سندرم درد موضعی پیچیده (complex regional pain syndrome; CRPS) یک حالت دردناک و محدود کننده است که اغلب در پاسخ به تروما یا جراحی خود را نشان میدهد. هنگامی که این حالت رخ میدهد، با درد و ناتوانی بسیار زیادی همراه است. تصور می شود این وضعیت به عنوان نتیجهای از یک واکنش ناسازگار پیشالتهابی و اختلال در کنترل مسیر سمپاتیک کنترل وازوموتور، همراه با ناسازگاری عصبی محیطی و مرکزی، به وجود میآید و باقی میماند. CRPS را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: نوع یک (CRPS I) که در آن یک ضایعه عصبی خاص مشخص نشده است، و نوع دوم (CRPS II) که در آن یک ضایعه عصب شناسایی شده وجود دارد. دستورالعملهای بالینی توصیه کردهاند که انواع مختلفی از مداخلات فیزیوتراپی به عنوان بخشی از درمان افراد مبتلا به CRPS گنجانده شود، اگر چه اثربخشی آنها هنوز شناخته شده نیست.
تعیین اثربخشی مداخلات فیزیوتراپی برای درمان درد و ناتوانی مرتبط با CRPS نوع I و II.
بانکهای اطلاعاتی زیر را از آغاز تا 12 فوریه 2015 جستوجو کردیم: CENTRAL (کتابخانه کاکرین)؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ CINAHL؛ PsycINFO؛ LILACS؛ PEDro؛ Web of Science؛ DARE و ارزیابی تکنولوژی سلامت، بدون اعمال هیچ محدودیت زبانی، برای یافتن کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) در زمینه مداخلات فیزیوتراپی برای درمان درد و ناتوانی در افراد مبتلا به CRPS. همچنین منابع آنلاین دیگری را هم برای کارآزماییهای منتشر نشده و کارآزماییهای در حال انجام جستوجو کردیم.
RCTهایی را در این مرور وارد کردیم که مداخلات فیزیوتراپی (شامل درمانهای دستی، ورزش درمانی، الکتروتراپی، آموزش زیر نظر فیزیوتراپیست و استراتژیهای بازتوانی حسی‐حرکتی مستقیم به صورت کورتیکال) را چه به تنهایی و چه در ترکیب با یکدیگر، با دارونما (placebo)، عدم درمان، مداخلات دیگر و مراقبتهای معمول، یا مداخلات مختلف فیزیوتراپی را در مقایسه با یکدیگر در بزرگسالان مبتلا به CRPS نوع I و II مقایسه کرده بودند. پیامدهای اولیه مورد علاقه ما پیامدهای مربوط به شدت درد و میزان ناتوانی فیزیکی متمرکز بر بیمار بود.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم مطالعات شناسایی شده را از طریق جستوجوهای الکترونیکی را از نظر واجد شرایط بودن ارزیابی کرده و سپس تمام دادههای مرتبط را از RCTهای وارد شده استخراج کردند. دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم ارزیابی خطر سوگیری (bias) را انجام دادند و با استفاده از شیوه درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE)، کیفیت مجموعه شواهد را برای پیامدهای اصلی رتبهبندی کردند.
ما 18 RCT (با 739 شرکتکننده) را در این مرور گنجاندیم که اثربخشی طیف وسیعی از مداخلات مبتنی بر فیزیوتراپی را تست کرده بودند. به طور کلی، برای شواهد با کیفیت بالا در رابطه با درمانهای فیزیوتراپی برای درد و ناتوانی افراد مبتلا به CRPS I با کمبود مواجه هستیم. اکثر کارآزماییهای وارد شده در معرض خطر سوگیری «پُر‐خطر» (15 کارآزمایی) و بقیه هم در معرض خطر سوگیری «نامشخص» (سه کارآزمایی) قرار داشتند. کیفیت شواهد برای تمام مقایسهها با توجه به معیار GRADE، بسیار پائین یا پائین بود. شواهد با کیفیت بسیار پائینی یافتیم که نشان دادند تصویرسازی درجهبندی حرکتی ((graded motor imagery; GMI)؛ دو کارآزمایی؛ 49 شرکتکننده) در مقایسه با مراقبت معمول همراه فیزیوتراپی ممکن است برای بهبود درد (0 تا 100 VAS ) (تفاوت میانگین (MD): 21.00‐؛ 95% CI؛ 31.17‐ تا 10.83‐) و ناتوانی عملکردی (سیستم نمرهدهی عددی 11 امتیازی) (MD: 2.30؛ 95% CI؛ 1.12 تا 3.48)، در پیگیری طولانی‐مدت (شش ماه) در افراد مبتلا به CRPS I موثر است؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین نشان دادند که فیزیوتراپی مولتیمودال (یک کارآزمایی؛ 135 شرکتکننده) ممکن است در بهبود «از کارافتادگی» در پیگیری طولانی‐مدت (12 ماه) در مقایسه با «فعالیت اجتماعی» به میزان کمتری موثر باشد، و شواهد با کیفیت بسیار پائین نشان دادند که آینهدرمانی (دو کارآزمایی؛ 72 شرکتکننده) بهبود بالینی معناداری در میزان درد (0 تا VAS 10) (MD: 3.4؛ 95% CI؛ 4.71‐ تا 2.09‐) و عملکرد (نمره 0 تا 5 در تست قابلیت عملکرد در زیر‐مقیاس عملکرد موتور ولف) (MD: ‐2.3؛ 95% CI؛ 2.88‐ تا 1.72‐) در پیگیری طولانی‐مدت (شش ماه) در افراد مبتلا به CRPS I پس از رخ دادن سکته مغزی در مقایسه با دارونما ایجاد کرد (آینه پوشانده شده).
شواهد با کیفیت پائین تا بسیار پائین نشان دادند که تمرینات لمسی متفاوت، بلوک گانگلیون ستارهای از طریق اولتراسوند و درمان میدان پالس الکترومگنتیک در مقایسه با دارونما، و درناژ لنفاوی دستی در ترکیب با و در مقایسه با ضد‐التهابها و درمان فیزیکی یا ورزش در درمان درد در کوتاه‐مدت در افراد مبتلا به CRPS I موثر نیست. لیزردرمانی ممکن است تاثیر بالینی جزئی و کوتاه‐مدت، در بهبود درد در مقایسه با درمان فعلی فیزیوتراپی در افراد مبتلا به CRPS I داشته باشد. عوارض جانبی فقط به ندرت در کارآزماییهای وارد شده گزارش شده بود. هیچ کارآزمایی شامل شرکتکنندگان مبتلا به CRPS II معیارهای ورود به این مرور را نداشت.
بهترین دادههای در دسترس نشان میدهد که GMI و آینهدرمانی ممکن است باعث بهبود بالینی معنیداری در درد و عملکرد افراد مبتلا به CRPS I شود، اگرچه کیفیت شواهد حمایت کننده بسیار پائین است. شواهد مربوط به اثربخشی فیزیوتراپی مولتیمودال، الکتروتراپی و درناژ لنفاوی دستی برای درمان افراد مبتلا به CRPS نوع I و II به طور کلی وجود نداشت یا نامشخص بود. RCTهای با کیفیت بالا و در مقیاس بزرگ برای تست کردن اثربخشی مداخلات مبتنی بر فیزیوتراپی برای درمان درد و ناتوانی افراد مبتلا به CRPS نوع I و II مورد نیاز است. این مفاهیم برای عملکرد بالینی و پژوهش آینده در نظر گرفته شود.