افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی (AF؛ atrial fibrillation) اغلب به دلایل زمینهای دیگری تحت جراحی قلب قرار میگیرند و غالبا برای کاهش فراوانی AF کوتاهمدت یا بلندمدت و بهبود پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت، به آنها انجام جراحی همزمان AF پیشنهاد میشود.
ارزیابی تاثیرات جراحی همزمان AF در افراد مبتلا به AF، که تحت جراحی قلب قرار میگیرند، بر پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت (12 ماه یا بیشتر) مرتبط با سلامت، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، و هزینهها.
با شروع از سالی که نخستین جراحی «ماز» (maze) AF گزارش شد (سال 1987)، ما پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL) را در کتابخانه کاکرین (Cochrane Library) (مارچ 2016)؛ MEDLINE Ovid (مارچ 2016)؛ Embase Ovid (مارچ 2016)؛ Web of Science (مارچ 2016)؛ پایگاه اطلاعاتی خلاصههای مرور اثرات؛ (DARE؛Database of Abstracts of Reviews of Effects؛ اپریل 2015)؛ و پایگاه اطلاعاتی ارزیابی تکنولوژی سلامت (HTA؛ Health Technology Assessment Database؛ مارچ 2016) جستوجو کردیم. ما پایگاههای ثبت کارآزمایی را در اپریل سال 2016 جستوجو کردیم. هیچ گونه محدودیت زبانی را اعمال نکردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای را وارد کردیم که به بررسی تاثیر هر نوع عمل جراحی همزمان AF در مقایسه با عدم استفاده از جراحی AF میان بزرگسالان مبتلا به AF پیش از جراحی، بدون در نظر گرفتن نشانهها، پرداختند که به دلیل (اندیکاسیون) دیگری تحت جراحی قلب قرار گرفتند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم مطالعات را انتخاب و دادهها را استخراج کردند. ما خطر سوگیری (bias) را با استفاده از ابزار «خطر سوگیری» کاکرین ارزیابی کردیم. ما دادههای مربوط به پیامد مورتالیتی به هر علتی و مورتالیتی ناشی از بیماری قلبیعروقی، رهایی از فیبریلاسیون دهلیزی، فلوتر (flutter)، یا داروهای ضدآریتمی برطرف کننده تاکیکاردی، که توسط مانیتورینگ الکتروکاردیوگرافی بیمار بیش از سه ماه پس از پروسیجر اندازهگیری شد، ایمنی پروسیجرال، بستری مجدد 30 روزه، نیاز به انجام کاردیوورژن (cardioversion) جریان مستقیم پس از مرخص شدن، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، و هزینههای مستقیم را وارد کردیم. ما خطر نسبی (RR) را برای دادههای دوتایی با 95% فاصله اطمینان (CI) با استفاده از مدل اثرات ثابت، زمانی که ناهمگونی کم بود (I² ≤ 50%) و مدل اثرات تصادفی، زمانی که ناهمگونی بالا بود (50% < I²)، محاسبه کردیم. کیفیت شواهد را با استفاده از چارچوب درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation ; GRADE) برای ایجاد جدول «خلاصهای از یافتهها» ارزیابی کردیم.
34 گزارش را از 22 کارآزمایی (1899 شرکتکننده) با پنج مطالعه در حال انجام اضافی و سه مطالعه در انتظار طبقهبندی شدن پیدا کردیم. همه مطالعات وارد شده، حداقل در یک حوزه خطر بالای سوگیری داشتند. تاثیر جراحی همزمان AF بر مورتالیتی به هر علتی در مقایسه با عدم استفاده از جراحی همزمان AF، نامشخص بود (7.0% در برابر 6.6%؛ RR: 1.14؛ 95% CI؛ 0.81 تا 1.59؛ I² = 0%؛ 20 کارآزمایی؛ 1829 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین)، اما مداخله منجر به افزایش رهایی از فیبریلاسیون دهلیزی، فلوتر دهلیزی، یا استفاده از داروهای ضدآریتمی برطرف کننده تاکیکاردی دهلیزی بیش از سه ماه شد (51.0% در برابر 24.1%؛ RR: 2.04؛ 95% CI؛ 1.63 تا 2.55؛ I² = 0%؛ 8 کارآزمایی؛ 649 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط). تاثیر جراحی همزمان AF بر مرگومیر 30 روزه نامشخص بود (2.3% در برابر 3.1%؛ RR: 1.25؛ 95% CI؛ 0.71 تا 2.20؛ I² = 0%؛ 18 کارآزمایی؛ 1566 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین)، اما این مداخله خطر کاشت ضربانساز دائمی را افزایش داد (6.0% در برابر 4.1%؛ RR: 1.69؛ 95% CI؛ 1.12 تا 2.54؛ I² = 0%؛ 18 کارآزمایی؛ 1726 شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط). حوادث جانبی تعریف شده توسط محقق، از جمله، اما محدود به، نیاز به جراحی مجدد اکتشافی یا مدیاستینیت (mediastinitis)، به طور روتین گزارش نشد، اما بین دو گروه تفاوتی وجود نداشت (سایر حوادث جانبی: 24.8% در برابر 23.6%؛ RR: 1.07؛ 95% CI؛ 0.85 تا 1.34؛ I² = 45%؛ 9 کارآزمایی؛ 858 شرکتکننده)، اما کیفیت این شواهد بسیار پائین بود.
برای بیماران مبتلا به AF تحت جراحی قلب، شواهدی با کیفیت متوسط نشان داد که جراحی همزمان AF، خطر رهایی از فیبریلاسیون دهلیزی، فلوتر دهلیزی، یا داروهای ضدآریتمی برطرف کننده تاکیکاردی دهلیزی را تقریبا دو برابر میکند، در حالی که خطر کاشت ضربانساز دائمی افزایش مییابد. تاثیرات این مداخله بر مورتالیتی نامشخص است. در آینده، انجام کارآزماییهایی با کیفیت بالا و با توان کافی، به احتمال زیاد اطمینان را به تخمین اثر جراحی AF بر پیامدهای بالینی تحت تاثیر قرار میدهد.