پیشینه
زخمهای وریدی پا (VLUs) یک نوع شایع از زخمهای پیچیده هستند که بر زندگی افراد تاثیر منفی گذاشته و هزینه زیادی را برای سیستم خدمات سلامت و جامعه به همراه میآورند. پیشنهاد شده که میزان بالا و طولانیمدت فعالیت پروتئاز (protease) ممکن است در مراحل انتهایی بهبود زخمهای مزمن، با تاخیر در درمان در ارتباط باشند. درمانهای تعدیل پروتئاز به منظور تنظیم فعالیت پروتئاز گسترش داده شدهاند و در نتیجه به بهبود زخمهای مزمن کمک میکنند.
اهداف
تعیین اینکه آیا فعالیت پروتئاز یک عامل پیشآگهی مستقل برای بهبود زخمهای وریدی پا است یا خیر.
روش های جستجو
در فوریه 2018، ما پایگاههای اطلاعاتی زیر را جستوجو کردیم: پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده در کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trails)؛ Ovid MEDLINE؛ Ovid Embase و CINAHL.
معیارهای انتخاب
ما مطالعات طولی گذشتهنگر و آیندهنگر را، با هر دوره پیگیری که افراد مبتلا به VLU را انتخاب کرده بودند، وارد کردیم و بررسی کردیم که آیا فعالیت پروتئاز در مایع زخم با بهبودی VLUها در آینده مرتبط است یا خیر. ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای (RCTs ؛randomised controlled trails) را انتخاب کردیم که به عنوان مطالعات کوهورت (cohort) تجزیهوتحلیل شدند، مداخلاتی را فراهم کردند که در این آنالیز به کار گرفته شدند و در صورت عدم وجود مطالعات کوهورت، مطالعات مورد شاهدی را انتخاب کردیم. ما همچنین مطالعات مدل پیشبینی را انتخاب کردیم، به شرط آنکه آنها به طور جداگانه ارتباطهای عوامل پیشآگهی (فعالیت پروتئاز) مجزا را با بهبودی گزارش کرده باشند. مطالعات با هر نوعی از پروتئاز یا ترکیبی از پروتئازها واجد شرایط بودند، از جمله پروتئازهای ناشی از باکتری، و عامل پیشآگهی میتواند به عنوان یک متغیر پیوسته (continuous) یا رستهای (گسسته، categorical) مورد بررسی قرار گیرند؛ هر نقطه برش (cut‐off point) مجاز بود. پیامدهای اولیه عبارت بودند از زمان بهبودی (تجزیهوتحلیل بقا) و نسبت افرادی که زخمهایشان به طور کامل بهبود یافته بود؛ پیامد ثانویه عبارت بود از تغییر اندازه / میزان زخمهای بسته شده. ما ارتباطهای تعدیل نشده (ساده) و تعدیل شده (چند متغیره) را بین عامل پیشآگهی و بهبود جدا کردیم.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده مروری به طور مستقل مطالعات را برای گنجاندن در هر مرحله ارزیابی کردند، و استخراج دادهها، ارزیابی خطر سوگیری (bias) و ارزیابی سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) را به انجام رساندند. ما آمارهای ارتباطی موجود را جمعآوری کردیم. هیچ مطالعهای، تجزیهوتحلیلهای تعدیل شده را گزارش نکرد: در عوض ما نتایج تعدیل نشده را جمعآوری یا مقیاسهای ارتباط را از روی دادههای خام محاسبه کردیم. ما خطرهای نسبی (RR) را، زمانی که هم پیامد و هم عامل پیشآگهی متغیرهای دوتایی بودند، محاسبه کردیم. هنگامی که عامل پیشآگهی به عنوان دادههای مداوم گزارش شد و پیامدهای بهبودی دوتایی بودند، ما هم تجزیهوتحلیل رگرسیون (regression) را به اجرا گذاشتیم و هم تاثیر درمان را در سطوح پروتئاز تجزیهوتحلیل کردیم که به صورت میانگین تفاوت استاندارد شده، تجزیهوتحلیل شدند. هنگامی که هر دو عامل پیشآگهی و پیامد، دادههای پیوسته بودند ما ضرایب همبستگی را گزارش کرده یا آنها را از روی دادههای فردی شرکتکننده محاسبه کردیم.
ما تمام نتایج را روی نمودارهای forest نمایش دادیم تا تصویری را از نمای کلی ارائه کنیم. ما برنامهریزی کردیم متاآنالیزهایی را در جایی که مناسب بود، انجام دهیم، در غیر این صورت آن را به شکل روایتی خلاصه کردیم.
نتایج اصلی
ما 19 مطالعه را که شامل 21 مطالعه کوهورت با 646 شرکتکننده بود انتخاب کردیم. فقط 11 مطالعه (13 مطالعه کوهورت، 522 شرکتکننده) دادههایی برای تجزیهوتحلیل داشتند. از این تعداد، پنج مورد مطالعات کوهورت آیندهنگر، چهار مورد RCTs و دو مورد، با طراحی مورد - شاهدی بودند. زمان پیگیری 4 تا 36 هفته بود. مطالعات، 10 ماتریکس متالوپروتئاز (matrix metalloproteases; MMPs) مختلف و دو سرین پروتئاز (serine proteases) (نوتروفیل الاستاز (neutrophil elastase) انسانی و فعالکنندههای پلاسمینوژن نوع اوروکیناز (urokinase‐type plasminogen activators)) را تحت پوشش قرار دادند. دو مطالعه، بهبودی کامل را به عنوان یک پیامد ثبت کردند؛ مطالعات دیگر بهبودی نسبی را ثبت کردند. در همه مطالعات، ناهمگونی بالینی و روششناختی وجود داشت؛ برای مثال، در تعریف بهبودی، نوع پروتئاز و اندازهگیری آن، توزیع گونههای پروتئاز فعال و متصل، انواع درمان و گزارش نتایج ناهمگونی دیده میشد. بنابراین، متاآنالیز انجام نشد. هیچ مطالعهای تجزیهوتحلیلهای چند متغیره را انجام نداده بود و همه شواهد موجود به دلیل عدم تنظیم برای مخدوشکنندهها، خطر بالای سوگیری برای همه مطالعات به جز یکی، عدم دقت پیرامون معیارهای ارتباط و عدم ثبات در جهت ارتباط بسیار پایین بود. در مجموع، تحقیقات عدم اطمینان کامل را نسبت به ارتباط بین فعالیت پروتئاز و بهبودی VLU نشان داد.
نتیجهگیریهای نویسندگان
این مطالعه مروری، شواهدی را با اعتبار بسیار پایین در مورد هر گونه ارتباط بین فعالیت پروتئاز و بهبودی VLU پیدا کرد و در مورد این رابطه عدم اطمینان کامل وجود دارد. این مطالعه مروری، اطلاعاتی را هم برای تحقیقات آینده و هم برای روششناسی مطالعه مروری نظاممند ارائه میدهد.
خلاصه به زبان ساده
فعالیت پروتئاز و ارتباط آن با بهبودی زخمهای وریدی پا در آینده
هدف از این مطالعه مروری چیست؟
هدف از این مطالعه مروری کاکرین این بود که ببینیم آیا ارتباطی بین سطوح مختلف پروتئاز در زخمهای وریدی پا (زخمهای پوستی باز روی ساق پا ناشی از مشکلاتی در جریان خون داخل وریدها) در حال حاضر، و بهبودی زخمها در زمانی در آینده وجود دارد یا خیر. پروتئاز یک آنزیم است، آنزیمی که به طور طبیعی توسط بدن تولید میشود و پروتئینها را تجزیه میکند و اینکه ممکن است بهبود زخم را تحت تاثیر قرار دهد. ما میخواستیم بدانیم که آیا داشتن میزان بالاتری از سطوح پروتئاز به این معنی است که زخمها به احتمال کمتری بهبود پیدا میکنند یا آهستهتر بهبود مییابند. اگر چنین است، این میتواند به یافتن درمانهای مفیدتری برای هر فرد مبتلا به زخم پا کمک کند. نویسندگان مطالعه مروری از کاکرین برای پاسخ به این پرسش تمام مطالعات مربوطه را جمعآوری و تجزیهوتحلیل کردند و 19 مطالعه را پیدا کردند.
پیامهای کلیدی
در حال حاضر، در مورد هر گونه ارتباط بین فعالیت پروتئاز و بهبود زخم وریدی پا عدم قطعیت کامل وجود دارد، اما این مرور نشان میدهد که چه چیزی ممکن است برای تحقیقات بعدی در مورد مواد شیمیایی طبیعی موجود در زخمها و تاثیر آنها در بهبودی مهم باشد.
چه چیزی در این مرور مورد مطالعه قرار گرفت؟
زخمهای وریدی پا میتوانند هفتهها، ماهها یا سالها طول بکشند. زخمهای پا میتوانند دردناک باشند، ممکن است عفونی شوند، و ممکن است تحرک و کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار دهند. درمان معمول برای زخمهای وریدی پا درمان فشردهسازی زخم است (به عنوان مثال بانداژهای فشاری (الاستیک))، اما حتی این برای همه اثر نمیکند (حدود یک سوم افراد هنوز زخمهایی دارند که بعد از گذشت شش ماه هنوز بهبود نیافتهاند). ما میخواستیم بدانیم که چرا این زخمها اغلب بهبود نمییابند و این که آیا در زخم عواملی (تحت عنوان شاخصهای زیستی (بیومارکرها)) وجود دارند که بتوانند نشان دهند کدام زخمها احتمال بهبودی کمتری دارند. پیشنهاد شده زمانی که میزان بالایی از سطوح پروتئاز وجود داشته باشد، زخمها دیرتر بهبود پیدا میکنند. در این مرور، ما بررسی کردیم که آیا شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه میزان بالای پروتئاز در آغاز یک مطالعه، با بهبودی آهستهتر زخمهای پا یا بهبودی کمتر در یک مقطع زمانی در آینده (مانند شش ماه) مرتبط بوده یا خیر.
در فوریه 2018، ما به دنبال مطالعات مربوطه که طراحی قابل اعتمادی داشتند و به ارتباط بین سطوح پروتئاز و بهبود زخمهای وریدی پا در آینده پرداخته بودند، جستوجو کردیم. ما 19 مطالعه را با 646 نفر پیدا کردیم. در هیچ یک از مطالعات، سن و جنس شرکتکنندگان گزارش نشده بود. در آن تعدادی هم که گزارش شده بود، میانگین سن شرکتکنندگان از 51 تا 75 سال متغیر بود. یازده مطالعه نتایجی را که ما توانستیم استفاده کنیم، شامل 13 گروه از افراد، ارائه دادند. اکثر افراد زخمهایی داشتند که حداقل سه ماه طول کشیده بود.
نتایج اصلی این مطالعه مروری چیست؟
در میان مطالعات انتخاب شده تفاوتهای زیادی وجود داشت: برای مثال، چگونگی تعریف بهبودی، نوع پروتئازها و نحوه اندازهگیری آنها، نوع درمان و نحوه گزارش نتایج. این عدم توافق به این معناست که ما نمیتوانیم نتایج را ترکیب و مقایسه کنیم، بنابراین ما یافتهها را به صورت کلی خلاصه کردیم.
مشکل بزرگتر این بود که هیچ کدام از مطالعات، دادهها را به طور مناسب مورد تجزیهوتحلیل قرار ندادند چرا که آنها تاثیر سن، عفونت یا درمانها را در نظر نگرفتند، بنابراین ما نمیتوانستیم اطمینان حاصل کنیم که آیا این سطوح پروتئاز بود که نسبت به سن یا عوامل دیگر، برای بهبودی مهم بود یا خیر. اکثر مطالعات کوچک بودند و میتوانستند بهتر انجام شوند، بنابراین مشکل بود تا اطمینان حاصل کنیم که نتایج چقدر معنیدار بودند. به طور کلی، اطمینان از شواهد بسیار پایین بود. برای بررسی اهمیت شاخصهای زیستی در بهبود زخم، مطالعات بیشتر لازم است.
این مرور تا چه تاریخی بهروز میباشد؟
ما مطالعاتی را که تا فوریه 2018 منتشر شده بودند، جستوجو کردیم.