, Jo C Weldon
, Helen V Worthington
, Ian Needleman
, Sarah H Wild
, David R Moles
, Brian Stevenson
, Susan Furness
, Zipporah Iheozor-Ejiofor
ما به جستوجوی کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) با حضور افراد مبتلا به دیابت نوع 1 یا 2 (T1DM/T2DM) با تشخیص پریودونتیت پرداختیم. مداخلات شامل درمانهای پریودونتال مانند دبریدمان مکانیکال (mechanical debridement)، درمان جراحی و درمان ضد‐میکروبی. دو مقایسه گسترده در این مطالعه مد نظر قرار گرفت:
1) درمان پریودونتال در برابر عدم درمان فعال/مراقبت معمول؛
2) درمان پریودونتال در برابر درمان جانبی پریودونتال.
برای بهروز کردن این مرور، حداقل دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم، عناوین و چکیده مقالات بازیابی شده از طریق جستوجو را بررسی کردند، کارآزماییهای وارد شده را انتخاب کردند، دادهها را از کارآزماییهای وارد شده استخراج و خطر سوگیری (bias) کارآزماییهای وارد شده را ارزیابی کردند.
پیامد اولیه ما سطح گلوکز خون بود که در آزمایش هموگلوبین گلیکاته (گلیکوزیله (glycosylated)) (HbA1c) اندازهگیری شد.
پیامدهای ثانویه ما عبارت بودند از عوارض جانبی، شاخصهای پریودونتال (خونریزی روی پروبینگ (bleeding on probing; BOP)، سطح بالینی اتصال (clinical attachment level; CAL)، شاخص ژینژیوال (gingival index; GI)، ایندکس پلاک (plaque index; PI) و محاسبه عمق پروبینگ (probing pocket depth; PPD))، پیامدهای هزینه و عوارض دیابت.
ما 35 مطالعه (از جمله هفت مورد از نسخه قبلی این مرور) را وارد کردیم که در مجموع دربرگیرنده 2565 شرکتکننده بود. همه مطالعات از طراحی موازی RCT استفاده کرده بودند، و 33 مطالعه (94%) فقط بیماران مبتلا به T2DM را هدف قرار داده بودند. بین مطالعات از نظر سن گروهها (سنین 18 تا 80)، دوره پیگیری (3 تا 12 ماه)، استفاده از درمان با داروهای آنتیدیابتیک و سطح HbA1c شرکتکنندگان در خط پایه (از 5.5% تا 13.1%) تغییراتی وجود داشت.
29 مطالعه (83%) را در معرض خطر بالای سوگیری، دو مطالعه (6%) را در معرض خطر پائین سوگیری و چهار مطالعه (11%) را با خطر سوگیری نامشخص ارزیابی کردیم. سیوچهار مطالعه دادههای مناسب را برای تجزیهوتحلیل، برای یک یا هر دو مقایسه فراهم آورده بودند.
مقایسه 1: شواهد با کیفیت پائین از 14 مطالعه (1499 شرکتکننده) به مقایسه درمان پریودونتال با عدم مداخله فعال/مراقبت معمول پرداختند که نتایج حاکی از آن بودند، میانگین HbA1c؛ 3 تا 4 ماه پس از درمان، 0.29% کمتر (95% فاصله اطمینان (CI)؛ 0.48% تا 0.10% کمتر)، و 0.02% کمتر پس از 6 ماه درمان (پنج مطالعه، 826 شرکتکننده؛ 95% CI؛ 0.20% کمتر تا 0.16% بیشتر) بوده است.
مقایسه 2. 21 مطالعه (920 شرکتکننده) درمانهای مختلف پریودونتال را با یکدیگر مقایسه کرده بودند. شواهد با کیفیت بسیار پائین از چندین مقایسه سربهسر، که اغلب آنها برای تجمیع مناسب نبودند، وجود داشتند و شواهدی واضح حاکی از مزیت یک مداخله پریودونتال نسبت به دیگری دیده نشد. ما نتوانستیم مقایسه خاصی را میان مقیاسبندی و برنامهریزی ریشه (scaling and root planing; SRP) همراه با داروهای ضد‐میکروبی در برابر SRP به تنهایی تجمیع کنیم و شواهد همسو و سازگاری وجود نداشت که نشان دهد افزودن ضد‐میکروبها به SRP مزیت خاصی نسبت به تجویز SRP به تنهایی داشته باشد (میانگین HbA1c؛ 0.00% کمتر: 12 مطالعه، 450 شرکتکننده؛ 95% CI؛ 0.22% کمتر تا 0.22% بیشتر) طی 3 تا 4 ماه پس از درمان یا 6 ماه (میانگین HbA1c؛ 0.04% کمتر: پنج مطالعه، 206 بیمار؛ 95% CI؛ 0.41% کمتر تا 0.32% بیشتر).
کمتر از نیمی از مطالعات عوارض جانبی را اندازهگیری کرده بودند. شواهد برای نتیجهگیری این موضوع که هر نوع درمان با آسیبهایی همراه است، کافی نبودند. پیامدهای دیگری که به وسیله خود بیمار گزارش شده باشد (مانند کیفیت زندگی)، در مطالعات وارد شده اندازهگیری نشده بودند و هیچ یک پیامدهای هزینه یا عوارض دیابتیک را اندازهگیری نکرده بودند.
مطالعات درجات متفاوت موفقیت را از نظر دستیابی به سلامت پریودونتال نشان دادند، بعضی نیز درجات بالایی را از التهاب باقیمانده به دنبال درمان مشخص کردند. بهبود قابل توجه و دارای اهمیت آماری برای همه شاخصهای پریودونتال (BOP؛ CAL؛ GI؛ PI و PPD) در 3 تا 4 و 6 ماه در مقایسه 1 نشان داده شد؛ به هر حال، این نکته برای مقایسههای فردی درون گروههای گسترده مقایسه 2 کمتر واضح بود.
شواهد با کیفیت پائین نشان داد که درمان بیماری پریودونتال به وسیله SRP کنترل سطح قند خون را در افراد مبتلا به دیابت بهبود میبخشد، با یک میانگین درصد کاهش HbA1c معادل 0.29% در 3 تا 4 ماه؛ به هرحال، شواهد کافی وجود ندارد که نشان دهند این مزیت پس از 4 ماه نیز باقی میماند یا خیر.
شواهدی در حمایت از برتری یک درمان پریودونتال نسبت به دیگری در بهبود کنترل سطح قند خون در افراد مبتلا به دیابت ملیتوس وجود ندارد.
در کار بالین، درمانهای حرفهای پریودونتال بیشتری مورد نیاز است تا بهبود بالینی بیشتر از 6 ماه به طول انجامد. پژوهش بیشتری باید انجام شود تا مشخص شود که درمانهای دارویی اضافی با درمان پریودونتال انجام شود یا خیر. کارآزماییهای آینده باید این موضوع را بررسی کرده و دورههای پیگیری طولانیتری را فراهم آورند و بازوی کنترل «عدم درمان» را نیز در معیارهای ورود مطالعات بگنجانند.
لازم است مطالعات بزرگتر با طراحی خوب و گزارشهای واضح انجام شوند تا درمان بالقوه پریودونتال برای بهبود کنترل سطح قند خون میان افراد مبتلا به دیابت ملیتوس مشخص شود. علاوه بر این، مهم است که در مطالعات آینده، مداخلات در کاهش التهاب پریودونتال موثر بوده و آن را در طول دوره مشاهده، در سطح پائین نگاه دارند.
سوال مطالعه مروری
سوال اصلی که به وسیله این مرور پاسخ داده شد این است: درمان بیماری لثه برای کنترل سطح قند خون (تحت عنوان کنترل سطح قند خون)، در مقایسه با عدم درمان فعال یا مراقبت معمول، در افراد مبتلا به دیابت تا چه اندازه اثربخش است؟
پیشینه
درمان بیماری لثه برای کاهش تورم و عفونت ناشی از بیماری لثه به کار میرود. تحت کنترل نگاه داشتن سطح قند خون یک موضوع کلیدی در افراد مبتلا به دیابت است و بعضی از پژوهشهای بالینی پیشنهاد کردهاند که ارتباطی میان درمان بیماری لثه و کنترل سطح قند خون وجود دارد. در نتیجه، فهمیدن این نکته مهم است که درمان بیماری لثه کنترل سطح قند خون را به منظور تشویق برای استفاده بهتر از منابع بالینی، بهبود میبخشد یا خیر.
طیف گستردهای از درمانهای بیماری لثه برای درمان افراد مبتلا به دیابت در دسترس هستند. این مرور دو نوع از آنها را بررسی میکند:
1. آیا درمان بیماری لثه کنترل سطح قند خون را در افراد مبتلا به دیابت بهبود میبخشد؟
2. آیا یک نوع از درمان بیماری لثه در مقایسه با دیگری تاثیر بیشتری در بهبود کنترل سطح قند خون دارد؟
ویژگیهای مطالعه
این مرور از کارآزماییهای بالینی موجود، به وسیله نویسندگانی از گروه سلامت دهان در کاکرین انجام شده و نسخه قبلی آن را که در سال 2010 منتشر شده بود، بهروز میکند. شواهد تا 31 دسامبر 2014 بهروز است.
در این مرور 35 کارآزمایی (شامل 2565 شرکتکننده) حضور دارند که در فاصله 1997 و 2014 منتشر شده و افراد در آنها به طور تصادفی تحت درمان با یک نوع از درمانهای بیماری لثه (شامل مقیاسبندی و تسطیح سطح ریشه (scaling and root planing; SRP) به تنهایی و SRP در ترکیب با دیگر انواع درمان)، یا مراقبت معمول/عدم درمان فعال قرار گرفتند.
کارآزماییهای وارد شده در این مرور از SRP با یا بدون یک درمان اضافی استفاده کردهاند. درمانهای جانبی عبارت بودند از دستورالعملهایی برای تمیز کردن دندان به درستی (تحت عنوان دستورالعمل بهداشت دهان (oral hygiene instruction; OHI)) و دیگر درمانهای لثه (مثلا، ضد‐میکروبها، که برای درمان عفونتها استفاده میشوند.)
نتایج کلیدی
ما 35 کارآزمایی را پیدا کردیم که برای ورود به این مرور مناسب بودند. سیوچهار مورد از این مطالعات نتایجی را فراهم آوردند که میتوانستند در حداقل یک یا دو مورد از مقایسهها وارد شوند.
1. شواهد به دست آمده از 14 کارآزمایی (1499 شرکتکننده) نشان داد که SRP، در مقایسه با درمان معمول/عدم درمان فعال، سطح قند خون را در بیماران دیابتیک، تا 4 ماه پس از دریافت مراقبت، تا 0.29% کاهش میدهد. پس از 6 ماه، شواهدی در دست نبود که نشان دهد این کاهش پایدار باقی میماند یا خیر.
2. شواهد به دست آمده از 21 کارآزمایی (920 شرکتکننده) که به بررسی انواع مختلف درمانهای بیماری لثه پرداخته بودند، در نشان دادن برتری یک درمان بر دیگری با شکست مواجه شدند.
مطالعات کافی وجود نداشتند که با اندازهگیری عوارض جانبی، بتوانند نشان دهند درمانهای بیماری لثه موجب آسیب به بیمار میشود.
کیفیت شواهد
در حال حاضر، شواهد با کیفیت پائین وجود دارند که نشان میدهند استفاده از SRP برای کنترل سطح قند خون تا 4 ماه پس از دریافت درمان، اثربخش هستند. درمانهای در حال انجام برای بیماری لثه به منظور کنترل و نگهداشت ارتقای سطح قند خون توصیه میشود.