پیشینه
این مرور نسخه بهروز شده مرور اصیل کاکرین است که برای اولین بار در سال 2003، شماره 3 منتشر و در سال 2005، شماره 4 بهروزرسانی شد.
تشنجهای ابسنس (Absence seizures)، حملات صرعی کوتاهی هستند که در دوران کودکی و نوجوانی بروز میکنند. بسته به ویژگیهای بالینی و یافتههای حاصل از الکتروکاردیوگرام (electroencephalogram (EEG)) این تشنجها به تشنجهای ابسنس معمولی (typical)، آتیپیکال (atypical) و تشنجهای ابسنس با ویژگیهای خاص تقسیم میشوند. تشنجهای ابسنس معمولی بواسطه از دست رفتن ناگهانی هوشیاری شناخته میشوند و یک الکتروکاردیوگرام معمولاً موجهای لبه تیز عمومیای (generalised spike wave) را که در سه چرخه در ثانیه تخلیه میشوند، نشان میدهد. اتوسوکزوماید (Ethosuximide)، والپروات (valproate) و لاموتریژین (lamotrigine) اخیرا برای درمان تشنجهای ابسنس استفاده میشوند. این مرور با هدف تعیین بهترین انتخاب داروی ضدصرع برای کودکان و نوجوانان مبتلا به تشنجهای ابسنس به اجرا درمیآید.
اهداف
مرور شواهد پشتیبان اثرات اتوسوکزوماید، والپروات و لاموتریژین به عنوان روشهای درمان برای کودکان و نوجوانان مبتلا به تشنجهای ابسنس، در مقایسه با یکدیگر یا پلاسبو.
روش های جستجو
ما پایگاه ثبت تخصصی شده گروه صرع کاکرین (1 سپتامبر 2016)، پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL) از طریق پایگاه ثبت مطالعات آنلاین کاکرین (CRSO، 1 سپتامبر 2016)، MEDLINE (Ovid، 1946 تا 1 سپتامبر 2016)، ClinicalTrials.gov (1 سپتامبر 2016) و مرجع بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO) (ICTRP) (1 سپتامبر 2016) به جستوجو پرداختیم. پیشتر ما در Embase (1988 تا مارس 2005) و SCOPUS (1823 تا 31 مارس 2014) به جستوجو پرداخته بودیم. هیچ نوع محدودیت زبانی اعمال نشد. بهعلاوه ما با Sanofi Winthrop، Glaxo Wellcome (در حال حاضر GlaxoSmithKline) و Parke Davis (در حال حاضر Pfizer)، تولیدکنندگان به ترتیب سدیم والپروات، لاموتروژین و اتوسوکزوماید تماس گرفتیم.
معیارهای انتخاب
کارآزماییهای تصادفی شده موازی گروه تکدرمانی (monotherapy) یا ضمیمه (add-on) که مقایسه هر یک از این داروها را در کودکان یا نوجوانان مبتلا به تشنجهای ابسنس دربرمیگرفتند: اتوسوکزوماید؛ سدیم والپروات؛ لاموتریژین؛ یا پلاسبو.
گردآوری و تحلیل دادهها
سنجههای پیامدی عبارت بودند از: (1) نسبت افراد بدون تجربه تشنج بعد از 1، 3، 6، 12 و 18 ماه بعد از تصادفیسازی؛ (2) افرادی که به اندازه 50% یا بیشتر کاهش در فراوانی تشنجها روبرو باشند؛ (3) میزان عادی بودن الکتروکاردیوگرام و/یا تست منفی تنفس عمیق و سریع (hyperventilation test)؛ و (4) عوارض جانبی. دادهها به صورت مستقل توسط 2 نفر از نویسندگان مرور استخراج شدند. نتایج به صورت نرخهای ریسک (RR) با فواصل اطمینان (CI) 95% (CIs 95%) ارائه میشوند.
نتایج اصلی
8 کارآزمایی کوچک (که 3 مورد از آنها در نسخه قبلی مرور وجود نداشتند) شناسایی شدند. 6 مورد از آنها به لحاظ کیفیت متدولوژی ضعیف بودند و 7 مورد از آنها کمتر از 50 شرکتکننده را به کار گرفته بودند. هیچ کارآزمایی کنترل شده با پلاسبو برای اتوسوکزوماید یا والپروات وجود ندارد، از اینرو هیچ شواهدی نیز برای کارآزماییهای کنترل شده تصادفی شده در حمایت از یک اثر خاص روی تشنجهای ابسنس برای هر یک از این 2 دارو وجود ندارد. به دلیل تنوع در روشهای مورد استفاده در این کارآزماییها که به مقایسه اتوسوکزوماید، لاموتروژین و والپروات پرداخته بودند، ما اینگونه پنداشتیم که اجرای فراتحلیل مناسب نباشد. 1 کارآزمایی بزرگ تصادفی شده کنترل شده دو سو کور موازی که به مقایسه اتوسوکزوماید، لاموتریژین و سدیم والپروات در کودکانی که تشنجهای ابسنس کودکی در آنها به تازگی تشخیص داده شده بود، به این نتیجه دست یافته بود که بعد از 12 ماه، نرخهای عدم تجربه شکست (freedom-from-failure rates) برای اتوسوکزوماید و والپروئیک اسید (valproic acid (VPA)) مشابه و بالاتر از نرخ مربوط به لاموتریژین بودند. فراوانی درمانهای ناموفق به دلیل عدم کنترل تشنج (001/0 > P) و عوارض جانبی تحملناپذیر (037/0 > P) به طور معنیداری در میان گروههای تحت درمان متفاوت بود. به طوری که بزرگترین نسبت عدم کنترل تشنج در کوهورت لاموتریژین، و بزرگترین نسبت عوارض جانبی مربوط به گروه تحت درمان با والپروئیک اسید بود. در مجموع، این مطالعه بزرگ نشان داد که اتوسوکزوماید و والپروئیک اسید در مقایسه با لاموتریژین، به عنوان مونوتراپی اولیه برای کنترل تشنج بدون عوارض جانبی تحملناپذیر در کودکان مبتلا به صرع ابسنس دوران کودکی، به لحاظ اثربخشی برتر هستند.
نتیجهگیریهای نویسندگان
از نظر هر دو منظر اثربخشی و تحملپذیری، اتوسوکزوماید روش مونوتراپی تجربی اولیه بهینهای برای کودکان و نوجوانان مبتلا به تشنجهای ابسنس بود. با وجود این، اگر تشنجهای ابسنس و تونیک-کلونیک جنرالیزه (generalised tonic-clonic seizures) به صورت همزمان رخ دهند، بهتر است والپروات ترجیح داده شود، از آنجایی که اتوسوکزوماید احتمالاً در درمان تشنجهای تونیک کلونیک اثربخش نیست.
خلاصه به زبان ساده
اتوسوکزوماید، سدیم والپروات یا لاموتریژین برای درمان تشنجهای ابسنس در کودکان و نوجوانان
پیشینه
صرع (epilepsy) یک اختلال است که در آن تشنجها به دلیل تخلیه الکتریکی غیرعادی از مغز ایجاد میشوند. صرع ابسنس (Absence epilepsy) تشنجهایی را دربرمیگیرد که منجر به از دست رفتن سطح هوشیاری به طور ناگهانی میشوند. این حالت اغلب از دوران کودکی و نوجوانی شروع میشود. 3 داروی ضدصرع اغلب برای درمان تشنجهای ابسنس استفاده میشوند: والپروات (valproate)، اتوسوکزوماید (ethosuximide) و لاموتریژین (lamotrigine).
نتایج کلیدی
این مرور پارهای شواهد (بر مبنای 8 کارآزمایی کوچک) را به دست آورد که نشان میداد افرادی که از لاموتریژین استفاده میکنند نسبت به افرادی که از پلاسبو استفاده میکنند، با احتمال بیشتری دچار حملات تشنج نمیشوند. این مرور شواهد محکمی به دست داد که نشان میداد بیمارانی که اتوسوکزوماید یا والپروات دریافت میکنند نسبت به افرادی که از لاموتریژین استفاده میکنند با احتمال بیشتری دچار حملات تشنج نمیشوند. با وجود این، به دلیل ریسک پایینتر عوارض جانبی، استفاده از اتوسوکزوماید نسبت به والپروات در بیماران مبتلا به صرع ابسنس کودکی ترجیح داده میشود.
از نظر هر دو اثربخشی و تحملپذیری، اتوسوکزوماید روش مونوتراپی تجربی اولیه بهینهای برای کودکان و نوجوانان مبتلا به تشنجهای ابسنس به شمار میآید.
شواهد تا 1 سپتامبر 2016 بهروز هستند.