سوال مطالعه مروری
هدف این مرور بررسی این موضوع بود که بهطور کلی درمان برای کودکان مبتلا به دیسآرتری اکتسابی در اوایل زندگی موثر است یا خیر، و اینکه برخی از انواع درمان ممکن است بهتر از سایرین باشد یا خیر.
پیشینه
دیسآرتری یک اختلال گفتاری است که مرتبط است با مشکلات کنترل ماهیچههای مورد نیاز برای صحبت کردن. کودکان مبتلا به دیسآرتری اغلب تنفس سطحی و نامنظمی دارند که برای تنفس کافی در جهت حمایت از گفتار، مشکل ایجاد میکند. آنها دارای صدای ضعیف، نفسگیر یا تند، گفتار داخل بینی و تلفظ بسیار ضعیف هستند. این موارد در کنار هم، مشکلات درک گفتار کودکان را دشوار میسازد. دیسآرتری در اثر اختلال نورولوژیکی ایجاد شده و میتواند در اوایل زندگی کودکان، منتج از آسیبهای عصبی قبل، حین یا پس از تولد، مانند فلج مغزی، یا در اوایل کودکی از طریق آسیب ترومای مغزی یا بیماری عصبی باشد. مشکلات ارتباطی، تاثیر عمیقی را بر رشد کودکان بر جای میگذارند. آنها کیفیت زندگی کودکان مبتلا به فلج مغزی را کاهش داده و کودکان را در معرض خطر محرومیت اجتماعی، شکست تحصیلی و در نهایت بیکاری قرار میدهند. گفتار‐درمانی و زبان‐درمانی به کودکان کمک میکنند تا حرکات تنفس و گفتار خود را کنترل کرده و در نتیجه قابل فهمتر شوند.
ویژگیهای مطالعه
هیچ کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده یا گروه کنترلشدهای را پیدا نکردیم که تاثیر گفتار‐درمانی و زبان‐درمانی را در بهبود گفتار کودکان مبتلا به دیسآرتری کمتر از سه سال به دست آورد.
نتایج کلیدی
مطالعات مشاهدهای کوچک نشان دادهاند که برای برخی از کودکان درمان ممکن است با تغییرات مثبتی در درک و وضوح صدا همراه باشد. انجام تحقیقات دقیق، با استفاده از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده ضروری است تا ارزیابی شود درمان میتواند به کودکان در افزایش درک گفتار آنها کمک کند یا خیر، و اینکه افزایش هوش باعث افزایش مشارکت کودکان در فعالیتهای اجتماعی و آموزشی و کیفیت زندگی آنها میشود یا خیر.