این یک نسخه بهروز شده از مرور کاکرین است که قبلا در سال 2013، شماره 1 از پایگاه دادهای مرورهای نظاممند کاکرین منتشر شده بود.
پیشینه
صرع نوعی اختلال نورولوژیکی شایع است که در آن تخلیه الکتریکی غیرطبیعی مغز منجر به تشنجهای عود شونده میشود. ما در این مرور دو نوع تشنج صرعی را مورد بررسی قرار دادیم: تشنج با شروع جنرالیزه، که در آن تخلیههای الکتریکی از یک قسمت از مغز شروع و در سراسر مغز منتشر میشود؛ و تشنج با شروع کانونی، که در آن تشنج ایجاد میشود و بخشی از مغز (کل نیمکره مغز یا بخشی از یک لوب مغز) را تحت تاثیر قرار میدهد. تشنجهای کانونی ممکن است تبدیل به تشنجهای جنرالیزه شوند (جنرالیزه ثانویه) و از یک قسمت از مغز به سراسر مغز حرکت کنند. در حدود 70% از افراد مبتلا به صرع، یک داروی ضد‐صرع واحد میتواند تشنجهای با شروع جنرالیزه یا با شروع کانونی را کنترل کند.
این مرور در مورد افراد مبتلا به تشنج کانونی (با یا بدون جنرالیزه ثانویه) و افراد مبتلا به تشنج تونیک‐کلونیک جنرالیزه، نوعی تشنج خاص جنرالیزه، اعمال میشود. این مرور برای افراد مبتلا به انواع دیگر تشنج جنرالیزه مانند تشنجهای ابسنس (absence) یا تشنجهای میوکلونیک صدق نمیکند، زیرا درمانهای توصیه شده برای این انواع تشنج متفاوت هستند.
در سراسر جهان، بهویژه در کشورهای با درآمد پائین و متوسط در آفریقا، آسیا، و آمریکای جنوبی، فنوباربیتون (phenobarbitone) و فنیتوئین (phenytoin) به دلیل ارزان بودن این داروها معمولا بهعنوان داروهای ضد‐صرع استفاده میشوند.
هدف
هدف از این مرور، مقایسه چگونگی تاثیر این داروها در کنترل تشنج، دانستن اینکه آیا این داروها با عوارض جانبی که ممکن است منجر به توقف مصرف داروها توسط افراد شود، مرتبط هستند و برای اطلاع یافتن از نحوه بهترین انتخاب از میان این داروها بود.
روشهای جستوجو
آخرین جستوجو برای کارآزماییها در آگوست 2018 انجام گرفت. ما شواهد بهدست آمده را از هفت کارآزمایی بالینی ارزیابی کردیم که در آنها افراد یا فنوباربیتون دریافت کردند یا فنیتوئین و درمان آنها بهصورت تصادفی انجام شد. ما قادر به ترکیب دادههای حاصل از 635 نفر از پنج مورد از هفت کارآزمایی بودیم؛ برای 163 نفر باقیمانده از دو کارآزمایی، دادهها برای استفاده در این مرور در دسترس نبودند.
نتایج اصلی
این مرور هیچ شواهدی را برای نشان دادن تفاوت بین فنوباربیتون و فنیتوئین از لحاظ زمان سپری شده تا عود تشنج و زمان سپری شده تا بهبودی تشنج (دوره بدون تشنج از شش یا 12 ماه) نیافت. درمان با فنوباربیتون بیشتر از فنیتوئین احتمال داشت که به خروج از درمان منجر شود، با این وجود، این ممکن است تحت تاثیر طراحی مطالعات وارد شده قرار گیرد (هم افراد و هم پزشکان معالج آنها میدانستند که افراد چه درمانی را دریافت میکنند).
کیفیت شواهد
برخی از کارآزماییهایی که از دادههای آنها در این مرور استفاده شد دارای مشکلات روششناسی بودند، که ممکن است منجر به سوگیری (bias) و نتایج متناقض در این مرور شده باشند. همچنین، ما معتقدیم که تفاوت در طراحی مطالعه در رابطه با اینکه درمان از بیماران و پزشکان پنهان مانده بود (مثلا با قرص دارونما (placebo))، تاثیری بر میزان خروج از درمانهای مطالعه داشتند یا خیر و به احتمال زیاد بر پیامدهای مربوط به کنترل تشنج نیز تاثیر داشته است.
این مشکلات ممکن است نتایج این مرور را تحت تاثیر قرار داده باشد و ما کیفیت شواهد ارائهشده را در این مرور از متوسط تا پائین قضاوت کردیم. ما استفاده از نتایج این مرور را به تنهایی برای انتخاب بین فنیتوئین یا فنوباربیتون برای درمان صرع پیشنهاد نمیکنیم. کارآزماییهای آینده برای مقایسه این داروها یا سایر داروهای ضد‐صرع، باید با استفاده از روشهایی با کیفیت بالا طراحی شوند تا این اطمینان حاصل شود که نتایج نیز دارای کیفیت بالایی هستند.