مدیریت بیماری روتاتور کاف ممکن است شامل استفاده از مدالیتههای الکتروتراپی (که به عنوان عوامل الکتروفیزیکال هم شناخته میشوند)، با هدف کاهش درد و بهبود عملکرد از طریق افزایش انرژی (الکتریکی، صوتی، نوری، یا حرارتی) در بدن باشد. مثالها در این زمینه عبارتند از اولتراسوند، درمان با لیزر سطح پائین (LLLT ؛low-level laser therapy)، تحریک الکتریکی عصب از سطح پوست (TENS ؛transcutaneous electrical nerve stimulation) و درمان الکترومغناطیس میدانی (PEMF ؛pulsed electromagnetic field therapy). این مدالیتهها معمولا به عنوان اجزای یک مداخله درمان فیزیکی به کار گرفته میشوند. این مطالعه مروری، یکی از سری بررسیهایی است که یک بهروزرسانی مطالعه مروری کاکرین را تحت عنوان «مداخلات فیزیوتراپی برای درد شانه» تشکیل میدهند.
ترکیب شواهد موجود در مورد فواید و مضرات مدالیتههای الکتروتراپی برای درمان افراد مبتلا به بیماری روتاتور کاف.
ما پایگاه کارآزماییهای بالینی ثبت شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ شماره 3؛ 2015)؛ Ovid MEDLINE (از ژانویه 1966 تا مارچ 2015)؛ OVID EMBASE (از ژانویه سال 1980 تا مارچ 2015)؛CINAHL Plus؛ (EBSCOhost؛ از ژانویه سال 1937 تا مارچ 2015)؛ ClinicalTrials.gov و ثبت کارآزماییهای بالینی WHO ICTRP را تا مارچ 2015، بدون محدودیت زبانی جستوجو کردیم، و فهرست منابع مقالات بررسی و کارآزماییهای مرتبط، برای شناسایی کارآزماییهای به طور بالقوه مرتبط بررسی کردیم.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT ؛Randomised Controlled Trials) و کارآزماییهای شبهتصادفیسازی را، که شامل بزرگسالان مبتلا به بیماری روتاتور کاف (به عنوان مثال سندرم گیرافتادگی سابآکرومیال، التهاب تاندون روتاتور کاف، تاندونیت کلسیفیکه)، و مقایسه هر روش الکتروتراپی با پلاسبو، عدم مداخله، نوع دیگری از الکتروتراپی یا هرگونه مداخله دیگر (برای مثال تزریق گلوکوکورتیکوئیدها) میشدند، در مطالعه مروری گنجاندیم. کارآزماییهای که بررسی کرده بودند آیا روش الکتروتراپی نسبت به پلاسبو یا هیچ درمانی مفیدتر است، یا با اضافه کردن به یکی دیگر از مداخلههایی درمان فیزیکی (به عنوان مثال درمانهای دستی و ورزش) موثر است، علاقه اصلی مورد این بررسی بودند. نتایج اصلی مورد علاقه درد کلی، عملکرد، درد هنگام حرکت، گزارش موفقیت درمان براساس ارزیابی مدل جهانی توسط بیمار، کیفیت زندگی و تعداد شرکت کنندگانی که عوارض جانبی را تجربه میکردند، بود.
دو نویسنده مطالعه مروری بهطور مستقل کارآزماییها را برای ورود به بررسی انتخاب، استخراج دادهها، و خطر سوگیری (Bias) را ارزیابی و کیفیت غالب شواهد را برای پیامدهای اصلی با استفاده از روش GRADE ارزیابی کردند.
ما 47 کارآزمایی (2388 شرکت کننده) را در مطالعه مروری گنجاندیم. اغلب کارآزماییها (43 مورد) شامل شرکت کنندگان مبتلا به بیماری روتاتور کاف بدون کلسیفیکاسیون بودند (چهار کارآزمایی شامل افراد با تاندونیت کلسیفیه بود). شانزده (34%) مورد از کارآزماییها اثر یک روش الکتروتراپی تجویز شده را بهتنهایی بررسی کرده بودند. فقط 23 درصد کارآزماییها در معرض خطر کم سوگیری تخصیص ارزیابی شدند و 49% در معرض خطر کم از هر دو ناحیه سوگیری عملکرد و تشخیص (برای نتایج گزارش شده توسط خود فرد) ارزیابی شدند. کارآزماییها از نظر جمعیت، مداخلات و مقایسهها ناهمگون بودند، به طوری که هیچ یک از اطلاعات را نمیتوان در یک متاآنالیز (meta-analysis) ترکیب کرد.
در یک کارآزمایی (61 شرکت کننده، شواهد با کیفیت پائین)، درمان اولتراسوند پالسی (سه تا پنج بار در هفته به مدت شش هفته) با پلاسبو (اولتراسونیکتراپی غیرفعال) برای تاندونیت کلسیفیه مقایسه شده بود. در شش هفته، میزان کاهش کلی درد با پلاسبو 6.3 - امتیاز در مقیاس 52 امتیازی، و 14.9 - امتیاز با اولتراسوند بود (میانگین تفاوت (MD): 8.60 - ؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 13.48 - تا 3.72 - امتیاز؛ خطر تفاوت مطلق 17%؛ 7% بیشتر تا 26% درصد بیشتر). بهبود متوسط در عملکرد با پلاسبو 3.7 امتیاز در مقیاس 100 امتیازی، و 17.8 امتیاز با اولتراسوند بود (MD: 14.10 امتیاز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 5.39 تا 22.81 امتیاز؛ RD مطلق: 14%؛ از 5% بیشتر تا 23% بیشتر) بود. نود و یک درصد (29/32) از شرکتکنندگان موفقیت درمان را با اولتراسوند در مقایسه با 52% (15/29) از شرکتکنندگان با پلاسبو، گزارش داده بودند (خطر نسبی (RR): 1.75؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.21 تا 2.53؛ RD مطلق: 39%؛ از 18% بیشتر تا 60% بیشتر). متوسط بهبود در کیفیت زندگی با پلاسبو 40.0 امتیاز در یک مقیاس 10 امتیازی، و 2.60 امتیاز با اولتراسوند(MD: 2.20 امتیاز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.91 امتیاز تا 3.49 امتیاز؛ RD مطلق: 22%؛ از 9% بیشتر تا 35% بیشتر). تفاوت بین گروه در نه ماه مهم نبود. هیچ یک از شرکت کنندگان دچار عوارض جانبی نشدند.
اولتراسوند درمانی هیچ فایده بالینی اساسی اضافی در مقایسه با سایر مداخلات درمان فیزیکی (هشت کارآزمایی بالینی ناهمگون، شواهد با کیفیت پایین) نداشت. ما به دلیل کیفیت شواهد بسیار پائین، مطمئن نیستیم که آیا تفاوتی در نتایج مهم برای بیمار بین اولتراسوند و سایر مداخلات فعال (درمانهای با دست، طب سوزنی، تزریق گلوکوکورتیکوئید، تزریق گلوکوکورتیکوئید به علاوه سدیم تولمتین (tolmetin sodium) خوراکی و ورزش) وجود دارد. دو کارآزمایی کنترل شده با پلاسبو نتایجی به نفع طرفداری از LLLT تا سه هفته داشتند (شواهد با کیفیت پائین)، با این حال ترکیب LLLT با دیگر مداخلات درمان فیزیکی تولید مزایای اضافی اندکی کرد (10 کارآزمایی بالینی ناهمگن، شواهد با کیفیت پائین). ما مطمئن نیستیم که تحریک الکتریکی عصب از راه پوست (TENS) بیشتر یا کمتر از تزریق گلوکوکورتیکوئید در مورد درد، عملکرد، موفقیت درمان بر اساس الگوی جهانی و محدوده حرکت فعال، موثر باشد که این به دلیل شواهد با کیفیت بسیار پائین از یک کارآزمایی منفرد بود. در سایر کارازماییهای مستقل کوچک، تفاوت بالینی مهمی بین درمان پالس الکترومغناطیسی میدانی (PEMF)، تحریک الکتریکی میکروکورنت (MENS)، یونتوفورزیس اسید استیک و دیاترمی مایکروویوی مشاهده نشد( شواهد اندک یا با کیفیت بسیار پائین).
هیچ عارضه جانبی از اولتراسوند درمانی، LLLT؛ TENS یا دیاترمی مایکروویوی توسط هیچ یک از شرکتکنندگان گزارش نشد. عوارض جانبی در کارآزماییهای بررسی کننده اثرات PEMF؛ MENS یا یونتوفروزیس اسید استیک اندازهگیری نشده بود.
بر اساس شواهد با کیفیت پائین، اولتراسوند درمانی ممکن است منافع کوتاهمدت بیشتری از پلاسبو در افراد مبتلا به تاندونیت کلسیفیه، و LLLT ممکن است منافع کوتاهمدت بیشتری نسبت به پلاسبو در افراد مبتلا به بیماری روتاتور کاف داشته باشد. به انجام کارآزماییهای کنترل شده با پلاسبوی بیشتری با کیفیت بالاتر برای تایید این نتایج نیاز است. در نقطه مقابل، بر اساس شواهد با کیفیت پائین، PEMF ممکن است مزایای بالینی مرتبطی نسبت به پلاسبو داشته باشد، و اولتراسوند درمانی، LLLT و PEMF هم ممکن است زمانی که با دیگر مداخلات درمان فیزیکی ترکیب شوند موجب مزایای اضافی نشوند. برای ما به دلیل کیفیت بسیار پائین شواهد نامشخص است که آیا TENS نسبت به پلاسبو برتر است، و اینکه آیا هر روش با الکتروتراپی مزایای بیشتری از دیگر مداخلات فعال (به عنوان مثال تزریق گلوکوکورتیکوئیدها) دارد. پزشکان باید با این عدم اطمینان این تاثیرات ارتباط برقرار کنند و روشهای دیگر یا ترکیبی از درمانها را در نظر داشته باشند. کارآزماییهای آینده در مورد روشهای الکتروتراپی برای بیماری روتاتور کاف باید بر مبنای منطق قوی و در نظر گرفتن اینکه آنها نتیجهگیری این مطالعه مروری را تغییر میدهند یا خیر، بنا شوند.