پیشینه
مطالعات گزارش میدهند که بیش از 80 درصد افراد مبتلا به بیماری انسدادی مزمن ریوی (COPD) ممکن است با علائم افسردگی مبارزه کنند. با این حال، این کوموربیدیتی ماژور در COPD به ندرت بهطور موثری مدیریت میشود. تعدادی از مطالعات اخیر نشان میدهند که اگر افسردگی مرتبط با COPD درماننشده رها شود، با کیفیت بد زندگی، بدتر شدن تطابق با برنامه درمانی COPD، افزایش حملههای حاد بیماری، پذیرش در بیمارستان و هزینههای مراقبتهای سلامت در مقایسه با افراد مبتلا به COPD و بدن افسردگی همراه است. متاسفانه، دستورالعملهای طبابت بالینی COPD توصیههای قطعی درمان را برای استفاده از داروهای ضدافسردگی در بیماران مبتلا به COPD ارائه نمیدهند و رهنمودهای آنها را براساس یافتههای تحقیقات در جامعه عمومی بنا نهادهاند. این ممکن است مشکلساز باشد چون خطر بالایی از مشکلات تنفسی مرتبط با درمان ضدافسردگی و COPD وجود دارد. بنابراین، ارزیابی اثربخشی و ایمنی مداخلات دارویی بهطور خاص برای بیماران مبتلا به COPD و افسردگی بسیار اهمیت داشت.
اهداف
ارزیابی اثربخشی و ایمنی مداخلات دارویی برای درمان افسردگی در بیماران مبتلا به COPD
روش های جستجو
آخرین جستوجو در 26 نوامبر 2018 انجام شد. ما در ابتدا بانکهای اطلاعاتی زیر را از طریق پایگاههای ثبت کارآزماییهای تخصصی در گروههای راههای هوایی و اختلالات شایع روانی در کاکرین (تا جون 2016) جستوجو کردیم: MEDLINE؛ Embase؛ PsycINFO؛ (CINAHL) Cumulative Index to Nursing and Allied Health Litreture؛ AMED و پایگاه ثبت کارآزماییهای کتابخانه کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trails). جستوجوها از جون 2016 تا نوامبر 2018 مستقیما روی Ovid MEDLINE؛ Embase؛ PsycINFO و Cochrane Library (شماره 11، 2018) انجام شد. ما ClinicalTrials.gov؛ the ISRCTN registry و پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت را در 26 نوامبر 2018 جستوجو کردیم. ما پایگاههای اطلاعاتی منابع خاکستری را برای یافتن مطالعات ایندکس نشده در پایگاههای اطلاعاتی اصلی و فهرست منابع مطالعاتی را که در ابتدا برای غربالگری متن کامل شناسایی شدند، جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
همه کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs ؛randomised controlled trails) منتشر شده و منتشر نشده که به مقایسه اثریخشی مداخلات دارویی با عدم مداخله، دارونما یا مداخلات همزمان در بزرگسالان مبتلا به COPD و افسردگی پرداخته بودند، برای ورود واجد شرایط بودند.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم مطالعات شناسایی شده را بوسیله جستوجو، برای واجد شرایط بودن ارزیابی کردند. پیامدهای اولیه ما تغییر در علایم افسردگی و عوارض جانبی بود. پیامدهای ثانویه عبارت بودند از: تغییر در کیفیت زندگی، تغییر در دیسپنه، تغییر در حجم بازدمی اجباری در یک ثانیه (FEV1)، تغییر در تحمل ورزش، تغییر در میزان استفاده از بیمارستان (طول مدت اقامت و میزان پذیرش) و هزینه - اثربخشی. برای پیامدهای پیوسته، تفاوت میانگین (MD) ادغامشده یا اختلاف میانگین استاندارد شده (SMD) را با 95% فاصله اطمینان (CI) محاسبه کردیم. ما نسبت شانس (OR) ادغامشده و 95% فاصله اطمینان (CI) متناظر را با استفاده از یک مدل اثرات تصادفی محاسبه کردیم. ما کیفیت شواهد را با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم.
نتایج اصلی
از 1125 رکورد غربالگری شده برای واجد شرایط بودن، چهار RCT (N = 201 شرکتکننده) و یک مطالعه در حال انجام، معیارهای ورود را برآورده کردند. دو کلاس از داروهای ضدافسردگی در دو مقایسه جداگانه با دارونما بررسی شدند: یک داروی ضدافسردگی سهحلقهای (TCA) و مهار کنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs).
TCA در مقابل دارونما
فقط یک RCT (N = 30 شرکتکننده) نتایج را برای این مقایسه فراهم کردند.
پیامدهای اولیه
TCA (نورتریپتیلین (nortriptyline)) علایم افسردگی پس از درمان را در مقایسه با دارونما کاهش داد (MD: 10.20-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 16.75- تا 3.65-؛ P = 0.007؛ شواهد با کیفیت خیلی پائین)، که با (HAM‐D) Hamilton Depression Rating Scale اندازهگیری شد. 3 شرکتکننده از کارآزمایی کنار رفتند، به دلیل عوارض جانبی مرتبط با ضدافسردگی تست شده (خشکی دهان، سداتاسیون، هیپوتانسیون اورتوستاتیک).
پیامدهای ثانویه
نتایج کلی پس از درمان نشان داد که نورتریپتیلین در بهبود کیفیت زندگی افراد مبتلا به COPD اثربخش نبود، که با Sickness Impact Profile اندازهگیری شد (MD: 2.80-؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 11.02- تا 5.42؛ P = 0.50؛ شواهد با کیفیت خیلی پائین).
نتایج برای تغییر در دیسپنه برای حوزههای بررسی شده (مثلا، نمرات دیسپنه برای «اغلب فعالیتهای روزانه») پس از درمان، هیچ بهبودی را در گروه مداخله نشان نداد (MD: 9.80؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 6.20- تا 25.80؛ P = 0.23؛ شواهد با کیفیت خیلی پائین).
هیچ دادهای برای تغییر در FEV1، تغییر در تحمل ورزش، تغییر در میزان استفاده از بیمارستان یا هزینه - اثربخشی گزارش نشد. مطالعه TCA نتایج کوتاهمدتی را با آخرین جمعآوری دادههای پیگیری در 12 هفته، فراهم کرد.
کیفیت شواهد برای تمام پیامدهای مورد ارزیابی، به علت حجم نمونه کوچک، عدم دقت، سوگیری فرسایش و انتخاب و گزارشدهی بسیار پایین بود.
SSRIها در مقابل دارونما
سه RCT (N = 171 شرکتکننده) نتایج را برای این مقایسه فراهم کردند.
پیامدهای اولیه
نتایج ادغامشده برای دو مطالعه نشان داد که تفاوتی برای تغییر در علایم افسردگی پس از مداخله وجود ندارد (SMD: 0.75؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.14- تا 2.64؛ 148 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ P = 0.44؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). ناهمگونی بالایی (I² = 95%) مشاهده شده که قابلیت اعتماد را به یافتهها محدود میکند.
در حالی که انجام متاآنالیز میزان کلی عوارض جانبی در طول مطالعات امکانپذیر نبود، این امکان وجود داشت که نتایج را برای دو عارضه جانبی ناشی از دارو با هم ترکیب کنیم: تهوع و سرگیجه. تفاوتهای قابلتوجه پس از درمان بین گروهها برای تهوع (OR: 2.32؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.66 تا 8.12؛ 171 شرکتکننده؛ 3 مطالعه؛ P = 0.19؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) یا سرگیجه (OR: 0.61؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.09 تا 4.06؛ 143 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ P = 0.61؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) وجود نداشت.
پیامدهای ثانویه
آنالیز ادغامشده دو کارآزمایی که به گزارش دادهها برای تغییر در کیفیت زندگی پرداختند، بهبود پس از درمان را در گروه مداخله در مقایسه با دارونما نشان نداد (SMD: 1.17؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.14- تا 3.15؛ 148 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ P = 0.25؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
تفاوتی بین گروهها از نظر تغییر در FEV1 پس از درمان (MD: 0.01؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.03- تا 0.05؛ 148 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ P = 0.60؛ شواهد با کیفیت پائین). دیده نشد. با این حال، دو کارآزمایی بهبود را در تحمل ورزش در گروه SSRI در مقابل دارونما گزارش کرد (MD: 13.88؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 11.73 تا 16.03؛ 148 شرکتکننده؛ 2 مطالعه؛ P < 0.001؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).
کارآزماییهای وارد شده در این مقایسه دادهای را در ارتباط با تغییر در دیسپنه، میزان استفاده از بیمارستان یا هزینه - اثربخشی گزارش نکردند.
نتیجهگیریهای نویسندگان
شواهد کافی برای اظهارات قطعی درباره اثربخشی یا ایمنی داروهای ضدافسردگی برای درمان افسردگی ناشی از COPD وجود ندارد. RCTs جدید مورد نیاز است؛ با کیفیت روششناسی بهتر و گزارش دقیقتر از روشهای مورد استفاده. علاوه بر این، جمعآوری دادههای پیگیری بلندمدت مورد نیاز است، از جمله پیامدهایی مانند عوارض جانبی، میزان استفاده از بیمارستان و هزینه - اثربخشی.
خلاصه به زبان ساده
داروها برای درمان افسردگی در بیماریهای انسدادی مزمن ریوی
بیماری انسدادی مزمن ریوی (COPD) اصطلاحی است که بهطور عمده دو وضعیت ریوی را شرح میدهد: برونشیت مزمن و امفیزم (emphysema). علایم اصلی COPD شامل کوتاهی تنفس، سرفه مداوم، خسخس سینه، و / یا عفونتهای مکرر سینه هستند. درمان قطعی برای COPD وجود ندارد، اما درمان میتواند به کاهش پیشرفت بیماری و تسکین نشانهها کمک کند. افسردگی در بیماران مبتلا به COPD بسیار رایج است اما اغلب مورد درمان قرار نمیگیرد. مطالعات نشان میدهد که افسردگی درمان نشده در بیماران مبتلا به COPD میتواند کیفیت زندگی را بدتر کند، حملات حاد COPD و پذیرش را در بیمارستان افزایش دهد و دنبال کردن برنامه درمانی COPD را دشوار میکند. درمان افسردگی میتواند شامل داروهای ضدافسردگی، درمان روانشناختی یا هر دوی آنها باشد. با این حال، توصیههای مبتنی بر شواهد در رابطه با استفاده از داروهای ضدافسردگی بهطور خاص برای بیماران مبتلا به COPD در حال حاضر موجود نیستند.
چرا این مرور مهم بود؟
در حال حاضر هیچ نمای روشنی از شواهد موجود وجود ندارد که نشان دهد آیا داروهای ضدافسردگی میتوانند بهطور موثر و ایمنی علایم افسردگی را در بیماران مبتلا به COPD کاهش دهند، بنابراین ارزیابی مطالعات تجربی موجود مهم بود.
چه کسانی به این مرور علاقمند خواهند بود؟
متخصصان مراقبتهای سلامت، افراد مبتلا به COPD و افسردگی، محققان و سیاستگذاران به یافتههای این بررسی علاقمند خواهند بود.
هدف این مرور پاسخ به چه سوالاتی است؟
هدف اصلی ما ارزیابی این مساله بود که آیا درمان دارویی (مانند داروهای ضدافسردگی) میتوانند بهطور موثر و ایمنی افسردگی مرتبط با COPD را درمان کند.
کدام یک از مطالعات در این مرور وارد شدند؟
این مرور شامل مطالعات تجربی تحت عنوان کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده است (مطالعاتی که در آن شرکتکنندگان براساس یک روش تصادفی به یک گروه درمانی واگذار میشوند) که اثربخشی مداخلات دارویی (داروهای ضدافسردگی) را با دارونما (درمان غیرفعال در همان شکل درمان فعال، مثلا یک قرص) مقایسه کردند. در این مطالعه، افراد بزرگسال مبتلا به COPD و افسردگی حضور داشتند.
شواهد این مرور به ما چه میگویند؟
ما فقط چهار مطالعه را در سراسر جهان شناسایی کردهایم که واجد شرایط برای ورود در مرور ما بودند. این به معنی وجود شواهد محدود در حمایت از داروهای ضدافسردگی برای درمان افسردگی در بیماران مبتلا به COPD است. فقط یک مطالعه یک ضدافسردگی سهحلقهای، نورتریپتیلین، را ارزیابی کرد و نشان داد که این دارو علائم افسردگی را در مقایسه با دارونما کاهش داده است. سه مطالعه نسل جدیدتری را از داروهای ضدافسردگی به نام مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) را ارزیابی کردند و هیچ شواهدی را برای اثربخشی آنها در بهبود علایم افسردگی پیدا نکردند. با توجه به شواهد محدود، ما نمیتوانیم اظهارات قطعی درباره اثربخشی و همچنین ایمنی داروهای ضدافسردگی زمانی که برای افسردگی ناشی از COPD مورد استفاده قرار میگیرند، بیان کنیم. با این حال، SSRIs ممکن است ظرفیت ورزش را در بیماران مبتلا به COPD افزایش دهند.
با توجه به اینکه یافتههای فعلی فقط براساس چهار مطالعه کوچک با شواهد رتبهبندیشده به عنوان کیفیت بسیار پایین بنا شده، مهم است که نتایج ما را با احتیاط تفسیر کنیم.
بعد چه خواهد شد؟
شواهد ناکافی ما را از ارائه توصیههای صریح برای پزشکان، دیگر متخصصان مراقبتهای سلامت، محققان، یا سیاستگذاران منع کردهاست. مطالعات بیشتری با کیفیت بهتر روششناسی و تعداد بیشتری از شرکتکنندگان مورد نیاز است.