جلد 2017 -                   جلد 2017 - صفحات 0-0 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Marc B Rietberg, Janne M Veerbeek, Rik Gosselink, Gert Kwakkel, Erwin EH van Wegen. Respiratory muscle training for multiple sclerosis. 3 2017; 2017
URL: http://cochrane.ir/article-1-1176-fa.html
پیشینه
مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که حدود 2.5 میلیون نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار می‌دهد. افراد مبتلا به MS احتمال دارد دچار محدودیت در قدرت و استقامت عضلانی -از جمله عضلات تنفسی- شوند که بر عملکرد و توانایی ورزش هم تاثیر می‌گذارد. ضعف عضلانی تنفسی می‌تواند منجر به کاهش عملکرد در سرفه شده، و منجر به پنومونی (آسپیراسیون) یا حتی نارسایی حاد تنفسی شود، عوارضی که اغلب علت مرگ را در MS تشکیل می‌دهند. آموزش عضلات تنفسی ممکن است عملکرد تنفسی و کارآیی سرفه را بهبود بخشد.
اهداف
ارزیابی اثرات تمرین عضلات تنفسی در مقایسه با هر نوع آموزش دیگر یا بدون هیچ‌گونه تمرین برای عملکرد عضلات تنفسی، عملکرد ریوی و پیامدهای بالینی در افراد مبتلا به MS.
روش های جستجو
ما مرکز ثبت کارآزمای‌های گروه مالتیپل اسکلروزیس و بیماری‌های نادر سیستم عصبی مرکزی (3 فوریه 2017) را جست‌وجو کردیم، که شامل کارآزمایی‌هایی از پایگاه ثبت مرکزی کارآزمایی‌های کنترل‌شده کاکرین (CENTRAL)، MEDLINE ،Embase ،CINAHL ،LILACS و پایگاه ثبت داده‌های کارآزمایی‌های ClinicalTrials.gov و پلت‌فرم بین‌المللی ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت بود. دو نویسنده به‌طور مستقل سوابق حاصل از جست‌وجوها را ارزیابی، فهرست مراجع مقالات را بررسی و مطالعات اولیه را به‌صورت دستی جست‌وجو، ثبت کارآزمایی‌ها را برای یافتن پروتکل‌ها بررسی کردند و با متخصصین این حوزه برای شناسایی کارآزمایی‌های منتشرشده یا نشده بیشتر، تماس گرفتند.
معیارهای انتخاب
ما کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده (RCT) را در این مرور گنجاندیم که اثربخشی تمرین عضلات تنفسی را با هر کنترل دیگری در افراد مبتلا به MS مورد بررسی قرار داده بودند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
یکی از نویسندگان مطالعه خصوصیات و داده‌های مطالعات را شامل RCTها استخراج کرده و دو نویسنده دیگر به‌صورت مستقل تمام داده‌های استخراج شده را کنترل کردند. دو نویسنده مرور به‌طور مستقل احتمال سوگیری را با ابزار ارزیابی خطر سوگیری کاکرین سنجیدند. هنگامی که حداقل دو RCT داده‌هایی مشابه برای یک نوع پیامد ارائه داده بودند، ما متاآنالیز را انجام دادیم. ما قطعیت شواهد را با شیوه GRADE (نظام درجه‌بندی کیفیت شواهد و قدرت توصیه‌ها) ارزیابی کردیم.
نتایج اصلی
ما شش RCT، شامل 195 شرکت‌کننده مبتلا به MS را در این مرور گنجاندیم. دو RCT روی تمرین عضلات دمی با یک دستگاه حد آستانه (threshold) تحقیق کرده بودند؛ سه RCT تمرین عضلات بازدمی را با دستگاه ترشولد؛ و یک RCT، تمرینات تنفس منظم را بررسی کرده بودند. هجده شرکت‌کننده (10٪~) از مطاله‌ها کناره‌گیری کرده بودند. کارآزمایی‌ها هیچ عوارض جانبی جدی را گزارش نکرده بودند.
ما داده‌های 5 کارآزمایی (N = 137) را برای تمرین عضلانی دمی و بازدمی، با استفاده از یک مدل اثرات ثابت برای همه پیامدها، به جز یکی، تجمیع و تحلیل کردیم.
در مقایسه با گروه بدون کنترل فعال، متاآنالیز نشان داد که تمرین عضلات دمی اختلاف معنی‌داری در حداکثر فشار دمی (میانگین تفاوت (MD): 6.5 0cmH2O؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 7.39 - تا 20.38؛ P = 0.36؛ I2 = 0%) یا حداکثر فشار بازدمی (MD: 8.22 cmH2O - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 26.20 - تا 9.77؛ P = 0.37؛ I2 = 0%) ایجاد نمی‌کند، اما منفعت معنی‌داری در حداکثر فشار پیش‌بینی شده دمی ایجاد می‌کرد (MD: 8.22 cmH2O - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 6.03 تا 35.81؛ P = 0.006؛ I2 = 18%). متاآنالیز با مدل اثرات تصادفی نتوانست اختلاف معنی‌داری در حداکثر فشار پیش‌بینی شده دمی نشان دهد (MD: 5.86 cmH2O؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 10.63 - تا 22.35؛ P = 0.49؛ I2 = 55%). این مطالعات پیامدها را در مورد کیفیت زندگی مرتبط با سلامت گزارش نکرده بودند.
سه RCT تمرینات عضلات دمی را با عدم وجود کنترل فعال یا تمرین ساختگی مقایسه کردند. بر اساس یک مدل تاثیر ثابت، متاآنالیز نتوانست اختلاف معنی‌داری بین گروه‌ها در رابطه با حداکثر فشار دمی (MD: 8.33 cmH2O؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.93 - تا 17.59؛ P = 0.18؛ I2 = 42%) یا حداکثر فشار دمی (MD: 3.54 cmH2O؛  95% فاصله اطمینان (CI): 5.04 - تا 12.12؛ P = 0.42؛ I2 = 41%) نشان دهد. یک کارازمایی کیفیت زندگی را ارزیابی کرده و هیچ تفاوتی بین گروه‌ها نیافته بود.
برای تمام پیامدهای ثانویه از پیش تعیین‌شده، مثل حجم بازدمی اجباری، ظرفیت حیاتی اجباری و حداکثر جریان، تجمیع داده‌ها ممکن نبود. با این وجود، دو کارآزمایی روی تمرین عضلانی دمی، خستگی را با استفاده از مقیاس شدت وخامت خستگی (محدوده نمرات: 0 تا 56)، تفاوتی را بین گروه‌ها نیافت (MD: 0.28 - امتیاز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.95 - تا 0.39؛ P = 0.42؛ I2 = 0%) با توجه به تعداد کم مطالعات گنجانده‌شده، ما نتوانستیم متاآنالیز تجمیعی یا تحلیل زیرگروه‌ها را انجام دهیم. امکان انجام متاآنالیز برای عوارض جانبی نامطلوب وجود نداشت، هیچ عارضه جدی در هیچ‌یک از کارآزمایی های گنجانده‌شده ذکر نشده بود.
کیفیت شواهد برای تمام پیامدها به دلیل محدودیت‌های طراحی و اجرا و همچنین اشتباهات نتایج، پائین بود.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
این مرور شواهدی را فراهم می‌کند که نشان می‌دهد تمرین مقاومتی عضلات دمی با یک دستگاه ترشولد مقاومتی، بعد از مداخله برای بهبود فشار حداکثری دمی پیش‌بینی‌شده در افراد مبتلا به MS خفیف تا متوسط نسبتا موثر است، در حالی‌که تمرینات عضلانی بازدمی اثرات قابل‌ توجهی نداشت. پایداری اثرات مطلوب آموزش عضلات دمی نامعلوم است، همین وضعیت در مورد تأثیرات مشاهده‌شده بر کیفیت زندگی صادق است.
خلاصه به زبان ساده
تمرینات عضلات تنفسی در مولتیپل اسکلروزیس
پیشینه
مولتیپل اسکلروز (MS) یک بیماری مزمن سیستم عصبی مرکزی است که حدود 2.5 میلیون نفر در سراسر جهان تحت تاثیر آن قرار دارند. اگرچه علت دقیق این بیماری مشخص نیست؛ به‌طور کلی پذیرفته شده که MS شامل پاسخ ایمنی غیر طبیعی در سیستم عصبی مرکزی است. بسته به شدت بیماری، افراد مبتلا به MS ممکن است دچار محدودیت‌های مختلفی مثل قدرت و استقامت عضلانی، از جمله در عضلات لازم برای تنفس (عضلات تنفسی) باشند. قدرت عضلات تنفسی با توانایی افراد در عملکرد و ورزش مرتبط است و ضعف عضلات تنفسی می‌تواند منجر به سرفه‌های کمتر مؤثر شود که ممکن است به پنومونی آسپیراسیون (حالتی که غذا، بزاق یا سایر مایعات به جای بلع شدن به داخل راه‌های هوایی تنفس می‌شوند) یا حتی نارسایی حاد عملکرد تنفسی بی‌انجامد. این عوارض ریوی اغلب به‌عنوان علت مرگ افراد مبتلا به MS گزارش می‌شوند. تمرین عضلات تنفسی ممکن است؛ باعث بهبود عملکرد تنفس و سرفه موثر شود.

ویژگی‌های مطالعه
ما پایگاه‌های داده‌های الکترونیکی را برای کارآزمایی‌های تصادفی کنترل‌شده (که در آن‌ها شرکت‌کنندگان به‌طور تصادفی به یک بازوی درمان یا بازوی کنترل اختصاص داده می‌شوند) منتشر‌شده تا تاریخ 3 فوریه 2017 که آموزش عضلات تنفسی را در افراد مبتلا به MS مورد بررسی قرار داده بودند، جست‌وجو کردیم. علاوه بر این، ما با متخصصان این زمینه برای شناسایی مطالعات بیشتر تماس گرفتیم.

نتایج اصلی
ما شش کارآزمایی را با حضور 195 نفر شرکت‌کننده مبتلا به MS یافتیم. آموزش شامل دو یا سه مجموعه تمرینات با 10 تا 15 تکرار، دو بار در روز برای حداقل سه روز در هفته بود و مداخلات به مدت شش هفته تا سه ماه ادامه یافت. پیگیری از هیچ پیگیری تا شش ماه متغیر بود. دو مورد از کارآزمایی‌های گنجانده‌شده شامل تمرینات عضلات دمی با دستگاه ترشولد (یعنی دستگاه تنفسی قابل حملی که مقاومت را در برابر هوا در حالت دم یا بازدم افزایش می‌دهد). سه کارآزمایی، تمرینات عضلات دمی را با یک دستگاه ترشولد و یک کارآزمایی، تمرینات تنفسی را مورد بررسی قرار داده بود. ما مزایایی با آموزش عضلات دمی برای بهبود فشار دمی حداکثر پیش‌بینی‌شده یافتیم؛ اما نه در بهبود فشار حداکثری دمی. ما در مورد حداکثر فشار بازدمی چیزی نیافتیم. فقط یک مطالعه کیفیت زندگی را اندازه‌گیری کرده بود، اما هیچ تاثیری را نیافت. دو کارآزمایی خستگی را اندازه‌گیری کرده بودند و آن‌ها هم تفاوتی بین گروه درمان و گروه کنترل پیدا نکرده بودند. هجده شرکت‌کننده (حدود 10%) از مطالعه کناره‌گیری کردند و هیچ کارآزمایی عوارض جانبی جدی گزارش نکرده بود.

کیفیت شواهد
شش کارآزمایی که واجد شرایط برای ورود به این مرور بودند کوچک بودند، بنابراین قدرت آماری پائین بود، و تحلیل‌ها دقیق نبود. به‌علاوه، مطالعات از لحاظ نوع آموزش‌های عضلات تنفسی، میزان/شدت و شدت بیماری MS ناهمگن بودند. علاوه بر این، ما نتوانستیم اثرات آموزش را، برای مثال، بر موثر بودن سرفه، پنومونی و کیفیت زندگی تجزیه‌وتحلیل کنیم، زیرا کارآزمایی‌ها این پیامدها را گزارش نکرده بودند؛ اگرچه آن‌ها برای بیماران، مراقبین و متخصصین سلامت مهم هستند. در مجموع، این مرور شواهدی با کیفیت پائین را فراهم کرد که تمرینات مقاومتی عضلات دمی باعث تقویت قدرت عضلات دمی در افراد مبتلا به MS می‌شود. ما هیچ تاثیری در مورد آموزش مقاومتی عضلات بازدمی نیافتیم. تحقیقات با کیفیت‌تر پرشمارتری در مورد آموزش عضلات تنفسی در MS مورد نیاز است.
(1710 مشاهده)
متن کامل [PDF 4 kb]   (65 دریافت)    

پذیرش: 1395/11/15 | انتشار: 1396/9/30