چندین راهکار برای مدیریت مثانه تحریکپذیر (overactive bladde; OAB) وجود دارند، از جمله تحریک الکتریکی (electrical stimulation; ES) با دستگاههای غیر کاشتنی (non‐implanted device)، درمانهای محافظهکارانه و دارو درمانی. تحریک الکتریکی با دستگاههای غیر کاشتنی به مهار انقباضات عضله دتروسور کمک میکند، که باعث کاهش بالقوه تکرر ادرار و احساس فوریت دفع ادرار میشود.
تعیین تاثیرات ES با الکترودهای غیر کاشتنی برای OAB، با یا بدون بیاختیاری اضطراری ادرار، در مقایسه با: دارونما (placebo) یا هر درمان فعال دیگر؛ ES افزوده شده به مداخله دیگر در مقایسه با همان مداخله دیگر به تنهایی؛ روشهای مختلف ES در مقایسه با یکدیگر.
پایگاه ثبت تخصصی گروه بیاختیاری در کاکرین را، شامل کارآزماییهایی شناسایی شده از پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE؛ MEDLINE In‐Process؛ ClinicalTrials.gov؛ WHO ICTRP و جستوجوی دستی در مجلات و مجموعه مقالات کنفرانسها جستوجو کردیم (تا 10 دسامبر 2015). فهرست منابع مقالات مرتبط را جستوجو کرده و با متخصصان این زمینه تماس گرفتیم. هیچ محدودیتی را از نظر زبان نگارش مقاله اعمال نکردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی یا شبه‐تصادفیسازی و کنترل شدهای را وارد کردیم که در آنها، ES با دستگاههای غیر کاشتنی در مقایسه با هر درمان دیگر برای OAB در بزرگسالان مقایسه شدند. کارآزماییهای واجد شرایط، بزرگسالان مبتلا به OAB را با یا بدون بیاختیاری اضطراری ادراری (urgency urinary incontinence; UUI) وارد کردند. کارآزماییهای که شرکتکنندگان آنها مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری (stress urinary incontinence; SUI) بودند، از مطالعه حذف شدند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم نتایج جستوجو را غربالگری کرده، دادهها را از کارآزماییهای واجد شرایط استخراج کرده و خطر سوگیری (bias) را، با استفاده از ابزار «خطر سوگیری کاکرین»، بررسی کردند.
تعداد 63 کارآزمایی واجد شرایط (4424 شرکتکننده تصادفیسازی شده) را شناسایی کردیم. چهل و چهار کارآزمایی، پیامدهای اولیه درک درمان یا بهبودی را در OAB گزارش نکردند. اکثر کارآزماییها در معرض خطر پائین یا نامشخص سوگیری انتخاب (selection bias) و سوگیری ریزش نمونه (attrition bias) و خطر نامشخص سوگیری عملکرد (performance bias) و سوگیری تشخیص (detection bias) قرار داشتند. عدم شفافیت در مورد خطر سوگیری عمدتا به گزارشدهی ضعیف بازمیگشت. برای درک بهبود نشانههای OAB، شواهدی با کیفیت متوسط نشان داد که ES بهتر از ورزش عضلات کف لگن (pelvic floor muscle training; PFMT) (خطر نسبی (RR): 1.60؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.19 تا 2.14؛ 195 = n)، درمان دارویی (RR: 1.20؛ 95% CI؛ 1.04 تا 1.38؛ 439 = n)، و دارونما یا درمان ساختگی (RR: 2.26؛ 95% CI؛ 1.85 تا 2.77؛ 677 = n) بود، اما مشخص نبود که برای بیاختیاری اضطراری ادرار (UUT)، ES موثرتر از دارونما/درمان ساختگی عمل کرد یا خیر (RR: 5.03؛ 95% CI؛ 0.28 تا 89.88؛ 242 = n). درمانهای دارویی در کارآزماییها شامل کرم استروژن، اکسیبوتینین (oxybutynin)، پروپانتلین برومید (propantheline bromide)، پروبانتین (probanthine)، سولیفناسین سوکسینات (solifenacin succinate)، ترودیلین (terodiline)، تولترودین (tolterodine) و تروسپیوم کلراید (trospium chloride) بودند. شواهدی با کیفیت پائین یا بسیار پائین نشان داد زمانی که ES با PFMT با یا بدون بیوفیدبک (biofeedback) مقایسه شد، هیچ شواهدی از وجود تفاوت در درک بهبودی UUI به دست نیامد. شواهدی با کیفیت پائین نشان داد که نشانههای OAB با ES در مقایسه با عدم درمان فعال، به احتمال زیاد بیشتر بهبود مییابند (RR: 1.85؛ 95% CI؛ 1.34 تا 2.55؛ 121 = n). شواهدی با کیفیت پائین نشان داد که شرکتکنندگان دریافتکننده ES به همراه PFMT نسبت به شرکتکنندگانی که فقط PFMT دریافت کردند، بیش از دو برابر بیشتر احتمال داشت که بهبودی را در UUI گزارش کنند (RR: 2.82؛ 95% CI؛ 1.44 تا 5.52؛ 51 = n). هنگام مقایسه ES با درمان غیر فعال، دارونما/درمان ساختگی یا PFMT با کمک بیوفیدبک، یا هنگام مقایسه ES بهعلاوه PFMT در مقابل PFMT به تنهایی، شواهدی بینتیجه با کیفیت پائین یا بسیار پائین در رابطه با کیفیت زندگی مرتبط با OAB به دست آمد. شواهد به دست آمده از یک کارآزمایی واحد با کیفیت بسیار پائین وجود داشت که نشان داد از نظر کیفیت زندگی مرتبط با OAB، ممکن است ES بهتر از PEMT باشد. احتمال بروز عوارض جانبی با ES نسبت به تولترودین (RR: 0.12؛ 95% CI؛ 0.05 تا 0.27؛ 200 = n) (شواهد با کیفیت متوسط) و اکسیبوتینین (RR: 0.11؛ 95% CI؛ 0.01 تا 0.84؛ 79 = n) پائینتر است (شواهد با کیفیت پائین). با توجه به شواهد موجود با کیفیت بسیار پائین، نتوانستیم اطمینان حاصل کنیم که عوارض جانبی ES در مقایسه با دارونما/درمان ساختگی، تحریک مغناطیسی یا سولیفناسین سوکسینات کمتر بود. همچنین در مورد اینکه افزودن ES به PFMT یا به دارو درمانی نسبت به PFMT یا دارو درمانی تنها منجر به عوارض جانبی کمتری میشود، بسیار نامطمئن بودیم، و نتوانستیم بگوییم که در میزان خطر عوارض جانبی بین انواع مختلف ES، تفاوتی وجود داشت یا خیر. برای تعیین اینکه یک نوع از ES بیشتر از دیگر انواع آن موثر بوده، یا اینکه مزایای ES پس از توقف دوره درمان فعال، همچنان ادامه یافت، شواهد کافی وجود نداشت.
تحریک الکتریکی در درمان OAB، در مقایسه با عدم درمان فعال، دارونما/درمان ساختگی، PFMT و دارو درمانی، امیدوارکننده به نظر میرسد. ممکن است افزودن ES به دیگر روشهای درمان مانند PFMT مفید باشد. با این حال، کیفیت پائین شواهد پایه به این معنی است که تا زمانی که کارآزماییهای به اندازه کافی قوی، برای اندازه گیری پیامدهای ذهنی و عوارض جانبی انجام نگیرند، نمیتوانیم به این نتیجهگیریها اطمینان کامل داشته باشیم.