آگونیستهای گیرنده گاما آمینوبوتیریک اسید (GABA) با کاهش اندازه انفارکتوس و بهبود پیامد عملکرد در مدلهای حیوانی بیماریهای مغزیعروقی، نشان دادهاند که دارای اثر محافظت عصبی (neuroprotectant) هستند. با این حال، اثرات خوابآوری آگونیستهای گیرنده GABA، کاربرد وسیعتر آنها را در افراد مبتلا به سکته مغزی حاد، به دلیل خطر بالقوه گیجی، محدود میکند. این نسخه بهروز شده از مطالعه مروری کاکرین است که نخستین بار در سال 2013 منتشر، و اخیرا در سال 2014 و 2016 بهروز شد.
تعیین اثربخشی و بیخطری (safety) مصرف آگونیستهای گیرنده GABA در درمان سکته مغزی حاد.
پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه سکته مغزی (stroke) در کاکرین (دسترسی در می 2018)، پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL) 2018، شماره 4 (دسترسی در می 2018)، MEDLINE (1949 تا می 2018)، Embase (از 1980 تا می 2018)، CINAHL (از 1982 تا می 2018)، AMED (از 1985 تا می 2018)، و 11 بانک اطلاعاتی چینی (دسترسی در می 2018) را جستوجو کردیم. در تلاش برای شناسایی کارآزماییهای منتشرشده، منتشرنشده و کارآزماییهای در حال انجام، جستوجو را در مراکز ثبت کارآزماییهای در حال انجام، فهرست منابع مقالات و مجموعه مقالات کنفرانسهای مربوطه انجام داده و با نویسندگان و شرکتهای داروسازی تماس گرفتیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای (randomised controlled trials; RCTs) را وارد کردیم که تجویز آگونیستهای گیرنده GABA را در برابر دارونما (placebo) در افراد مبتلا به سکته مغزی حاد (طی 12 ساعت پس از شروع سکته مغزی) بررسی کردند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم عناوین و چکیده رکوردهای شناختهشده را غربالگری کرده، مطالعات را برای ورود به مطالعه انتخاب کرده، دادههای واجد شرایط را استخراج کرده، دادهها را از نظر دقت بررسی متقابل کرده، و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کردند. از رویکرد درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) برای بررسی کیفیت شواهد استفاده کردیم.
پنج کارآزمایی را با 3838 شرکتکننده وارد کردیم (بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک یا هموراژیک حاد، 3758 مورد تجزیهوتحلیل شدند). اکثر شرکتکنندگانی که بهکار گرفته شدند، سکته مغزی ایسکمیک حاد داشتند، همراه با اطلاعات محدودی از شرکتکنندگان مبتلا به دیگر زیر‐گروههای سکته مغزی، از جمله سندرم گردش خون کامل قدامی (anterior circulation syndrome; TACS). کیفیت روششناسی کارآزماییهای وارد شده بهطور کلی خوب بود، فقط با خطر نامشخص برای سوگیری انتخاب. برای مرگ و وابستگی در سه ماه، نتایج تلفیقی تفاوت معنیداری را برای کلرمتیازول (chlormethiazole) در مقابل دارونما (placebo) (خطر نسبی (RR): 1.03؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.96 تا 1.11؛ چهار کارآزمایی؛ 2909 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) و برای دیازپام در مقابل دارونما (RR: 0.94؛ 95% CI؛ 0.82 تا 1.07؛ یک کارآزمایی؛ 849 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط) پیدا نکرد. شایعترین عوارض جانبی مرتبط با کلرمتیازول عبارت بودند از خوابآلودگی (RR: 4.56؛ 95% CI؛ 3.50 تا 5.95؛ دو کارآزمایی؛ 2527 شرکتکننده) و رینیت (RR: 4.75؛ 95% CI؛ 2.67 تا 8.46؛ دو کارآزمایی؛ 2527 شرکتکننده).
این مرور شواهدی را با کیفیت متوسط ارائه میدهد که از تجویز آگونیستهای گیرنده GABA (کلرمتیازول یا دیازپام) برای درمان افراد مبتلا به سکته مغزی حاد پشتیبانی نمیکند. انجام RCTهایی با طراحی مناسب و حجم نمونه بزرگ از شرکتکنندگان مبتلا به سندرم گردش خون کامل قدامی مورد نیاز است تا تعیین شود که این مداخله مزایایی را برای این زیر‐گروه از بیماران به همراه دارد یا خیر. خوابآلودگی و رینیت، عوارض جانبی شایع مرتبط با کلرمتیازول هستند.