نئوپلازی تروفوبلاستیک حاملگی (gestational trophoblastic neoplasia; GTN) عبارت است از گروهی از تومورهای مربوط به بارداری که درمانپذیری بالایی دارند؛ با این حال، حدود 25% از تومورهای GTN در برابر شیمیدرمانی اولیه مقاوم بوده یا پس از شیمیدرمانی عود میکنند. این ضایعات مقاوم و عودکننده را باید به کمک شیمیدرمانی با یا بدون جراحی درمان کرد. در سراسر جهان از رژیمهای مختلف درمان نجاتبخش استفاده میشود. معلوم نیست که کدام رژیم درمانی بیشترین تاثیر و کمترین سمیت را دارند.
تعیین اینکه کدام رژیم یا رژیمهای درمانی شیمیدرمانی برای درمان GTN مقاوم یا عودکننده بیشترین تاثیر و کمترین سمیت را دارند.
ما پایگاه ثبت تخصصی گروه سرطان زنان در کاکرین (Cochrane Gynaecological Cancer Group)، پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین (CENTRAL؛ Cochrane Central Register of Controlled Trials)؛ شماره 4)، MEDLINE و EMBASE را تا اکتبر 2011 جستوجو کردیم. علاوه بر این، مجموعه مقالات کنفرانسهای اجتماعی مرتبط و فهرست منابع مطالعه مورد نظر را به صورت دستی جستوجو کردیم. برای بهروزرسانی این مرور، ما پایگاه ثبت تخصصی گروه کاکرین؛ CENTRAL؛ MEDLINE و EMBASE را تا 16 نوامبر 2015 جستوجو کردیم. همچنین برای یافتن کارآزماییهای در حال انجام، به جستوجو در پایگاههای کارآزماییهای بالینی آنلاین پرداختیم.
فقط کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) وارد شدند.
ما به طراحی فرم استخراج داده پرداختیم و برای استفاده از روشهای اثرات تصادفی (random‐effects) در نرمافزار Review Manager 1.5 برای متاآنالیز (meta‐analysis) برنامهریزی کردیم.
این جستوجو هیچ RCTای را شناسایی نکرد؛ بنابراین، ما نتوانستیم هیچگونه متاآنالیزی را انجام دهیم.
RCTها درباره GTN به ندرت صورت میگیرند، علت این امر، شیوع کم این بیماری و طبیعت بسیار حساس آن به داروهای شیمیدرمانی است. از آنجایی که امکان دارد عوامل شیمیدرمانی با عوارض جانبی قابل توجهی همراه باشند، درمان ایدهآل باید دارای حداکثر اثربخشی و کمترین عوارض جانبی باشند. برای GTN کمخطر مقاوم به متوترکسات یا عود کننده، روش رایج استفاده از داکتینومایسین (dactinomycin) در پنج روز پیاپی و بهدنبال آن استفاده از MAC (متوترکسات، داکتینومایسین، سیکلوفسفامید) است، یا چنانچه به درمان نجات بیشتری نیاز باشد، مصرف EMA/CO (اتوپوساید (etoposide)، متوترکسات، داکتینومایسین، سیکلوفسفامید، وینبلاستین (vinblastine)) صورت میگیرد. با این حال، داکتینومایسین پنج روزه با عوارض جانبی بیشتری نسبت به داکتینومایسین پالس شده همراه است، بنابراین انجام یک RCT که در آن اثربخشی نسبی و ایمنی این دو رژیم درمانی در زمینه درمان ناموفق متوترکسات اولیه مقایسه شده باشد، مطلوب است.
برای درمان GTN با خطر بالا، شایعترین درمان استفاده شده به عنوان درمان خط اول، استفاده از EMA/CO همراه با ترکیبات پلاتینوم‐اتوپوساید، بهویژه EMA/EP (اتوپوساید، متوترکسات، داکتینومایسین /اتوپوساید، سیسپلاتین) است که درمانی مطلوب و نجاتدهنده شناخته میشود. روشهای جایگزین مانند TP/TE (پاکلیتاکسل (paclitaxel)، سیسپلاتین/پاکلیتاکسل، اتوپوساید)، BEP (بلئومایسین (bleomycin)، اتوپوساید، سیسپلاتین)، FAEV (فلوکسوریدین (floxuridine)، داکتینومایسین، اتوپوساید، وینکریستین (vincristine)) و FA (5‐ فلوئورواوراسیل (FU‐5)، داکتینومایسین)، ممکن است به اندازه EMA/EP مؤثر بوده و با عوارض جانبی کمتری همراه باشند؛ با این حال، این امر با توجه به شواهد موجود واضح نیست و باید در RCTهایی با طراحی مناسب مورد آزمایش قرار بگیرند. در انگلستان، یک RCT که به مقایسه مداخلات برای GTN مقاوم یا عودکننده بپردازد، به دلیل تعداد کم بیماران مشمول این سناریو، بسیار چالشبرانگیز خواهد بود. بنابراین، لازم است تا با همکاری چندمرکزی بینالمللی شواهدی با کیفیت بالا فراهم آید تا از این طریق مشخص شود که کدام رژیم یا رژیمهای درمانی بهترین نسبت اثربخشی را در برابر میزان سمیت در نوع کمخطر و پرخطر بیماری دارند. پژوهشهای آینده باید شامل ارزیابیهای اقتصادی و نظارت بلندمدت برای نئوپلاسم ثانویه باشند.