پیشینه
پلیرادیکولونوروپاتی دمیلینه کننده مزمن (CIDP) یک بیماری فلجکننده پیشرونده یا عودکننده و بهبودیابنده است، که احتمالا به علت پاسخ خودایمنی رخ میدهد، پس باید از درمان کورتیکواستروئیدی سود ببرد. مطالعات غیرتصادفی نشان میدهند که کورتیکواستروئیدها سودمند هستند. دو کورتیکواستروئید مورد استفاده رایج، پردنیزون و پردنیزولون هستند. هر دو عموما به شکل قرص خوراکی تجویز میشوند. پردنیزون در کبد به پردنیزولون تبدیل میشود پس اثر دو دارو معمولا یکسان است. یک کورتیکواستروئید دیگر، دگزامتازون، قویتر است و در دوزهای کمتر استفاده میشود. این مطالعه مروری ابتدا در سال 2001 منتشر و آخرین بار در سال 2015 بهروزرسانی شد، ما این بهروزرسانی را برای شناسایی شواهد جدید انجام دادیم.
اهداف
برای ارزیابی اثرتاثیرات درمان با کورتیکواستروئید در مقایسه با دارونما و یا بدون هیچ درمان برای CIDP و مقایسه اثرات رژیمهای مختلف کورتیکواسترویید بر این بیماری.
روش های جستجو
در تاریخ 8 نوامبر 2016، ما پایگاه ثبت تخصصی گروه عصبیعضلانی را در کاکرین، پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین، MEDLINE و Embase را برای کارآزماییهای تصادفیسازی شده از کورتیکواستروئیدها برای درمان CIDP جستوجو کردیم. ما ثبتهای کارآزماییهای بالینی را برای کارآزماییهای در جریان جستوجو کردیم.
معیارهای انتخاب
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCTs) یا شبه تصادفی از درمان با هر کورتیکواستروئید یا آدرنوکورتیکوتروپیک برای درمان CIDP، تشخیص داده شده با یک تعریف پذیرفته شده بینالمللی، را در مطالعه مروری گنجاندیم.
گردآوری و تحلیل دادهها
دو نویسنده دادهها را از مطالعات گنجانده شده استخراج کرده و به طور مستقل خطر سوگیری را سنجیدند. پیآمد اولیه در نظر گرفته شده تغییر در ناتوانی، با تغییر در اختلالات پس از 12 هفته بود و عوارض جانبی به عنوان پیآمد ثانویه در نظر گرفته شد. ما قدرت شواهد را با استفاده از روش GRADE ارزیابی کردیم.
نتایج اصلی
یک RCT کور نشده که به مقایسه پردنیزون با هیچ درمانی در 35 فرد واجد شرایط پرداخته بود، پیآمد اولیه مورد نظر را برای این مطالعه مروری سیستماتیک اندازهگیری نکرده بود. این کارآزمایی خطر بالای سوگیری داشت. نمرات مقیاس اختلالات نوروپاتیک پس از 12 هفته در 12 نفر از 19 شرکت کننده به طور تصادفی جای گرفته در گروه پردنیزون، در مقایسه با پنج نفر از 16 نفر شرکت کننده تصادفی جای گرفته در گروه هیچ درمانی (خطر نسبی (RR) برای بهبود: 2.02 (95% فاصله اطمینانCI) ): 0.90 تا 4.52، شواهد با کیفیت بسیار پایین) بهبود یافتند. این کارآزمایی عوارض جانبی را با جزئیات گزارش نکرده بود، اما یک شرکت کننده درمان شده با پردنیزولون فوت کرده بود.
یک RCT دوسو کور که دوز استاندارد خوراکی پردنیزولون را با دگزامتازون خوراکی با دوز بالا در 40 شرکت کننده مقایسه کرده بود، هیچ یک از پیآمدهای در نظر گرفته شده را برای این مطالعه مروری گزارش نکرده بود. این کارآزمایی خطر کم سوگیری داشت، اما کیفیت شواهد محدود شده بود، زیرا از یک مطالعه کوچک شکل گرفته بودند. اختلاف تعداد شرکتکنندگان که به بهبودی رسیده بودند (RR: 1.11، 95% CI: 0.50 تا2.45 به نفع دگزامتازون ماهانه؛ شواهد با کیفیت متوسط) یا تغییری در ناتوانی یا اختلالات پس از یک سال (شواهد با کیفیت پایین) اندک یا هیچ بود. تغییر در قدرت گرفتن یا نمره شورای تحقیقات پزشکی (MRC)، تفاوت اندک یا عدم تفاوت میان گروهها (کیفیت شواهد متوسط تا پایین) را نشان داد. هشت نفر از 16 نفر در گروه پردنیزولون و هفت نفر از 24 نفر در گروه دگزامتازون روند بدتر شدن داشتند. عوارض جانبی با همه رژیمها مشابه بود، به جز اینکه بیخوابی با دوز ماهانه دگزامتازون (شواهد با کیفیت پایین)، مثل صورت به فرم ماه (ظاهر ماه شکل صورت) (شواهد معتبر با کیفیت)، کمتر بود.
تجربهها از مطالعات غیرتصادفی بزرگ پیشنهاد میکنند که کورتیکواستروئیدها سودمند هستند، اما استفاده درازمدت آنها باعث عوارض جانبی جدی میشود.
نتیجهگیریهای نویسندگان
ما در مورد اثرات پردنیزون خوراکی در مقایسه با هیچ درمانی هیچ قطعیتی نداریم، زیرا کیفیت شواهد از تنها RCT موجود کیفیت بسیار پایینی دارند. با این وجود، کورتیکواستروئیدها در عمل بسیار استفاده میشوند، که با شواهد با کیفیت پایین از مطالعات تجربی پشتیبانی میشود. ما همچنین از مطالعات تجربی دریافتهایم که کورتیکواستروئیدها با خطر عوارض جانبی جدی در درازمدت همراه هستند. اثربخشی دگزامتازون خوراکی با دوز بالا احتمالا کمی متفاوت با پردنیزولون خوراکی روزانه است. اکثر عوارض جانبی با میزان مشابه در هر دو گروه اتفاق میافتد، اما استفاده از دوزهای بالای دگزامتازون خوراکی ماهانه، بروز صرت ماه شکل کمتر است و بیخوابی ممکن است کمتر از پردنیزولون خوراکی شایع باشد. ما برای شناسایی عوامل پیشبینی کننده پاسخ، به مطالعات بیشتر نیاز داریم.
خلاصه به زبان ساده
کورتیکواستروئیدها برای پلیرادیکولونوروپاتی دمیلینه کننده التهابی مزمن
سوال مطالعه مروری
ما شواهد مربوط به سودمندی و مضرات استفاده از کورتیکواستروئیدها را برای درمان پلیرادیکولونوروپاتی دمیلینه کننده التهابی مزمن (CIDP) مورد بررسی قرار دادیم.
پیشینه
CIDP یک بیماری غیرشایع ناگهانی فلجکننده است و زمانی رخ میدهد که اعصاب خارج از مغز و نخاع دچار التهاب شوند. این بیماری موجب ضعف و بیحسی اندامها میشود که به آرامی پیشرفت میکند. بعضی از افراد دورههای مکرر بدتر شدن و به دنبال آن بهتر شدن یا بهبود را دارند. ما میخواستیم پاسخ به دو سوال را بیابیم: اول، آیا استفاده از کورتیکواستروئیدها سودمند است؛ و دوم، آیا یک نوع خاص از کورتیکواستروئید بهتر از دیگری است. این بهروزرسانی یک بررسی است که ابتدا در سال 2001 منتشر شد و در سال 2014 برای آخرین بار بهروزرسانی شده است.
ویژگیهای مطالعه
ما یک کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (RCT) را در ارتباط با هر سوال یافتیم. ما برای این بهروزرسانی هیچ کارآزمایی جدیدی پیدا نکردیم.
یک مطالعه انجام شده در سال 1982 در ایالات متحده، قرصهای روزانه پردنیزون را به مدت 12 هفته با هیچ درمانی مقایسه کرده بود. سی و پنج نفر در آن شرکت کرده بودند. چهارده نفر از شرکت کنندگان (10 مرد و 4 زن با میانگین سنی 46.5 سال) پردنیزون دریافت کرده بودند و14 نفر پردنیزون دریافت نکرده بودند (نه مرد و پنج زن با میانگین سن 50 سال). افراد شرکتکننده و پژوهشگران از اینکه چه درمانهایی برای شرکت کنندگان انجام میشوند، آگاه بودند (یعنی مطالعات کور نبودند)، که موجب خطر سوگیری میشد.
مطالعه دوم دو رژیم درمان کورتیکواستروئید شش ماهه را بررسی کرده بود: دوزهای استاندارد روزانه پردنیزولون و قرصهای دگزامتازون با دوز بالا برای چهار روز در هر ماه. مراکز متعدد اروپایی این کارآزمایی را انجام داده بودند، که یافتههای خود را در سال 2010 گزارش داده بودند. چهل و یک نفر شرکت کرده بودند، اما یک نفر بعد از یک روز انصراف داد زیرا آنها نمیخواستند ادامه پیدا کند و تشخیص اشتباه بود. از آنهایی که ادامه دادند، 24 نفر (18 مرد و شش زن، متوسط سن59.9 سال) دگزامتازون ماهانه دریافت کرده بودند و16 نفر(10 مرد و شش زن، متوسط سن 60.8 سال) پردنیزولون روزانه دریافت کرده بودند.
نتایج اصلی
هیچ یک از کارآزماییهای گنجانده شده پیآمد اولیه مورد نظر ما را، که نمره ناتوانی بود، گزارش نکرده بودند.
بعد از 12 هفته، در کارآزمایی مقایسه پردنیزون با درمان بدون هیچ دارو، 12 نفر از19 نفر شرکتکننده از گروه پردنیزون، در مقایسه با پنج نفر از 16 نفر مبتلایان که پردنیزون دریافت نکرده بودند، بر اساس اندازهگیری شدت بیماری توسط متخصصان مغز و اعصاب، بهبود یافته بودند. بنابراین، بهبودی حدود دو برابر با پردنیزون بود. تعداد کم شرکتکنندگان در کارآزمایی و محدودیتهای آن به این معنی است که حتی با این تفاوت، ما در مورد اندازه هر تاثیر پردنیزون بسیار نامطمئن هستیم. نویسندگان کارآزمایی جزئیات عوارض جانبی را گزارش نداده بودند، اما یک نفر که پردنیزون دریافت کرده بود، درگذشت. کورتیکواستروئیدها معمولا در بالین، براساس گزارشهای مطلوب از مطالعات غیرتصادفی، برای CIDP به کار گرفته میشوند. به خوبی مشخص شده که کورتیکواستروئیدها باعث ایجاد عوارض جانبی میشوند، به ویژه هنگامی که افراد برای مدت طولانی دوزهای بالایی از آن را دریافت میکنند.
در RCT که دو رژیم کورتیکواستروئید را مقایسه کرده بود، 10 نفر از24 نفر در گروه دگزامتازون ماهانه و شش نفر از16 نفر در دوز روزانه پردنیزولون خوب و بدون نیاز به درمان بودند که نشان دهنده اثرات احتمالا مشابه است. تغییرات در قدرت گرفتن و نمره قدرت عضلانی نیز احتمالا بین گروههای درمان مشابه بود. دگزامتازون ماهانه و پردنیزولون روزانه عوارض جانبی مشابهی با یکدیگر داشتند، به جز اینکه با مصرف دگزامتازون ماهانه با دوز بالا، بیخوابی ممکن است کمتر شایع باشد و احتمالا چهره به شکل ماه هم کمتر شایع است.
کیفیت شواهد
سودمندی و مضرات پردنیزون در CIDP نامشخص است. کیفیت شواهد بسیار پایین است، زیرا فقط یک کارآزمایی کوچک تصادفیسازی شده با احتمال بالای سوگیری در دسترس است.
مصرف ماهانه دگزامتازون و پردنیزولون روزانه در CIDP ممکن است به طور مشابه مفید باشند، اما دگزامتازون ماهانه ممکن است عوارض جانبی کمتری داشته باشد.
تاریخ
شواهد تا تاریخ 8 نوامبر 2016 بهروز شده هستند.