پیشینه
درمان طولکشیده با بنزودیازپینها (benzodiazepines) علیرغم توصیههای بالینی مبنی بر استفاده کوتاهمدت از آنها، یک اقدام شایع است. بنزودیازپینها تقریبا توسط 4% از عموم جمعیت استفاده میشوند، بهطوریکه شیوع استفاده از آنها در میان جمعیتهای مبتلا به بیماریهای روانی و سالمندان رو به افزایش است. بعد از یک دوره بلندمدت از مصرف بنزودیازپینها، قطع مصرف آنها به دلیل ایجاد وابستگی روانی و فیزیولوژیکی اغلب دشوار است. این مطالعه مروری به بررسی این مهم میپردازد که آیا مداخلات دارویی میتواند کاهش تدریجی دوز بنزودیازپین (benzodiazepine tapering) را تسهیل کند یا خیر.
اهداف
بررسی مزایا و مضرات مداخلات دارویی بر تسهیل قطع استفاده مزمن از بنزودیازپین.
روش های جستجو
ما تا اکتبر 2017، در این پایگاههای اطلاعاتی الکترونیک جستوجو کردیم: پایگاه کارآزماییهای تخصصیشده گروه مواد مخدر و الکل در کاکرین؛ CENTRAL؛ PubMed؛ Embase؛ (CINAHL) Cumulative Index to Nursing and Allied Health Litreture و ISI Web of Science. ما همچنین در ClinicalTrials.gov؛ WHO ICTRP و پایگاه ثبت ISRCTN جستوجوکرده و برای دستیابی بیشتر به کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده مرتبط با موضوع، فهرست منابع مطالعات وارد شده را به مرور بررسی کردیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای را وارد مرور کردیم که به مقایسه درمان دارویی در مقابل دارونما (placebo) یا عدم مداخله یا در مقابل مداخله دارویی دیگر در بزرگسالانی پراختند که برای مدت حداقل 2 ماه تحت درمان با بنزودیازپین قرار گرفته و/ یا دارای معیارهای (criteria) (هر نوعی) وابستگی به بنزودیازپین بودند.
گردآوری و تحلیل دادهها
ما از روشهای استاندارد روششناسی موردنظر کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی
ما 38 کارآزمایی (شامل 2543 شرکتکننده) را وارد مرور کردیم، اما توانستیم فقط دادههای به دست آمده از 35 کارآزمایی را شامل 2295 شرکتکننده استخراج کنیم. مداخلات مختلفی مطالعه شده بودند، و هیچ مداخله واحدی در بیشاز 4 کارآزمایی ارزیابی نشده بود. ما دادههای مربوط به 18 مقایسه مختلف را استخراج کردیم. خطر سوگیری در تمامی کارآزماییها به استثنای 1 مورد، بالا بود. تجزیهوتحلیل توالی کارآزمایی (Trial Sequential Analysis) نشاندهنده عدم دقت (imprecision) برای تمامی مقایسهها بود.
ما در رابطه با قطع بنزودیازپین، مزیت بالقوهای به نفع والپروات (valproate) در پایان مداخله (1 مطالعه؛ 27 شرکتکننده، خطر نسبی (RR): 2.55؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.08 تا 6.03؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) و به نفع داروهای ضدافسردگی سهحلقهای در پایان طولانیترین دوره پیگیری (1 مطالعه؛ 47 شرکتکننده، RR: 2.20؛ CI 95%: 1.27 تا 3.82؛ شواهد با کیفیت پایین) به دست آوردیم.
ما در پایان مداخله اثرات بالقوه مثبتی روی علائم ترک بنزودیازپین به نفع پرگابالین (1 مطالعه؛ 106 شرکتکننده؛ اختلاف میانگین (MD): 3.10- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 3.51- تا 2.69-؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، کپتودیام (captodiame)؛ (1 مطالعه؛ 81 شرکتکننده؛ MD: 1.00- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.13- تا 0.87-؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، پاروکستین (paroxetine)؛ (2 مطالعه؛ 99 شرکتکننده؛ MD: 3.57- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 5.34- تا 1.80-؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، داروهای ضدافسردگی سهحلقهای (1 مطالعه؛ 38 شرکتکننده؛ MD: 19.78- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 20.25- تا 19.31-؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) و فلومازنیل (flumazenil)؛ (3 مطالعه؛ 58 شرکتکننده؛ اختلاف میانگین استانداردشده (SMD): 0.95- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.71- تا 0.19-؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) به دست آوردیم. با وجود این، اثر مثبت پاراکستین روی علائم ترک بنزودیازپین تا پایان طولانیترین دوره پیگیری خود را نشان نداد (1 مطالعه؛ 54 شرکتکننده؛ MD: 0.13- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 4.03- تا 3.77؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین).
این مداخلات دارویی علائم اضطراب (anxiety) را در پایان مداخله کاهش داد: کاربامازپین (carbamazepine)؛ (1 مطالعه؛ 36 شرکتکننده؛ MD: 6.00- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 9.58- تا 2.42-؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، پرگابالین (1 مطالعه؛ 106 شرکتکننده؛ MD: 4.80- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 5.28- تا 4.32-؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، کپتودیام (1 مطالعه؛ 81 شرکتکننده؛ MD: 5.70- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 6.05- تا 5.35-؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، پاروکستین (2 مطالعه؛ 99 شرکتکننده؛ MD: 6.75- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 9.64- تا 3.86-؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) و فلومازنیل (1 مطالعه؛ 18 شرکتکننده؛ MD: 1.30- درجه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.28- تا 0.32-؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین).
به نظر میرسد 2 روش درمانی دارویی، نسبت شرکتکنندگانی را که اقدام به مصرف دوباره بنزودیازپین میکنند، کاهش میدهد: والپروات (1 مطالعه؛ 27 شرکتکننده؛ RR: 0.31؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.11 تا 0.90؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) و سیامیمزین (cyamemazine)؛ (1 مطالعه؛ 124 شرکتکننده؛ RR: 0.33؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.14 تا 0.78؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین). آلپیدم (alpidem) نسبت شرکتکنندگان با قطع بنزودیازپین را کاهش (1 مطالعه؛ 25 شرکتکننده؛ RR: 0.41؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.17 تا 0.99؛ تعداد افراد موردنیاز برای درمان تا حصول پیامد مضر اضافی (NNTH): 2.3 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پایین) و وقوع سندرم ترک بنزودیازپین (withdrawal syndrome) را افزایش داد (1 مطالعه؛ 145 شرکتکننده؛ RR: 4.86؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.12 تا 21.14؛ NNTH: 5.9 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پایین). به همین ترتیب، منیزیوم آسپارتات (magnesium aspartate) نسبت شرکتکنندگان با قطع بنزودیازپین را کاهش داد (1 مطالعه؛ 144 شرکتکننده؛ RR: 0.80؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.66 تا 0.96؛ NNTH: 5.8 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین).
به طور کلی، رویدادهای جانبی به میزان کافی گزارش نشده بودند. به طور خاص، یکی از کارآزماییهای انجام شده با استفاده از فلوماسنیل به دلیل بروز واکنشهای پانیک شدید (severe panic reactions) متوقف شده بود.
نتیجهگیریهای نویسندگان
با توجه به پایین یا بسیار پایین بودن کیفیت شواهد برای پیامدهای گزارششده، و کم بودن تعداد کارآزماییهای شناساییشده با تعداد شرکتکنندگان محدود برای هر یک از مقایسهها، نتیجهگیریهای قطعی درباره نقش مداخلات دارویی بر تسهیل قطع مصرف بنزودیازپین در استفادهکنندگان مزمن بنزودیازپین امکانپذیر نیست. به دلیل گزارشدهی ضعیف، رویدادهای جانبی نتوانستند بهطور قابلاعتمادی در میان کارآزماییها ارزیابی شوند. به کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده بیشتری با خطر خطاهای سیستماتیک (systematic errors) (سوگیری) و خطاهای تصادفی (random errors) (نقش شانس) کمتر و گزارشدهی کامل و بهتر پیامدهای بیمارمحور (patient‐centred) و پیامدهای بالینی بلندمدت نیاز است. چنین کارآزماییهایی باید به صورت مستقل از مشارکت صنعت به اجرا درآیند.
خلاصه به زبان ساده
داروها برای قطع استفاده بلندمدت از بنزودیازپین
پیشینه
علیرغم توصیه به تنها استفاده کوتاهمدت از بنزودیازپینها (benzodiazepines)، این داروها به طور گستردهای برای استفاده بلندمدت تجویز میشوند. قطع بنزودیازپینها بعد از استفاده بیشاز چند هفته محدود از درمان به دلیل ایجاد وابستگی جسمی و روانی، اغلب دشوار است. این مطالعه مروری با هدف ارزیابی اثر و ایمنی داروها برای تسهیل قطع بنزودیازپین در استفادهکنندگان مزمن بنزودیازپین (chronic benzodiazepine users) به اجرا درآمد.
تاریخ جستوجو
شواهد تا اکتبر 2017 بهروز هستند.
ویژگیهای مطالعه
ما 38 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترلشده را شامل 2543 شرکتکننده که برای مدتی بیشاز 2 ماه با بنزودیازپین تحت درمان قرار گرفته، یا وابستگی به بنزودیازپین در آنها به تشخیص رسیده بود، شناسایی کردیم. ما مطالعات را فارغ از اینکه بنزودیازپین برای اضطراب، بیخوابی (insomnia) یا هر نوع وضعیت دیگری تجویز شده بود، وارد مرور کردیم.
میانگین سنی شرکتکنندگان حدود 50 سال بود و اکثر شرکتکنندگان در اغلب مطالعات زن بودند. 24 کارآزمایی در اروپا؛ 8 کارآزمایی در ایالات متحده یا کانادا؛ و 6 کارآزمایی در آسیا به اجرا درآمده بود. کارآزماییها از طیف گستردهای از داروها برای تسهیل کاهش یا قطع مصرف بنزودیازپین استفاده کرده بودند. 14 مطالعه از 38 مطالعه واردشده به مرور، بخشی از منابع مالی خود را از محل شرکتهای تولیدکننده دارو تامین کرده بودند؛ 9 مطالعه توسط سازمانهای دولتی تامین مالی شده بودند؛ و 15 مطالعه منبع تامین مالی خود را بیان نکرده بودند. طول دوره کارآزماییها از 1 تا 24 هفته متغیر بود؛ میانگین طول دوره کارآزمایی 9 هفته بود.
نتایج اصلی
ما دادههای مربوط به 18 مقایسه مختلف را در مجموعا 2295 شرکتکننده استخراج کردیم. از آنجایی که ما کیفیت شواهد را در سطح بسیار پایینی ارزیابی کردیم، درباره اثر والپروات (valproate) و داروهای ضدافسردگی سهحلقهای (tricyclic antidepressants) بر افزایش شانس قطع بنزودیازپین و اثر پرگابالین (pregabalin)، کپتودیام (captodiame)، پاروکستین (paroxetine)، داروهای ضدافسردگی، و فلومازنیل (flumazenil) بر کاهش علائم ترک بنزودیازپین (benzodiazepine withdrawal symptoms) مطمئن نیستیم. از آنجایی که ما کیفیت شواهد را در سطح بسیار پایینی ارزیابی کردیم، درباره اثر استفاده از کاربامازوپین (carbamazepine)، پرگابالین، کپتودیوم، پاروکستین و فلومازنیل بر کاهش علائم اضطراب بعد از قطع بنزودیازپین مطمئن نیستیم. اثرات داروهای ارزیابیشده به دلیل وجود خطر سوگیری (خطاهای سیستماتیک با تخمین بیش از حد مزایا و تخمین کمتر از حد مضرات) و خطر وقوع شانس (chance occurrence) (حصول هر نوع نتیجه به دلیل خطاهای تصادفی) برای آگاهیبخشی به اقدامات بالینی بسیار نامطمئن بودند. تحملپذیری و ایمنی در میان مطالعات واردشده به مرور به طور ضعیف گزارش شده بود و این ارزیابی تعادل میان مزایای امکانپذیر و اثرات جانبی را غیرممکن میکرد. بنابراین، هیچ گونه نتیجهگیری نمیتواند درباره اثربخشی این مداخلات بهعمل آید.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد به دلیل کم بودن تعداد کارآزماییها با تعداد محدودی از شرکتکنندگان برای هر یک از مقایسهها؛ نتایج غیرمشابه در بین مطالعات؛ طرح مطالعاتی ضعیف؛ و اظهار شفاف شراکت مالی صنعت داروسازی، به طور کلی پایین یا بسیار پایین بود. بنابراین کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده بدون خطر سوگیری و بدون نتایج تصادفی معنیدار شامل ارزیابیهای بلندمدت از شرکتکنندگان که بدون شراکت صنعت به اجرا درآمده باشند، موردنیاز هستند.