی و کنترل شده را که شامل افراد مبتلا به فیبروز کیستیک در هر سنی میشود، گرد آوردیم. این مطالعات، پیامدهای به دست آمده را به دنبال درمانهای راهنمایی شده توسط نتایج برونکوسکوپی (و پروسیجرهای مربوط به آن)، با پیامدهای به دست آمده به دنبال درمانهای راهنمایی شده توسط نتایج دیگر انواع نمونهبرداری (شامل کشتها از خلط، سوآب گلو و سوآب سرفه) مقایسه کردند.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مطالعه مروری، بهطور مستقل از هم مطالعات را انتخاب، خطر سوگیری (bias) را بررسی و دادهها را استخراج کردند. برای دسترسی به دادههای بیشتر، با پژوهشگران مطالعه تماس برقرار کردیم. کیفیت شواهد با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی شدند.
نتایج اصلی
در این جستوجو، 11 مطالعه شناسایی شد، اما ما فقط یک مطالعه را وارد کردیم که نوزادان زیر 6 ماه مبتلا به فیبروز کیستیک و تشخیص داده شده از طریق غربالگری نوزادان را دربرگرفته بود (170 نفر وارد شدند)؛ شرکتکنندگان تا سن 5 سالگی پیگیری شدند (دادهها از 157 کودک). این مطالعه، پیامدهای درمان هدایتشده توسط لاواژ برونکوآلوئولار را برای تشدید حملات ریوی (pulmonary exacerbation) با درمان استاندارد بر اساس ویژگیهای بالینی و کشتهای اوروفارنژیال مقایسه کرد.
ما این مطالعه را با خطر پائین سوگیری در نظر گرفتیم، اما، قدرت آماری آن برای تشخیص تفاوت قابلتوجه در شیوع سودوموناس آئوروژینوزا (Pseudomonas aeruginosa) محدود بود، به دلیل اینکه شیوع (جداسازی سودوموناس آئوروژینوزا در نمونههای لاواژ برونکوآلوئولار در سن 5 سالگی) در هر دو گروه نسبت به شیوع مورد انتظار و آنچه که برای محاسبه قدرت استفاده شد، بسیار پایینتر بود. حجم نمونه برای تشخیص یک اختلاف در نمرهدهی CT با رزولوشن بالا کافی بود. کیفیت شواهد برای پارامترهای کلیدی، پائین در نظر گرفته شد، به جز نمرهدهی CT اسکن با رزولوشن بالا و هزینه تحلیل مراقبت که کیفیت آنها متوسط درجهبندی شد.
در سن 5 سالگی، هیچ مزیت روشنی از درمان هدایتشده با لاواژ برونکوآلوئولار در امتیازهای z عملکرد ریه یا پارامترهای تغذیهای وجود نداشت. ارزیابی امتیازهای کلی و جزئی CT با رزولوشن بالا هیچ تفاوت قابلتوجهی را در شواهد بیماری ساختاری ریه در دو گروه نشان نداد.
بهعلاوه، این مطالعه هیچ تفاوتی را بین تعداد ایزولههای سودوموناس آئوروژینوزا به ازای هر کودک در سال تشخیصداده شده در گروه درمان هدایتشده با لاواژ برونکوآلوئولار در مقایسه با گروه درمان استاندارد نشان نداد. نرخ ریشهکنی به دنبال یک یا دو دوره درمان ریشهکنی در هر دو گروه که به صورت تعداد حملات تشدید ریوی بود، قابل مقایسه بود. اما، در گروه درمان هدایتشده با لاواژ برونکوآلوئولار، تعداد بستریها بهطور قابلتوجهی بیشتر بود، هرچند متوسط مدت بستری شدن نسبت به گروه درمانی استاندارد بهطور قابلتوجهی کمتر بود.
عوارض جانبی خفیفی در برخی از شرکتکنندگان گزارش شد، اما به خوبی تحمل شده بودند. بیشترین عارضه جانبی که گزارش شده بود، بدترشدن موقتی سرفه بعد از 29% پروسیجرها بود. وخیمتر شدن قابلتوجه بالینی بیمار در طول 24 ساعت لاواژ برونکوآلوئولار در 4.8% پروسیجرها دیده شد.
نتیجهگیریهای نویسندگان
این مطالعه مروری، که فقط به یک مورد مطالعه تصادفیسازی و کنترلشده تکی و با طراحی خوب محدود شد، هیچ شواهد آشکاری را به نفع استفاده روتین از لاواژ برونکوآلوئولار برای تشخیص و مدیریت عفونت ریوی در کودکان پیشدبستانی مبتلا به فیبروز کیستیک در مقایسه با روش استاندارد درمان مبتنی بر نتایج کشت اوروفارنژیال و نشانههای بالینی نشان نداد. هیچ شواهدی برای جمعیت جوان و بزرگسال دردسترس نبود.
خلاصه به زبان ساده
استفاده از نمونههای حاصل از برونکوسکوپی برای تصمیمگیری در جهت چگونگی درمان عفونتهای ریوی در افراد مبتلا به فیبروز کیستیک.
سوال مطالعه مروری
ما شواهد موجود را در زمینه استفاده از نمونههای حاصل از برونکوسکوپی به منظور تصمیمگیری درباره چگونگی درمان عفونتهای ریوی در افراد مبتلا به فیبروز کیستیک مرور کردیم.
پیشینه
مشکلات تنفسی در افراد مبتلا به فیبروز کیستیک عمدتا در اثر عفونتهای ریوی است. رشد میکروبهایی از نمونههای مخاط که بیمار با سرفه از راههای هوایی تحتانی به سمت بالا میآورد، به پزشکان اجازه میدهد به سرعت علت عفونت را تشخیص دهند و درمان را شروع کنند. اگر بیمار نتواند موکوس را با سرفه بالا بیاورد، میتوان از سوآب گلو برای شناسایی علت عفونت در راه هوایی تحتانی استفاده کرد، اما این روش، قابلاطمینانترین روش نیست.
پزشکان در حین برونکوسکوپی، راههای هوایی تحتانی را با یک لوله بلند و منعطف که در سرش یک لامپ و دوربین قرار دارد، مشاهده میکنند. آنها همچنین میتوانند موکوس نیز جمعآوری کنند. برای برونکوسکوپی نیاز است که بیمار آرام (sedate) شده یا تحت بیهوشی عمومی قرار گیرد. ما نمیدانیم آیا درمان بر اساس نمونههای گرفته شده حین برونکوسکوپی، بهتر از درمان براساس نمونههای سواب گلو هستند یا خیر. این یک بهروزرسانی مطالعه مروری است که در حال حاضر منتشر شده است.
زمان انجام پژوهش
این شواهد تا تاریخ 10 اپریل 2018 بهروز هستند.
ویژگیهای مطالعه
برای این مطالعه افراد را در هر سنی جستوجو کردیم، اما این مرور فقط شامل یک مطالعه میشود که در آن 170 کودک مبتلا به فیبروز کیستیک با سن کمتر از 6 ماه شرکت کرده و این کودکان کاملا بهطور کاملا تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. به یک گروه براساس نمونههای گرفته شده از برونکوسکوپی و به یک گروه براساس نمونههای حاصله از گلو آنتیبیوتیک داده شد. پژوهشگران پیامدها را در سن 5 سالگی ارزیابی کردند. در مجموع 157 کودک، مطالعه را کامل کردند.
نتایج اصلی
این مطالعه هیچ تفاوتی را بین گروهها از لحاظ عملکرد ریوی، وزن، شاخص توده بدنی یا امتیاز محاسبه شده با CT scan ریهها در 5 سالگی نشان نداد. هیچ تفاوتی در تعداد کودکان در هر گروه از لحاظ عفونت با سودوموناس آئوروژینوزا در 5 سالگی یا در پیگیری سالیانه یا هر چند وقت یک بار کودک نشانههای تنفسی را بروز میدهد، مشاهده نشد. کودکان در گروه برونکوسکوپی بیشتر در بیمارستان بستری شدند اما طول مدت بستریشان کلا کمتر از گروه دیگر بود. هیچ تفاوتی در کل هزینههای مراقبت بین دو گروه وجود نداشت.
عوارض جانبی که در حین و بعد از برونکوسکوپی گزارش داده شد، جدی نبودند. شایعترین عارضه جانبی افزایش سرفه بود (در یک سوم کودکان).
در حال حاضر، شواهد کافی برای حمایت از استفاده منظم از برونکوسکوپی برای تشخیص و درمان عفونتهای ریوی در کودکان مبتلا به فیبروز کیستیک وجود ندارد.
کیفیت شواهد
شواهد فقط به یک مطالعه با طراحی خوب، محدود میشود. کیفیت کلی شواهد، پائین (برای اکثر پیامدها) تا متوسط (برای نمره CT با رزولوشن بالا و آنالیز هزینه مراقبت) بود. محدودیتهای کیفیت به این دلیل بود که تعداد کودکانی که در این مطالعه شرکت کردند، از آنچه که متخصصان آماری برای نشان دادن نتایج واقعی برای بعضی پیامدها نیاز داشتند، کمتر بودند. به دلیل اینکه درمان اولین عفونت با سودوموناس آئوروژینوزا بسیار موفق است، مطالعات بیشتر و بزرگتری برای تشخیص تفاوتهای جزئی بین گروهها مورد نیاز است. اما انجام چنین مطالعات بزرگی بسیار مشکل است. همچنین، مطالعه فقط شامل کودکان کمسن بودند و ما نمیدانیم که نتایج در گروههای سنی دیگر هم به همین صورت باشند.