ما 15 کارآزمایی تصادفیسازی شده (1437 شرکتکننده) را درباره تاثیر WDD در درمان اسکیزوفرنی وارد کردیم. خطر بالای سوگیری عملکرد درون کارآزماییها وجود داشت اما در کل، خطر سوگیری انتخاب، سوگیری ریزش نمونه (attrition) و سوگیری گزارشدهی پائین یا نامشخص بود.
دادهها نشان داد که WDD موجب بهبود وضعیت کلی شرکتکنندگان در کوتاه‐مدت در مقایسه با دارونما یا عدم درمان شد (1 RCT؛ n = 72؛ RR: 0.53؛ 95% CI؛ 0.39 تا 0.73؛ شواهد با کیفیت پائین).
هنگامی که WDD با داروهای آنتیسایکوتیک (antipsychotic) مانند کلرپرومازین chlorpromazine) یا ریسپریدون (risperidone) مقایسه شد، تفاوتی بین وضعیت کلی کوتاه‐مدت شرکتکنندگان (2 RCT؛ n = 140؛ RR: 1.18؛؛ 95% CI؛ 0.98 تا 1.43؛ شواهد با کیفیت متوسط ) و وضعیت روانی (نقطه پایانی کلی در مقیاس سندرم مثبت و منفی (Positive and Negative Syndrome Scale; PANSS): 2 RCT؛ n = 140؛ MD: 0.84؛ 95% CI؛ 4.17‐ تا 5.84؛ شواهد با کیفیت پائین ) وجود نداشت. با این حال، WDD در مقایسه با سایر روشهای درمان با تعداد کمتری از افرادی که دچار تاثیرات اکستراپیرامیدال (extrapyramidal؛ EPS) شدند، همراه بود (2 RCT؛ 0/70 در برابر 47/70؛ n = 140؛ RR: 0.02؛ 95% CI؛ 0.00 تا 0.15؛ شواهد با کیفیت متوسط).
WDD اغلب به عنوان یک مداخله افزودنی (add‐on) در کنار داروهای آنتیسایکوتیک استفاده میشود. هنگامی که WDD به علاوه داروی آنتیسایکوتیک با آنتیسایکوتیک به تنهایی مقایسه شد، گروه ترکیبی وضعیت کلی بهتر (نتایج کوتاه‐مدت، 6 RCT؛ n = 684؛ RR: 0.60؛ 95% CI؛ 0.50 تا 0.72؛ شواهد با کیفیت متوسط ) و وضعیت روانی بهتر (نقطه پایانی کلی کوتاه‐مدت PANSS: 5 RCT؛ n = 580؛ MD: ‐11.64؛ 95% CI؛ 13.33‐ تا 9.94‐؛ شواهد با کیفیت پائین )، تعداد کمتر افراد مبتلا به EPS؛ (RCT 2؛ n = 308؛ RR: 0.46؛ 95% CI؛ 0.30 تا 0.70؛ شواهد با کیفیت متوسط ) و کاهش میانگین استفاده از ریسپریدون (1 RCT؛ n = 107؛ MD: ‐0.70؛ 95% CI؛ 0.87‐ تا 0.53‐؛ شواهد با کیفیت پائین ) داشت. اما بر وزنگیری افراد تاثیری نداشت (1 RCT؛ n = 108؛ RR: 0.50؛ 95% CI؛ 0.20 تا 1.24؛ شواهد با کیفیت پائین).
هنگامی که WDD به علاوه داروی آنتیسایکوتیک با دوز پائین با آنتیسایکوتیک به تنهایی با دوز نرمال مقایسه شد، این ترکیب دوباره مزایایی را برای وضعیت کوتاه‐مدت (7 RCT؛ n = 522؛ RR: 0.69؛ 95% CI؛ 0.51 تا 0.93؛ شواهد با کیفیت متوسط ) وضعیت روانی (نقطه پایانی کلی PANSS: 4 RCT؛ n = 250؛ MD: ‐9.53؛ 95% CI؛ 17.82‐ تا 1.24‐؛شواهد با کیفیت پائین ) و تعداد شرکتکنندگان کمتری با EPS؛ (3 RCT؛ n = 280؛ RR: 0.29؛ 95% CI؛ 0.16 تا 0.51؛ شواهد با کیفیت متوسط) نشان داد.
در تمام مقایسهها، ما هیچ دادهای در مورد پیامدهایی که به طور مستقیم کیفیت زندگی، استفاده از خدمات بیمارستان و اقتصاد را گزارش داده باشند، نیافتیم.
سوال مطالعه مروری
آیا شواهدی مبتنی بر کارآزمایی وجود دارد که نشان دهد عصاره وندان (Wendan decoction; WDD)، به عنوان یک داروی مرسوم گیاهی چینی، برای درمان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی (schizophrenia) موثر است؟
پیشینه
اسکیزوفرنی یک بیماری روانی شدید است و با اختلالات عمیق در تفکر مشخص میشود که بر زبان، ادراک و احساس از خود تاثیر میگذارد. افرادی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند اغلب صداهایی را میشنوند یا چیزهایی را میبینند که وجود ندارند (توهم (hallucinations)) و اعتقادات عجیب و غریب دارند (هذیان (delusions)). درمان اصلی اسکیزوفرنی داروهای آنتیسایکوتیک است، با این حال، داروهای آنتیسایکوتیک میتوانند عوارض جانبی ناخوشایند، به خصوص اختلالات حرکتی را ایجاد کنند که میتواند آنقدر شدید باشد که سبب توقف درمان در افراد شود. تجربیاتی از چین نشان میدهد برخی از رویکردهای طب مرسوم چینی ((Traditional Chinese medicine; TCM)، یک سیستم پزشکی که در چین آغاز شده و فلسفه و فرهنگ مرسوم چینی را در بر دارد) میتواند تاثیرات آنتیسایکوتیک داشته و همزمان عوارض جانبی کمتری داشته باشد. عصاره وندان یکی از نسخههای TCM کلاسیک برای بیماریهای شدید روانی مانند اسکیزوفرنی است.
جستوجو برای شواهد
در ماه فوریه سال 2016، متخصص اطلاعات گروه اسکیزوفرنی در کاکرین، جستوجوی الکترونیکی را برای کارآزماییهایی انجام داد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی را برای دریافت WDD، دارونما (placebo)/عدم درمان یا داروهای آنتیسایکوتیک تصادفیسازی کردند. ما تمام رکوردهای موجود را در این جستوجو مرور کردیم و آنهایی را وارد کردیم که معیارهای ورود را داشتند و دادههای مفیدی را گزارش کردند.
شواهد موجود
پانزده کارآزمایی (با مجموع 1437 شرکتکننده) دادههای قابل استفاده، اما محدودی را ارائه کردند. نتایج نشان داد که WDD ممکن است تاثیرات مثبتی بر پیامدهای کلی و وضعیت روانی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در کوتاه‐مدت نسبت به دارونما یا عدم درمان داشته باشد، اما در مقایسه با داروهای آنتیسایکوتیک، مزیتی را نشان نداد، اگر چه WDD عوارض جانبی کمتری داشت. هنگامی که WDD با آنتیسایکوتیک ترکیب شد، مزایای WDD در بهبود وضعیت کلی و کاهش عوارض جانبی ناشی از داروهای آنتیسایکوتیک مشاهده شد.
نتیجهگیریها
نتایج این مرور نشان میدهد که WDD ممکن است برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی مفید باشد، اما این نتایج بر اساس شواهد با کیفیت پائین تا متوسط است و شواهد با کیفیت بالای کافی برای نتیجهگیری قطعی وجود ندارد. مطالعات بزرگ با طراحی بهتر برای تست کامل و مناسب تاثیرات WDD برای افراد مبتلا به اسکیزوفرنی مورد نیاز است.