سرطان تخمدان هفتمین سرطان شایع زنان در سراسر جهان است. حدود 1.3% از زنان در طول زندگی خود با تشخیص سرطان تخمدان روبهرو خواهند شد. اکثریت تومورها از سطح تخمدان (اپیتلیالی) منشا میگیرند. دو سوم از این زنان مبتلا به فرم پیشرفته بیماری خواهند شد، که نیاز به درمان تهاجمی، شامل جراحی کاهنده حجم (debulking) (برداشتن بیماری تا جایی که امکانپذیر است) و شیمیدرمانی دارد. با این حال، اغلب زنان (75%) با سرطان پیشرفته اپیتلیالی تخمدان (epithelial ovarian cancer; EOC) پس از جراحی و شیمیدرمانی عود خواهند داشت. بیمارانی که عود داشته باشند با داروهای دارای پلاتینوم یا غیر‐پلاتینوم بسته به اینکه به پلاتینوم حساسیت داشته باشند و دوره بدون پلاتینوم چقدر باشد، درمان خواهند شد. این رژیمهای دارویی به طور کلی به خوبی تحمل میشوند، اگر چه عوارض جانبی شدید بالقوهای دارند. درمانهای جدید که برای درمان عود و یا پیشگیری از پیشرفت بیماری پس از درمان شیمیدرمانی خط اول یا متعاقب آن استفاده میشوند، به خصوص برای افراد با پروفایل سمیّت پائین، مهم است. آگونیستهای هورمونهایی مانند هورمون آزاد کننده هورمون لوتئینی (luteinising hormone releasing hormone; LHRH) در درمان عود EOC استفاده شده است. برخی مطالعات بهبودی هدفگذاری شده را گزارش کردند، در حالی که مطالعات دیگر منفعتی اندک یا عدم منفعت را نشان دادهاند. اغلب مطالعات کوچک پروفایل بهتری از عوارض جانبی را برای آگونیستهای LHRH در مقایسه با عوامل شیمیدرمانی استاندارد مورد استفاده در EOC نشان دادند.
مقایسه اثربخشی و بیخطری (safety) آگونیستهای هورمون آزاد کننده هورمون لوتئینی (LHRH) با عوامل شیمیدرمانی یا دارونما (placebo) در عود سرطان اپیتلیالی تخمدان (EOC).
پایگاه ثبت کارآزماییهای گروه سرطان زنان در کاکرین (Cochrane Gynaecological Cancer Group trials register)؛ پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE و Embase را تا ژانویه 2016 جستوجو کردیم. همچنین پایگاههای ثبت کارآزماییهای بالینی و چکیده جلسات علمی را جستوجو کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) که آگونیستهای LHRH را با عوامل شیمیدرمانی یا دارونما در عود EOC مقایسه کرده بودند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم به این موضوع پرداختند که مطالعات مرتبط با معیارهای ورود مطابقت داشتند یا خیر، دادهها را بازیابی و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کردند.
دو مطالعه، شامل 97 زن، معیارهای ورود ما را داشتند: یک مطالعه، آگونیست LHRH (لوپرورلین (leuprorelin)) استفاده شده در عود (مقاوم به پلاتینوم و platinum‐refractory)؛ EOC را با عامل شیمیدرمانی (ترئوسولفان (treosulfan)) مقایسه کرده بود (Du Bois 2002)، و مطالعه دیگر هم آگونیست LHRH (دکاپپتیل (decapeptyl)) را در برابر دارونما مقایسه کرده بود (Currie 1994). از آنجا که هر دو مطالعه گروههای کنترل متفاوتی داشتند، انجام متاآنالیز امکانپذیر نبود.
تفاوتی اندک یا عدم تفاوت بین درمان با لوپرورلین یا ترئوسولفان در میزان بقای کلی (overall survival; OS) (نسبت خطر (HR): 0.98؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.58 تا 1.67؛ (شواهد با کیفیت بسیار پائین ) یا دوره بقای بدون پیشرفت (progression‐free survival; PFS) در شش و 12 ماه (به ترتیب: خطر نسبی (RR): 0.61؛ 95% CI؛ 0.22 تا 1.68، و RR: 0.65؛ 95% CI؛ 0.12 تا 3.66؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) وجود داشت (Du Bois 2002)، دوره پیگیری 2.5 سال بود و کیفیت زندگی (QoL) در این مطالعه گزارش نشده بود.
آلوپسی و خستگی احتمالا با ترئوسولفان شایعتر از لوپرورلین است (RR آلوپسی: 0.32؛ 95% CI؛ 0.12 تا 0.91؛ (شواهد با کیفیت بسیار پائین) ). تفاوتی اندک یا عدم تفاوت در گرید 3/4 عوارض جانبی وجود داشت: تهوع و استفراغ (RR: 0.65؛ 95% CI؛ 0.12 تا 3.66؛ (شواهد با کیفیت بسیار پائین )) نوروتوکسیسیتی (RR: 0.32؛ 95% CI؛ 0.01 تا 7.71؛ (شواهد با کیفیت بسیار پائین )) و نوتروپنی (RR: 0.97؛ 95% CI؛ 0.06 تا 14.97؛ ((شواهد با کیفیت بسیار پائین)).
مطالعه Currie 1994، که درمان با دکاپپتیل را با دارونما مقایسه کرده بود، میانگین PFS را به ترتیب 16 هفته در برابر 11.2 هفته، گزارش کرد. معیارهای تاثیر نسبی یا P value در یک نقطه زمانی مشخص گزارش نشده بود. بقای کلی (overall survival; OS) و پیامدهای QoL گزارش نشده بود. به علاوه، عوارض جانبی فقط در گروه دکاپپتیل گزارش شده بود.
عوارض جانبی گزارش شده ناقص بود (عدم ذکر موردی از عوارض جانبی در گروه دکاپپتیل، برای گروه دارونما هم گزارش نشده بود).
بر اساس این مرور از دو RCT کوچک، شواهد کافی برای اظهار نظر در بیخطری و اثربخشی آگونیستهای LHRH در درمان EOC مقاوم به پلاتینوم و پایدار در برابر پلاتینوم (عود کننده) وجود ندارد. به طور کلی، کیفیت شواهد در تمام پیامدها (از جمله OS؛ PFS؛ QoL و عوارض جانبی) بسیار پائین بود.