به چهار RCT برخوردیم که برای گنجاندن در این مرور (248 چشم از 151 شرکتکننده بین سنین 6 ماه تا 22 سال) واجد شرایط بودند. همه کارآزماییها به دلیل گزارش ناکافی روشهای مطالعه، در مجموع دارای خطر سوگیری نامشخص ارزیابی شدند. یک کارآزمایی در کانادا انجام شده بود که در آن، anteriorization عضله مایل تحتانی همراه با رزکسیون (resection)، در برابر anteriorization عضله مایل تحتانی به تنهایی مقایسه شده بود، یکی دیگر از کارآزماییها در ایالات متحده آمریکا انجام گرفته بود که طی آن، رسشن (recession) رکتوس فوقانی همراه با بخیه تثبیت کننده خلفی در برابر رسشن رکتوس فوقانی به تنهایی مقایسه شده بود، دو کارآزمایی نیز در جمهوری چک صورت گرفته بود که در آن، anteriorization عضله مایل تحتانی در برابر میکتومی (myectomy) عضله مایل تحتانی مقایسه شده بود.
تنها در یک کارآزمایی، دادههایی گزارش شده بود که به موجب آن، آنالیز پیامد اولیه این مرور، یعنی نسبت شرکتکنندگان با میزان موفقیت درمان میسر میشد. تفاوت بین anteriorization مایل تحتانی همراه با رزکسیون در برابر anteriorization مایل تحتانی به تنهایی که حداقل چهار ماه پس از جراحی اندازهگیری شد، نامطمئن بود (خطر نسبی (RR): 1.13؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.60 تا 2.11؛ 30 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). در سه کارآزمایی به اندازهگیری میزان انحراف شدید پرداخته شده بود، اما آنها حاوی دادههای کافی برای آنالیز نبودند. در هر چهار کارآزمایی میزان نسبتا کم عوارض جانبی جراحی گزارش شده بود؛ هیپوتروپی (hypotropia) و limited elevation و لزوم تکرار جراحی به عنوان عوارض جانبی همراه با برخی از مداخلات جراحی گزارش شده بود. در هیچ کدام از کارآزماییها گزارشی از پیامد ثانویه دیگری که به ویژه مناسب مرور ما باشد، دیده نشد.
سوال مطالعه مروری
هدف از انجام این مرور، ارزیابی میزان اثربخشی درمانهای مبتنی بر جراحی و غیر‐جراحی برای درمان انحراف عمودی گسسته چشم بود.
پیشینه
انحراف چشم (استرابیسم (strabismus)) عبارت است از چرخش یک یا هر دو چشم که جهت این چرخش میتواند به سمت داخل، خارج، بالا یا پائین باشد. در این مرور، درمان نوع خاصی از چرخش رو به بالای یک یا هر دو چشم که به انحراف عمودی گسسته (dissociated vertical deviation; DVD) شناخته میشود، ارزیابی شده است. DVD ممکن است هم در کودکان و هم در بزرگسالان رخ دهد. برای برخی افراد، DVD کنترل میشود و تنها حین انجام تست قابل تشخیص است. در برخی دیگر، DVD بلافاصله هنگامی که چشم از سطح تراز خود به سمت بالا منحرف میشود، رخ میدهد. در این حالت، کنترل چشم برای فرد دشوار است که این امر میتواند برای فرد در موقعیتهای اجتماعی ایجاد ناراحتی و تشویش کند. این بیماری همچنین ممکن است موجب دو‐بینی یا خستگی چشم شود.
جراحی، درمانی شایع برای DVD است. به غیر از جراحی، استفاده از دیگر روشهای درمانی به ندرت اتفاق میافتد. شواهد اندکی در خصوص میزان اثربخشی شیوههای درمانی (اعم از جراحی یا غیر‐جراحی) برای DVD وجود دارد.
ویژگیهای مطالعه
مطالعات را در 3 آگوست سال 2015 جستوجو کردیم. حین جستوجو، به چهار کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) برای درمان مبتنی بر جراحی DVD برخوردیم. هیچ مطالعهای را که در آن به ارزیابی درمانهای غیر‐جراحی پرداخته شده باشد، نیافتیم. یک کارآزمایی در کانادا انجام شده بود که در آن پروسیجر تغییر موقعیت (repositioning) با جراحی (anteriorization عضله مایل تحتانی) با یا بدون رزکسیون (resection) با هم مقایسه شده بود؛ در یک کارآزمایی که در ایالات متحده انجام شده بود، جراحی تضعیف عضله چشم (رسشن (recession) رکتوس فوقانی) با یا بدون تقویت با نخ بخیه تثبیت کننده مقایسه شده بود، دو کارآزمایی دیگر نیز در جمهوری چک صورت گرفت که در آن، anteriorization عضله مایل تحتانی در برابر برداشتن قطعهای از عضله مایل تحتانی (میکتومی (myectomy)) مقایسه شده بود.
نتایج کلیدی
تنها یکی از RCTها به بررسی آنچه میخواستیم بدانیم، یعنی نسبت شرکتکنندگانی که جراحی موفقیتآمیزی داشتند، پرداخته بود. برای تعیین تفاوت بین هر یک از پروسیجرهای جراحی با توجه به میزان موفقیت جراحی یا هر پیامد دیگر مرتبط با مرور ما اطلاعات موجود کافی نبود. شایعترین عوارض جانبی ناشی از پروسیجرهای جراحی عبارت بودند از چرخش رو به پائین چشم پس از جراحی (هیپوتروپی (hypotropia))، حرکت محدود چشم به سمت بالا و نیاز به تکرار جراحی.
کیفیت شواهد
هر چهار مطالعه وارد شده دارای کاستیهایی در طراحی، اجرا یا هر دو بودند که موجب تضعیف نتیجهگیری از آنها میشود. برای درمان DVD به طراحی مناسب و دقت در انجام RCTها نیاز است تا به این وسیله شواهدی با قابلیت اطمینان بیشتری برای مدیریت این بیماری فراهم آید.