جلد 2018 -                   جلد 2018 - صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Sheryl Warttig, Phil Alderson, David JW Evans, Sharon R Lewis, Irene S Kourbeti, Andrew F Smith. Automated monitoring compared to standard care for the early detection of sepsis in critically ill patients. 3 2018; 2018
URL: http://cochrane.ir/article-1-2458-fa.html
پیشینه
سپسیس (sepsis) یک وضعیت تهدیدکننده حیات است که معمولا زمانی تشخیص داده می‌شود که یک بیمار، دارای یک عفونت مشکوک یا مستند بوده، و دو یا چند معیار سندرم پاسخ التهابی سیستمیک (SIRS) را داشته باشد. بروز سپسیس در میان افرادی که در بخش مراقبت‌های حیاتی مانند بخش مراقبت‌های ویژه (ICU) پذیرش می‌شوند، بالاتر از افرادی است که در بخش‌های دیگر پذیرش می‌شوند. اگر سپسیس بدون درمان رها شود، می‌تواند به سرعت بدتر شود؛ با توجه به تعریف، سپسیس شدید دارای میزان مرگ‌ومیر 40% یا بالاتر است.
تشخیص سپسیس ممکن است چالش‌برانگیز باشد زیرا معمولا لازم است تا داده‌های بیمار از چندین منبع غیرمتصل با یکدیگر ترکیب شده و به درستی تفسیر شوند، که این کار می‌تواند پیچیده و زمان‌بر باشد. سیستم‌های الکترونیکی که برای اتصال منابع اطلاعاتی با همدیگر طراحی شده‌اند و به‌طور خودکار اطلاعات را گردآوری، تجزیه‌وتحلیل، و نظارت می‌کنند و هم‌چنین هنگامی که رسیدن به آستانه‌های تشخیص از پیش تعیین‌شده به کارکنان مراکز مراقبت‌های سلامت اخطار می‌دهند، می‌توانند منافعی را در پی داشته باشند که تشخیص زودهنگام سپسیس و شروع سریع‌تر درمان، مانند درمان ضدمیکروبی، احیاء با مایعات، اینوتروپ‌ها (inotropes) و در صورت لزوم وازوپرسورها (vasopressors) را تسهیل کند.
با این حال، این احتمال وجود دارد که سیستم‌های الکترونیکی و خودکار منافعی نداشته باشند یا حتی منجر به آسیب شوند. این ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که سیستم‌ها قادر به تشخیص درست سپسیس نباشند (به این معنی که درمان آن زمان که باید شروع نشده، یا زمانی که نباید، شروع شده است)، یا زمانی‌که کارکنان مراقبت‌های سلامت نتوانند به سرعت به هشدارها پاسخ دهند، یا دچار «خستگی از هشدار» شوند، بخصوص اگر هشدارها به‌طور مکرر خاموش شوند یا هشدارهای بیش از حد نادرستی را دریافت کنند.
اهداف
ارزیابی اینکه آیا سیستم‌های خودکار برای تشخیص زودهنگام سپسیس می‌توانند زمان را تا درمان مناسب (مانند شروع آنتی‌بیوتیک‌ها، مایعات، اینتروپ‌ها و وازوپرسورها) کاهش دهند و پیامدهای بالینی بیماران شدیدا بدحال را در ICU بهبود ببخشند.
روش های جستجو
ما CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ (CINAHL) Cumulative Index to Nursing and Allied Healrth Litreture؛ ISI Web of science؛ LILACS؛ clinicaltrials.gov و پورتال کارآزمایی‌های سازمان جهانی بهداشت را جست‌وجو کردیم. ما تمام پایگاه‌های اطلاعاتی را از تاریخ شروع آن‌ها تا 18 سپتامبر 2017، بدون اعمال محدودیت از نظر کشور یا زبان انتشار جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده‌ای (RCTs ؛randomised coonteolled trails) را وارد کردیم که سیستم‌های خودکار مانیتورینگ سپسیس را با مراقبت‌های استاندارد (مانند سیستم‌های مبتنی بر کاغذ) در شرکت‌کنندگان با هر سنی که به دلیل بیماری‌های بحرانی در بخش‌های مراقبت‌های ویژه یا شدید بستری شدند، مقایسه کردند. ما یک سیستم خودکار را به صورت هر فرآیندی که قادر به غربالگری خودکار رکوردها یا داده‌های بیمار (یک یا چند سیستم) به‌طور اتوماتیک در فواصل زمانی بر اساس نشانگرها یا ویژگی‌هایی که نشان‌دهنده سپسیس باشد، تعریف کردیم. ما بیماری بحرانی را شامل موارد پس از جراحی، تروما، استروک، انفارکتوس میوکارد، آریتمی، سوختگی‌ها و شوک هیپوولمیک یا هموراژیک، تعریف کردیم گرچه محدود به این موارد نیست. ما مطالعات غیرتصادفی‌سازی شده، مطالعات شبه - ‌تصادفی‌سازی شده و مطالعات متقاطع را حذف کردیم. ما هم‌چنین مطالعاتی را که شامل افرادی با تشخیص سپسیس بودند، حذف کردیم.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
ما از روش‌های استاندارد روش‌شناسی مورد انتظار کاکرین استفاده کردیم. پیامدهای اولیه ما عبارت بودند از: زمان شروع درمان ضدمیکروبی؛ زمان تا شروع احیاء با مایعات؛ و مرگ‌ومیر در 30 روز. پیامدهای ثانویه عبارت بودند از: مدت بستری در ICU؛ شکست در تشخیص سپسیس؛ و کیفیت زندگی. ما از سیستم GRADE (نظام درجه‌بندی کیفیت شواهد و قدرت توصیه‌ها) برای ارزیابی کیفیت شواهد مربوط به هر پیامد استفاده کردیم.
نتایج اصلی
ما در این مرور سه RCT را وارد کردیم. مشخص نبود که آیا این RCTها سه مطالعه جداگانه با مجموع 1199 شرکت‌کننده در مجموع بودند یا گزارش‌هایی از یک مطالعه یکسان با تعداد شرکت‌کنندگان کم‌تر. ما تصمیم گرفتیم مطالعات را جداگانه در نظر بگیریم، زیرا ما قادر به برقراری ارتباط با نویسندگان مطالعه نبودیم.
هر سه RCT به دلیل مسائل مربوط به روش‌های نامشخص تصادفی‌سازی، پنهان‌سازی تخصیص و عدم قطعیت اندازه اثر، جزو مطالعات با کیفیت بسیار پایین هستند. برخی از این مطالعات فقط به صورت چکیده گزارش شدند و حاوی اطلاعات محدودی بودند، که مانع انجام تجزیه‌وتحلیل معنی‌دار و ارزیابی سوگیری‌های بالقوه شدند.
این مطالعات شامل شرکت‌کنندگانی بودند که همه آن‌ها در طول بستری در بیمارستان، مانیتورینگ الکترونیکی خودکار دریافت کردند. شرکت‌کنندگان به‌طور تصادفی به گروه مداخله (ارسال هشدارهای خودکار از سیستم) یا مراقبت معمول (عدم ارسال هشدارهای خودکار از سیستم) تخصیص داده شدند.
شواهد حاصل از هر سه مطالعه، «مدت زمان تا شروع درمان ضدمیکروبی» را گزارش کردند. ما قادر به ترکیب داده‌ها نبودیم، اما بزرگترین مطالعه که شامل 680 شرکت‌کننده بود، میانگین زمان شروع درمان ضدمیکروبی را 5.6 ساعت (دامنه میان چارکی (IQR): 2.3 تا 19.7) در گروه مداخله (n: اعلام نشد) و 7.8 ساعت (IQR: 2.5 تا 33.1) در گروه کنترل (n: اعلام نشد) گزارش کرد.
هیچ مطالعه‌ای «مدت زمان تا شروع احیاء با مایعات» یا عارضه جانبی «مرگ‌ومیر در 30 روز» را گزارش نکرد. با این حال، در مورد مرگ‌ومیر که در سایر نقاط زمانی گزارش شد، شواهدی با کیفیت بسیار پایین در دسترس بود. یک مطالعه شامل 77 شرکت‌کننده، میزان مرگ‌ومیر را در 14 روز 20% در گروه مداخله و 21% در گروه کنترل گزارش کرد (صورت و مخرج اعلام نشد). یک مطالعه شامل 442 شرکت‌کننده میزان مرگ‌ومیر را در 28 روز یا ترخیص، 14% در گروه مداخله و 10% در گروه کنترل گزارش کرد (صورت و مخرج اعلام نشد). حجم‌های نمونه برای این پیامدها به‌طور مناسب گزارش نشدند و بنابراین ما نتوانستیم فواصل اطمینان را برآورد کنیم.
شواهدی با کیفیت بسیار پایین حاصل از یک مطالعه شامل 442 شرکت‌کننده، «طول مدت بستری در ICU» را گزارش کردند. میانگین مدت بستری 3.0 روز در گروه مداخله (IQR: 2.0 تا 5.0)، و 3.0 روز در گروه کنترل (IQR: 2.0 تا 4.0) بود.
شواهدی با کیفیت بسیار پایین به دست آمده از یک مطالعه شامل حداقل 442 شرکت‌کننده، عوارض جانبی «شکست در تشخیص سپسیس» را گزارش کردند. داده‌ها فقط برای شکست در تشخیص سپسیس در دو شرکت‌کننده گزارش شد و مشخص نبود که این پیامد در کدام گروه(ها) رخ داد.
هیچ مطالعه‌ای «کیفیت زندگی» را گزارش نکرد.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
مشخص نیست که سیستم‌های خودکار برای مانیتورینگ سپسیس روی هرکدام از پیامدهای وارد‌شده در این مرور چه تاثیری دارد. شواهدی با کیفیت بسیار پایین فقط در مورد هشدارهای خودکار موجود است، که فقط جزئی از سیستم‌های مانیتورینگ خودکار است. مشخص نیست که آیا چنین سیستم‌هایی می‌توانند جایگزین بررسی منظم و دقیق وضعیت بیمار توسط کارکنان باتجربه مراقبت‌های سلامت شوند.
خلاصه به زبان ساده
مانیتورینگ خودکار برای تشخیص زودهنگام سپسیس در بیماران دریافت‌کننده مراقبت در بخش‌های مراقبت‌های ویژه
سوال مطالعه مروری
 
آیا سیستم‌های خودکار برای تشخیص زودهنگام سپسیس، می‌توانند در مقایسه با مراقبت‌های استاندارد، زمان تا درمان مورد نیاز را کاهش داده و پیامدها را در بیماران بخش مراقبت‌های ویژه (ICU) بهبود ببخشند؟

پیشینه
سپسیس زمانی اتفاق می‌افتد که یک فرد دچار عفونت می‌شود و سیستم ایمنی بدن او به عفونت واکنش زیاد نشان می‌دهد. اگر سپسیس مدیریت نشود، می‌تواند به سرعت به شوک سپتیک منجر شده و باعث شود اندام‌هایی مثل کبد و قلب به درستی کار نکنند. افراد ممکن است در هر زمانی دچار سپسیس شوند اما افراد بستری در بخش مراقبت‌های ویژه بیش‌تر احتمال دارد که تحت تاثیر این بیماری قرار بگیرند. شوک سپتیک برای 20% تا 70% از افرادی که در بخش مراقبت‌های ویژه در اروپا پذیرش شده‌اند، کشنده است. هیچ تست تشخیصی واحدی وجود ندارد که بتواند بگوید که آیا فردی مبتلا به سپسیس است یا خیر.
در عوض، نتایج تست‌های مختلف (مانند تست خون) باید همراه با سایر اطلاعات مربوط به بیمار (مانند سابقه پزشکی بیمار) و مشاهدات بالینی (مانند ضربان قلب، دما و فشار خون) بررسی شوند. انجام این فرایند ممکن است وقت‌گیر و پیچیده باشد. افرادی که قبلا در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شده‌اند، احتمالا بسیار بدحال هستند و ممکن است به سختی بتوان گفت که آیا نتایج غیرطبیعی به دلیل مشکلی است که منجر به بستری شدن آنها در بخش مراقبت‌های ویژه شده است یا به دلیل سپسیس.
سیستم‌های مانیتورینگ خودکار سیستم‌های الکترونیکی هستند که می‌توانند اطلاعات را از منابع مختلف گردآوری و تجزیه‌وتحلیل کنند و می‌توانند هنگام شناسایی علائم و نشانه‌های سپسیس برای هشدار دادن به کارکنان مورد استفاده قرار گیرند. این ممکن است به معنای آن باشد که سپسیس در اولین زمان ممکن تشخیص داده می‌شود، و در نتیجه امکان درمان قبل از آسیب به اندام فراهم می‌شود. با این حال، این احتمال وجود دارد که سیستم‌های مانیتورینگ خودکار کمک نکنند، یا حتی منجر به آسیب شوند. این اتفاق ممکن است در زمانی بیفتد که سیستم‌ها قادر به تشخیص درست سپسیس نباشند (به این معنی که درمان، زمانی که باید شروع نمی‌شود و زمانی که نباید شروع می‌شود)، یا زمانی اتفاق بیفتد که کارکنان مراقبت‌های سلامت به هشدارها، به قدرکافی سریع، پاسخ ندهند، مخصوصا اگر سیستم‌ها، بیش از حد هشدارهای نادرستی را ارائه دهند.

ویژگی‌های مطالعه
 
ما جست‌وجویی را برای شناسایی شواهدی که قبل از سپتامبر 2017 منتشر شدند، انجام دادیم. مطالعاتی که به مقایسه مانیتورینگ خودکار سپسیس با مراقبت‌های استاندارد (از قبیل سیستم‌های مبتنی بر کاغذ) در افرادی که به دلیل بیماری‌های بحرانی در بخش مراقبت‌های ویژه بستری شدند، واجد شرایط ورود بودند. ما مطالعات غیرتصادفی‌سازی‌شده (مطالعاتی که شرکت‌کنندگان در آنها به صورت تصادفی به گروه‌های درمان اختصاص داده نشدند)، مطالعات شبه - ‌تصادفی‌سازی‌شده (مطالعاتی که در آن‌ها شرکت‌کنندگان بر اساس روشی که به‌طور صحیح مبتنی بر شانس نباشد، مانند تاریخ تولد یا شماره پزشکی، به گروه‌های درمان اختصاص داده شدند) و مطالعات متقاطع (که شرکت‌کنندگان در ابتدا یک درمان را دریافت می‌کنند و پس از آن درمان دیگری را دریافت می‌کنند) را وارد نکردیم. مطالعاتی که شامل افرادی با تشخیص قبلی ابتلا به سپسیس بودند، نیز حذف شدند.

نتایج اصلی
ما سه کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (مطالعاتی که در آن شرکت‌کنندگان به صورت تصادفی به گروه‌های درمان اختصاص داده شدند) را شامل 1199 شرکت‌کننده در این مرور وارد کردیم. به‌طور کلی هنگام مقایسه سیستم‌های مانیتورینگ خودکار با مراقبت‌های استاندارد، تفاوت‌های معنی‌داری از لحاظ زمان تا شروع درمان ضدمیکروبی (از قبیل درمان‌های ضدمیکروبی و ضدقارچی، شواهدی با کیفیت بسیار پایین)، طول مدت بستری در بخش مراقبت‌های ویژه (شواهدی با کیفیت بسیار پایین)، یا از لحاظ مرگ‌ومیر در 14 روز، 28 روز یا ترخیص (شواهدی با کیفیت بسیار پایین) وجود نداشت. شواهدی با کیفیت بسیار پایین در مورد تشخیص نادرست سپسیس وجود داشت، اما داده‌های گزارش شده بسیار مبهم‌تر از آن بودند که ما بتوانیم آن‌ها را با یک روش مناسب تجزیه‌وتحلیل کنیم. سایر پیامدهایی که ما می‌خواستیم ارزیابی کنیم مانند زمان تا شروع احیاء با مایعات (فرآیند افزایش میزان مایعات در بدن)، مرگ‌ومیر در 30 روز و کیفیت زندگی در هیچ یک از مطالعات گزارش نشدند.
کیفیت شواهد
 
نتایج این مرور شواهدی محدود، و با کیفیت بسیار پایین را نشان داد، که مانع از رسیدن ما به نتایج معنی‌دار شد. مشخص نیست که سیستم‌های خودکار برای مانیتورینگ سپسیس بر هر یک از پیامدهای وارد‌شده در این مرور چه تاثیری دارند، بنابراین ما مطمئن نیستیم که آیا مانیتورینگ خودکار سپسیس مفید است یا خیر. شواهد اضافی، با کیفیت بالا برای کمک به پاسخ‌دادن به سوال مرور ما مورد نیاز است.

(673 مشاهده)
متن کامل [PDF 4 kb]   (42 دریافت)    

پذیرش: 1396/6/27 | انتشار: 1397/4/4