دادههای به دست آمده از 67,688 شرکتکننده تصادفیسازی شده در 13 RCT را وارد کردیم. کارآزماییهای وارد شده وارفارین (warfarin) را با دوز تعدیل شده، با آپیکسابان، بتریکسابان (betrixaban)، دارکسابان (darexaban)، ادوکسابان، ایدراپارینوکس (idraparinux)، ایدرابیوتاپارینوکس (idrabiotaparinux)، یا ریواروکسابان مقایسه کردند. اکثریت دادههای وارد شده (تقریبا 90%) مربوط به آپیکسابان، ادوکسابان، و ریواروکسابان بود.
نقطه پایانی اثربخشی ترکیبی تمام استروکها (ایسکمیک و هموراژیک) و عوارض آمبولی سیستمیک عصبی غیر‐مرکزی در تمام مطالعات وارد شده گزارش شده بود. درمان با مهار کننده فاکتور Xa به طور قابل توجهی تعداد استروکها و عوارض آمبولی سیستمیک را در مقایسه با وارفارین با دوز تعدیل شده در شرکتکنندگان مبتلا به AF کاهش داد (OR: 0.89؛ 95% CI؛ 0.82 تا 0.97؛ 13 مطالعه؛ 67,477 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بالا).
این درمان تعداد خونریزیهای عمده را در مقایسه با وارفارین به طور قابل توجهی کاهش داد (OR: 0.78؛ 95% CI؛ 0.73 تا 0.84؛ 13 مطالعه؛ 67,396 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط). با این حال، ناهمگونی بالا و دارای اهمیت آماری بود (I2 = 83%). هنگامی که ما این تجزیهوتحلیل را با استفاده از یک مدل اثرات‐تصادفی تکرار کردیم، کاهش تعداد خونریزیهای اصلی دارای اهمیت آماری نبود (OR: 0.88؛ 95% CI؛ 0.66 تا 1.17). تجزیهوتحلیل حساسیت از پیش تعیین شده به جز تمام مطالعات با برچسب‐باز نشان داد که درمان با مهار کننده فاکتور Xa تعداد خونریزیهای اصلی را در مقایسه با وارفارین به طور قابل توجهی کاهش داد (OR: 0.75؛ 95% CI؛ 0.69 تا 0.81)، اما ناهمگونی بالایی نیز در این تجزیهوتحلیل دیده شد (I2 = 72%). تجزیهوتحلیل حساسیت مشابه استفاده کننده از یک مدل اثرات‐تصادفی نیز کاهش آماری قابل توجهی را در تعداد خونریزیهای عمده در شرکتکنندگان درمان شده با مهار کنندههای فاکتور Xa نشان داد (OR: 0.76؛ 95% CI؛ 0.60 تا 0.96).
این روش درمان خطر خونریزی داخل جمجمه (intracranial haemorrhages; ICH) را در مقایسه با وارفارین به طور قابل توجهی کاهش داد (OR: 0.50؛ 95% CI؛ 0.42 تا 0.59؛ 12 مطالعه؛ 66,259 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بالا). ما ناهمگونی متوسط، اما دارای اهمیت آماری را مشاهده کردیم (I2 = 55%). تجزیهوتحلیل حساسیت از پیش تعیین شده به جز مطالعات برچسب‐باز نشان داد که درمان با مهار کننده فاکتور Xa به طور قابل توجهی تعداد ICHها را در مقایسه با وارفارین کاهش داد (RR: 0.47؛ 95% CI؛ 0.40 تا 0.56)، با ناهمگونی پائین، بدون اهمیت آماری (I2 = 27%).
درمان با مهار کننده فاکتور Xa نیز به طور قابل توجهی تعداد مرگومیرهای به هر علتی را در مقایسه با وارفارین کاهش داد (RR: 0.89؛ 95% CI؛ 0.83 تا 0.95؛ 10 مطالعه؛ 65,624 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط).
سوال مطالعه مروری
مزایا و آسیبهای دو نوع از داروهایی را که «رقیق کننده خون» نامیده میشوند (مهار کنندههای فاکتور Xa و آنتاگونیست ویتامین K) را در افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی (atrial fibrillation) مقایسه کردیم.
پیشینه
افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی، نوعی بیماری که منجر به وقوع ضربان قلب نامنظم میشود، در معرض خطر افزایش تشکیل لختههای خونی قرار دارند. چنین لختههای خونی میتوانند عروق خونی را مسدود کرده و باعث آسیب شدید ارگان در مغز (استروک) یا سایر ارگانها شوند. دستورالعملهای متعدد توصیه کردند که افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی باید با داروهای «کاهش دهنده خونریزی» مانند مهار کنندههای فاکتور Xa یا آنتاگونیست ویتامین K (مانند وارفارین (warfarin)) درمان شوند زیرا این داروها میتوانند از تشکیل لختههای خونی پیشگیری کنند. عوارض جانبی جدی این داروها خونریزی است (به عنوان مثال در مغز) که میتواند باعث ناتوانی جدی یا حتی مرگومیر شوند.
ویژگیهای مطالعه
ما منابع مختلفی را تا 29 آگوست 2017 جستوجو کردیم و 13 مطالعه را شامل 67,688 فرد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی وارد کردیم که تحت درمان با یک مهارکننده فاکتور Xa یا آنتاگونیست ویتامین K قرار گرفته بودند. تمام افراد وارد شده بزرگسال و به طور میانگین بین 65 تا 74 ساله بودند. تقریبا یک سوم افراد وارد شده زنان بودند.
نتایج کلیدی
ما دریافتیم که مهار کنندههای فاکتور Xa در مقایسه با وارفارین، که به عنوان مقایسه کننده در تمام کارآزماییها مورد استفاده قرار گرفت، تعداد استروکها را در افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی کاهش داد. با این حال، این کاهش نسبتا کوچک بود. آنها همچنین تعداد خونریزیهای جدی (از جمله خونریزیهای داخل مغزی) و تعداد افرادی را که به هر علتی میمردند، در مقایسه با وارفارین کاهش دادند.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد را در مرور خود متوسط تا بالا در نظر گرفتیم. مطالعاتی که ما وارد کردیم عموما بزرگ تا بسیار بزرگ بودند. ما دریافتیم که نتایج به دست آمده از مطالعات بزرگتر به طور کلی مشابه بود و این یافتههای ما را تقویت کرد. در نهایت، ما مطمئن هستیم که تمام مطالعات مرتبط را در مرور خود وارد کردیم و هیچ مطالعه مهمی را از دست ندادیم.