ما در این مرور 10 مطالعه را شناسایی و وارد کردیم (در مجموع 428 شرکتکننده، پیگیری به مدت 16‐2 هفته). پیامد اولیه ما، احساس بیقراری یا ناخوشایند در پا بود که در هشت کارآزمایی با استفاده از مقیاس بینالمللی پاهای بیقرار (International Restless Legs Scale; IRLS) (بین 0 تا 40) و در کارآزمایی نهم با مقیاس متفاوتی از نشانه RLS اندازهگیری شد. نه مطالعه، آهن را با دارونما و یک مطالعه، آهن را با آگونیست دوپامین (پرامیپکسول (pramipexole)) مقایسه کردند. احتمال سوگیری (bias) میان کارآزماییها متغیر بود. سه مطالعه، یک عنصر واحد با خطر سوگیری بالا داشتند که دو مطالعه فاقد کورسازی و مطالعه دیگر دارای دادههای ناقص پیامد بودند. تمام مطالعات دارای حداقل یک ویژگی بودند که منجر به خطر نامشخص سوگیری شد.
ترکیب دادههای به دست آمده از هفت کارآزمایی که از IRLS برای مقایسه آهن و دارونما استفاده کردند، نشان داد استفاده از آهن منجر به بهبود بیشتری در نمرات IRLS شد (MD: ‐3.78؛ 95% CI؛ 6.25‐ تا 1.31‐؛ I2= 66%؛ 7 مطالعه؛ 345 شرکتکننده) که 2 تا 12 هفته پس از درمان اندازهگیری شدند. از جمله در مطالعه هشتم، که در آن میزان بیقراری با استفاده از یک مقیاس متفاوت اندازهگیری شد، استفاده از آهن در مقایسه با دارونما مفید بود (SMD: ‐0.74؛ 95% CI؛ 1.26‐ تا 0.23‐؛ I2 = 80%؛ 8 مطالعه؛ 370 شرکتکننده). ارزیابی GRADE از قطعیت برای این پیامد، متوسط بود.
یک مطالعه واحد که به مقایسه آهن با آگونیست دوپامین (پرامیپکسول) پرداخت، کاهش مشابهی را در شدت RLS در دو گروه یافت (MD: ‐0.40؛ 95% CI؛ 5.93‐ تا 5.13؛ 30 شرکتکننده).
ارزیابی پیامدهای ثانویه، با تعداد کمی از کارآزماییهایی که به ارزیابی هر پیامد پرداختند، محدود شد. آهن در مقایسه با دارونما، کیفیت زندگی را در قالب یک مقیاس دو‐حالتی بهبود نبخشید (RR: 2.01؛ 95% CI؛ 0.54 تا 7.45؛ I2=54%؛ 2 مطالعه؛ 39 شرکتکننده)، اما باعث بهبود کیفیت زندگی در قالب مقیاسهای پیوسته شد (SMD: 0.51؛ 95% CI؛ 0.15 تا 0.87؛ I2= 0%؛ 3 مطالعه؛ 128 شرکتکننده). کیفیت خواب ذهنی (SMD: 0.19؛ 95% CI؛ 0.18‐ تا 0.56؛ I2 = 9%؛ 3 مطالعه؛ 128 شرکتکننده)، و کیفیت خواب عینی، که به وسیله تغییر در کارآیی خواب در یک مطالعه واحد اندازهگیری شد، بین گروههای آهن و دارونما متفاوت نبود (92.0 ‐/+ 35.5‐ در برابر 98.2 ‐/+ 41.4‐؛ 18 شرکتکننده). حرکات تناوبی اندام در خواب با آهن در مقایسه با دارونما، کاهش معنیداری نداشت (SMD: ‐0.19؛ 95% CI؛ 0.70‐ تا 0.32؛ I2 = 0%؛ 2 مطالعه؛ 60 شرکتکننده). آهن در مقایسه با دارونما، خوابآلودگی را که با مقیاس طبقهبندی خوابآلودگی اپورث (Epworth Sleepiness Scale) اندازهگیری شد، بهبود نبخشید (دادهای ارائه نشد؛ 1 مطالعه؛ 60 شرکتکننده)، اما آیتم خستگی روزانه را از RLS‐6 در مقایسه با دارونما بهبود بخشید (حداقل مربعات تفاوت میانگین: 1.5‐؛ 95% CI؛ 2.5‐ تا 0.6‐؛ 1 مطالعه؛ 110 شرکتکننده). رتبهبندی GRADE برای پیامدهای ثانویه از پائین تا بسیار پائین متغیر بود.
تجزیهوتحلیل از پیش تعیین شده زیرگروهی، در کارآزماییهایی که به مطالعه شرکتکنندگان دیالیزی پرداختند، بهبود بیشتری را با آهن نشان داد. استفاده از سطوح پائین فریتین سرم بهعنوان معیار ورود و استفاده از آهن خوراکی در برابر آهن داخل وریدی، تفاوتهای زیرگروهی معنیداری را نشان نداد.
آهن منجر به حوادث جانبی قابل توجه بیشتری نسبت به دارونما نشد (RR: 1.48؛ 95% CI؛ 0.97 تا 2.25؛ I2= 45%؛ 6 مطالعه؛ 298 شرکتکننده). یک مطالعه واحد گزارش کرد که افراد تحت درمان با آهندرمانی، دچار حوادث جانبی کمتری نسبت به مقایسه کننده فعال پرامیپکسول شدند.