در مجموع، 881 مقاله دارای متن کامل را مرور کردیم. از بین این موارد، 15 برنامه ابتکاری را در سطح ملی شناسایی کردیم، شامل بیش از 260,000 نفر، که معیارهای ورود را داشتند. هیچ یک از برنامههای ابتکاری در کشورهایی با سطح درآمد پائینتر از متوسط یا با سطح درآمد پائین اجرا نشدند. تمام برنامههای ابتکاری، به جز یک مورد، از طراحی مطالعه کنترل نشده پیش‐بعد از مداخله استفاده کردند.
به دلیل سطح بالای ناهمگونی مطالعه (I2 > 90%)، به جای نتایج تجمعی بر برنامههای ابتکاری مجزا متمرکز شدیم.
ده برنامه ابتکاری، دادههای کافی را برای انجام تجزیهوتحلیل کمّی (quantitative) تاثیر خود ارائه کردند (64,798 شرکتکننده). بر اساس روش درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE)، با توجه به خطر سوگیری در مطالعات وارد شده، و همچنین تغییر جهت و اندازه تاثیر مداخله در سراسر مطالعات، سطح کیفیت شواهد را بسیار پائین درجهبندی کردیم. پنج مورد از این مطالعات، میانگین کاهش متوسط مصرف نمک روزانه را در هر فرد از پیش از مداخله تا پس از مداخله بین کمتر از 1.15 گرم/روز (فنلاند) و کمتر از 0.35 گرم/روز (ایرلند) نشان دادند. دو برنامه ابتکاری، میانگین افزایش مصرف نمک را از پیش از مداخله تا پس از مداخله نشان دادند: کانادا (1.66) و سوئیس (0.80 گرم/روز بیشتر به ازای هر فرد)؛ با این حال در هر دو کشور نقطه داده پیش از مداخله مربوط به چندین سال پیش از شروع مداخله بود. دیگر برنامههای ابتکاری، میانگین تغییر را که دارای اهمیت آماری باشد، نشان ندادند.
هفت مورد از 10 برنامه ابتکاری، فعالیتهای مداخلهای چندگانه و ترکیبی درباره ماهیت ساختاری بودند (به عنوان مثال فرمول تولید مواد غذایی، سیاست خرید مواد غذایی در شرایط خاص). چهار مورد از این هفت برنامه ابتکاری، کاهش میانگین مصرف نمک را از پیش از مداخله تا پس از مداخله، شامل فنلاند تا ایرلند (بالا را ببینید) نشان دادند که از اهمیت آماری برخوردار بود و یک برنامه، افزایش میانگین مصرف نمک را از پیش از مداخله تا پس از مداخله (سوئیس؛ بالا را ببینید) نشان داد که دارای اهمیت آماری بود.
نه برنامه ابتکاری، امکان انجام تجزیهوتحلیل کمّی را درباره تاثیر افتراقی مداخله بر اساس جنسیت (مردان و زنان بهطور جداگانه) فراهم کردند. در مورد زنان، سه برنامه ابتکاری (چین، فنلاند، فرانسه) کاهش میانگین را که اهمیت آماری داشتند، نشان دادند، چهار برنامه ابتکاری (اتریش، هلند، سوئیس، انگلستان) تغییر قابلتوجهی را نشان نداده و دو برنامه ابتکاری (کانادا، ایالات متحده) افزایش میانگین مصرف نمک را از پیش از مداخله تا پس از مداخله نشان دادند که از اهمیت آماری برخوردار بود. برای مردان، پنج برنامه ابتکاری (اتریش، چین، فنلاند، فرانسه، انگلستان) کاهش میانگین را که اهمیت آماری داشتند، نشان دادند، سه برنامه ابتکاری (هلند، سوئیس، ایالات متحده) به تغییر معنیداری نرسیدند و یک برنامه ابتکاری (کانادا) افزایش میانگین مصرف نمک را از پیش از مداخله تا پس از مداخله نشان داد که دارای اهمیت آماری بود.
اطلاعات مربوطه برای تعیین اینکه تغییر مشخصی در میانگین مصرف نمک از پیش از مداخله تا پس از مداخله توسط دیگر محورهای مشابه موجود در چارچوب PROGRESS(بهعنوان مثال آموزش، محل اقامت) رخ داده بود یا خیر، کافی نبود.
بروز هیچگونه عوارض جانبی را از این برنامهها شناسایی نکردیم.
تعداد برنامههای ابتکاری برای انجام دیگر آنالیزهای زیر گروه، از جمله طبقهبندی بر اساس نوع مداخله، وضعیت اقتصادی کشور و مدت زمان (یا سال شروع) طرح، کافی نبود.
بسیاری از مطالعات دارای روششناسی (methodology) قوی بودند، از جمله حجم نمونه بزرگ که نماینده جمعیت ملی بودند، و اندازهگیری دقیق مصرف سدیم در رژیم غذایی. با این حال، تمام مطالعات از نظر قرار داشتن در معرض خطر بالای سوگیری (bias)، منعکس کننده ماهیت مشاهدهای پژوهش و استفاده از طراحی مطالعه کنترل نشده، امتیازبندی شدند. سطح کیفیت شواهد برای پیامد اصلی پائین بود. ما توانستیم آنالیز حساسیت (sensitivity) را فقط برای تاثیر طرحها انجام دهیم.