ما 27 RCT (3101 زن) را وارد کردیم. اغلب مطالعات وارد شده میان گروههای دانشآموزان مبتلا به دیسمنوره اولیه در اواخر دوران نوجوانی یا اوایل بیست سالگی انجام شدند. بیستودو مطالعه در ایران و بقیه در دیگر کشورهای با سطح درآمد متوسط صورت گرفتند. فقط یک مطالعه به دیسمنوره ثانویه اختصاص داشت. مداخلات شامل 12 داروی مختلف گیاهی (بابونه آلمانی (Matricaria chamomilla, M recutita, Chamomilla recutita))، دارچین (Cinnamomum zeylanicum, C. verum)، گل محمدی (Rosa damascena)، شوید (Anethum graveolens)، رازیانه (Foeniculum vulgare)، شنبلیله fenugreek (Trigonella foenum‐graecum، زنجبیل (Zingiber officinale)، گواواPsidium guajava)، ریواس rhubarb (Rheum emodi)، uzara (Xysmalobium undulatum)، سنبلالطیب (Valeriana officinalis) و آویشن (Zataria multiflora)) و پنج مکمل غیر‐گیاهی (روغن ماهی، ملاتونین، ویتامینهای B1 و E و سولفات روی) در فرمولاسیونها و دوزهای گوناگون بود. مقایسه کنندهها شامل مکملهای دیگر، دارونما، عدم درمان و NSAIDها بودند. کیفیت همه شواهد را در سطح پائین یا بسیار پائین ارزیابی کردیم. محدودیتهای اصلی عبارت بودند از: عدم‐دقت ناشی از حجم نمونه بسیار کوچک، ضعف در گزارش روشهای مطالعه و ناهمگونی. برای بیشتر مقایسهها فقط یک مطالعه وجود داشت و فقط در شمار بسیار اندکی از مطالعات، عوارض جانبی گزارش شده بود.
اثربخشی مکملها برای درمان دیسمنوره اولیه
در نخستین پیگیری پس از درمان به ارائه نمرات مربوط به درد (همگی در مقیاس آنالوگ بصری (VAS) (مقیاس 0 تا 10 نمرهای)) یا نرخ تسکین درد، یا هر دو پرداختیم.
مکملها در برابر دارونما یا عدم درمان
هیچ شواهدی دال بر اثربخشی ویتامین E مشاهده نشد (MD: 0.00 امتیاز؛ 95% CI؛ 0.34‐ تا 0.34؛ دو RCT؛ 135زن).
هیچ شواهد همسو و سازگاری در خصوص اثربخشی این مکملها وجود نداشت: شوید (MD: ‐1.15 امتیاز؛ 95% CI؛ 2.22‐ تا 0.08‐؛ یک RCT؛ 46 زن)، گواوا (MD: 0.59 امتیاز؛ 95% CI؛ 0.13‐ تا 1.31؛ یک RCT؛ 151 زن)؛یک RCT؛ 73 زن)؛ رازیانه (MD: ‐0.34 امتیاز؛ 95% CI؛ 0.74‐ تا 0.06؛ یک RCT؛ 43 زن).
شواهد بسیار محدودی در خصوص اثربخشی مکملهای زیر وجود داشت: شنبلیله (MD: ‐1.71 امتیاز؛ 95% CI؛ 2.35‐ تا 1.07‐؛ یک RCT؛ 101زن)؛ روغن ماهی (MD: 1.11 امتیاز؛ 95% CI؛ 0.45 تا 1.77؛ یک RCT؛ 120 زن)؛ روغن ماهی به همراه ویتامین B1؛ (MD: ‐1.21 امتیاز؛ 95% CI؛ 1.79‐ تا 0.63‐؛ یک RCT؛ 120 زن)؛ زنجبیل (MD: ‐1.55 امتیاز؛ 95% CI؛ 2.43‐ تا 0.68‐؛ سه RCT؛ 266 زن؛ OR: 5.44؛ 95% CI؛ 1.80 تا 16.46؛ یک RCT؛ 69 زن)؛ سنبلالطیب (MD: ‐0.76 امتیاز؛ 95% CI؛ 1.44‐ تا 0.08‐؛ یک RCT؛ 100 زن)؛ ویتامین B1 به تنهایی (MD: ‐2.70 امتیاز؛ 95% CI؛ 3.32‐ تا 2.08‐؛ یک RCT؛ 120 زن)؛ آویشن (OR: 6.66؛ 95% CI؛ 2.66 تا 16.72؛ یک RCT؛ 99 زن) و سولفات روی (MD: ‐0.95 امتیاز؛ 95% CI؛ 1.54‐ تا 0.36‐؛ یک RCT؛ 99 زن).
دادههای مربوط به بابونه و دارچین در برابر دارونما برای آنالیز نامناسب بودند.
مکملها در برابر NSAIDها
شواهدی مبنی بر وجود تفاوت بین NSAIDها و شوید مشاهده نشد: شوید (MD: 0.13 امتیاز؛ 95% CI؛ 1.01‐ تا 1.27؛ یک RCT؛ 47 زن)؛ رازیانه (MD: 0.70 ‐ امتیاز؛ 95% CI؛ 1.81‐ تا 0.41؛ یک RCT؛ 59 زن)؛ گواوا (MD: 1.19 امتیاز؛ 95% CI؛ 0.42 تا 1.96؛ یک RCT؛ 155 زن)؛ ریواس (MD: ‐0.20 امتیاز؛ 95% CI؛ 0.44‐ تا 0.04؛ یک RCT؛ 45 زن) و سنبلالطیب (MD: 0.62 امتیاز؛ 95% CI؛ 0.03 تا 1.21؛ یک RCT؛ 99 زن).
هیچ شواهدی مبنی وجود تفاوت بین گل محمدی و NSAIDها یافت نشد (MD: ‐0.15 امتیاز؛ 95% CI؛ 0.55‐ تا 0.25؛ یک RCT؛ 92 زن).
شواهد بسیار محدودی وجود داشت مبنی بر اینکه بابونه موثرتر از NSAIDها است (MD: ‐1.42 امتیاز؛ 95% CI؛ 1.69‐ تا 1.15‐؛ یک RCT؛ 160 زن).
مکملها در برابر سایر مکملها
هیچ شواهدی دال بر وجود تفاوت در میزان اثربخشی بین زنجبیل و سولفات روی مشاهده نشد (MD: 0.02 امتیاز؛ 95% CI؛ 0.58‐ تا 0.62؛ یک RCT؛ 101 زن). ویتامین B1 ممکن است موثرتر از روغن ماهی باشد (MD: ‐1.59 امتیاز؛ 95% CI؛ 2.25‐ تا 0.93‐؛ یک RCT؛ 120 زن).
اثربخشی مکملها برای درمان دیسمنوره ثانویه
هیچ شواهد محکمی دال بر وجود مزیت برای ملاتونین در مقایسه با دارونما برای درمان دیسمنوره ثانویه مربوط به اندومتریوز مشاهده نشد (دادهها برای آنالیز نامناسب بودند).
بیخطری مکملها
فقط در چهار مورد از 27 مطالعه وارد شده، عوارض جانبی در هر دو گروه درمان گزارش شده بود. هیچ شواهدی مبنی بر وجود تفاوت بین دو گروه مشاهده نشد، اما برای رسیدن به هر نوع نتیجهگیری در مورد بیخطری این مداخله، دادهها بسیار ناچیز بودند.