اندومتریوز (endometriosis) به صورت وجود بافت اندومتر (غدد و استروما) در خارج از حفره رحم تعریف میشود. این وضعیت وابسته به استروژن است و بنابراین عمدتا در طول سالهای باروری دیده میشود. از تعدیلکنندههای گیرنده پروژسترون (PRMs ؛progesterone receptor modulators) با توجه به اثرات ضدتکثیر آنها در اندومتر، در درمان اندومتریوز حمایت شده است.
ارزیابی اثربخشی و ایمنی PRMها در ابتدا از نظر تسکین درد در مقایسه با سایر درمانها یا دارونما یا عدم درمان در زنان سنین باروری مبتلا به اندومتریوز.
ما پایگاههای اطلاعاتی الکترونیک، پایگاه ثبت کارآزماییها، و وبسایتهای ذیل را جستوجو کردیم: پایگاه ثبت تخصصی کارآزماییهای کنترل شده گروه زنان و باروری کاکرین (CGFG)؛ پایگاه ثبت مرکزی برای مطالعات آنلاین (CRSO)؛ MEDLINE؛ Embase؛ PsycINFO؛ clinicaltrials.gov و پلت فرم سازمان جهانی بهداشت (WHO)، از آغاز تا 28 نوامبر 2016. ما فهرست منابع مقالات بازیابی شده توسط جستوجو را دستی جستوجو کردیم.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCTs ؛randomised controlled trails) چاپشده را به همه زبانها انتخاب کردیم که اثرات PRMها را برای درمان اندومتریوز علامتدار آزموده بودند.
ما از روشهای استاندارد روششناسی مورد نظر بنیاد همکاری کاکرین استفاده کردیم. پیامدهای اولیه شامل اندازهگیری درد و اثرات جانبی بود.
ما 10 کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده (RCTs) را با 960 زن انتخاب کردیم. 2 کارآزمایی میفپریستون (mifepristone) را در برابر دارونما یا در برابر یک دوز متفاوت میفپریستون مقایسه کردند، 1 کارآزمایی آسوپریسنیل (asoprisnil) را در برابر دارونما مقایسه کرد، یک کارآزمایی اولیپریستال (ulipristal) را در برابر لوپرولاید استات (acetate leuprolide) مقایسه کرد، و چهار کارآزمایی ژسترینون (gestrinone) را در برابر دانازول (danazol)، آنالوگهای هورمون آزادکننده گنادوتروپین (GnRH ؛gonadotropin-releasing hormone)، یا یک دوز متفاوت از ژسترینون مقایسه کردند. کیفیت شواهد از بالا تا بسیار پایین بود. محدودیتهای اصلی خطر جدی سوگیری (bias) (همراه با گزارشدهی ضعیف روشها و نرخهای بالا یا نامعلوم ریزش (attrition) در اغلب مطالعات)، بیدقتی بسیار جدی (همراه با نرخهای کم رویدادها و فواصل اطمینان گسترده) و غیرمستقیم بودن (پیامد در یک زیرگروه انتخابی شرکتکنندگان ارزیابی شد) بودند.
میفپریستون در برابر دارونما
1 مطالعه این مقایسه را انجام داد و نرخ علائم دردناک زنانی را گزارش کرد که علائم پایه را گزارش داده بودند.
در 3 ماه، گروه میفپریستون نرخ دیسمنوره کمتری داشتند (نسبت شانس (OR): 0.08؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.04 تا 0.17؛ 1 RCT؛ 352 = n؛ شواهد با کیفیت متوسط)، در واقع، نشان میدهد که اگر 40% زنان مصرفکننده دارونما دیسمنوره را تجربه کنند، پس بین 3% تا 10% زنان مصرفکننده میفپریستون این تجربه را خواهند داشت. همچنین گروه میفپریستون نرخ کمتر دیسپارونی (dyspareunia) را داشتند (OR: 0.23؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.11 تا 0.51؛ 1 RCT؛ n = 223؛ شواهد با کیفیت پایین). بااینحال، گروه میفپریستون نرخ عوارض جانبی بالایی داشت: تقریبا 90% آمنوره (amenorrhoea) و 24% گرگرفتگی (hot flushes) داشتند، هرچند گروه دارونما فقط یک مورد را از هر یک گزارش کرد (1%) (شواهد با کیفیت بالا). شواهد برای نشان دادن تفاوتها در میزان تهوع، استفراغ، یا خستگی، در صورت وجود کافی نبود.
مقایسههای دوز میفپریستون
2 مطالعه دوزهای میفپریستون را مقایسه کرد و شواهد کافی را برای نشان دادن تفاوت بین دوزهای مختلف از لحاظ اثربخشی یا ایمنی، در صورت وجود، پیدا نکرد. با اینحال، تجزیهوتحلیل زیرگروهی مقایسهها بین میفپریستون و دارونما نشان میدهد که دوز 2.5 میلیگرم ممکن است کمتر از 5 یا 10 میلیگرم برای درمان دیسمنوره یا دیسپارونی موثر باشد.
مقایسههای ژسترینون
1 مطالعه ژسترینون را با دانازول و مطالعه دیگری ژسترینون را با لوپرولین مقایسه کرد.
شواهد برای نشان دادن تفاوتها، در صورت وجود، بین ژسترینون و دانازول در میزان تسکین درد (کسانی که عدم وجود درد یا درد خفیف لگن را گزارش کردند) (OR: 0.71؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.33 تا 1.56؛ 2 RCT؛ n = 230؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، دیسمنوره (OR: 0.72؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.39 تا 1.33؛ 2 RCT؛ n = 214؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین)، یا دیسپارونی (OR: 0.83؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.37 تا 1.86؛2 RCT؛ n = 222؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) کافی نبود. گروه ژسترینون نرخ بالاتر هیرسوتیسم (hirsutism) (OR: 2.63؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.60 تا 4.32؛ 302=n؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) و نرخ پایینتر کاهش سایز سینه (OR: 0.62؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.38 تا 0.98؛ 2 RCT؛ n = 302؛ شواهد با کیفیت پایین) را داشتند. شواهد برای نشان دادن تفاوت بین گروهها، در صورت وجود، در میزان گرگرفتگی (OR: 0.79؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.50 تا 1.26؛ 2 RCT؛ n = 302؛ شواهد با کیفیت بسیار پایین) یا آکنه (OR: 1.45؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.90 تا 2.33؛ 2 RCT؛ n = 302؛ شواهد با کیفیت پایین) کافی نبود.
هنگامیکه محققان ژسترینون را در برابر لوپرولین از طریق اندازهگیری در مقیاس 1 تا 3 درجهبندی شفاهی (verbal rating) مقایسه کردند (نمره پایینتر به معنی منفعت بیشتر)، میانگین نمره دیسمنوره در گروه ژسترینون بالاتر بود (MD: 0.35؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.12 تا 0.58؛ 1 RCT؛ n = 55؛ شواهد با کیفیت پایین)، اما میانگین نمره دیسپارونی در این گروه پایینتر بود (MD: 0.33 نقطه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.62 تا 0.04؛ شواهد با کیفیت پایین). گروه ژسترینون نرخ پایینتر آمنوره (OR: 0.04؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.01 تا 0.38؛ یک RCT؛ n = 49؛ شواهد با کیفیت پایین) و گرگرفتگی (OR: 0.20؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.06 تا 0.63؛ یک مطالعه؛ n = 55؛ شواهد با کیفیت پایین) اما نرخ بالاتر لکهبینی یا خونریزی را داشتند (OR: 22.92؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.64 تا 198.66؛یک RCT؛ n = 49؛ شواهد با کیفیت پایین).
شواهد برای نشان دادن تفاوتها در اثربخشی یا ایمنی بین دوزهای مختلف ژسترینون، در صورت وجود کافی نبود.
آسوپریسنیل در برابر دارونما
1 مطالعه (n = 130) این مقایسه را انجام داد اما داده مناسبی را برای تجزیهوتحلیل گزارش نکرد.
اولیپریستال در برابر لوپرولید استات
1 مطالعه (n = 38) این مقایسه را انجام داد اما داده مناسبی را برای تجزیهوتحلیل گزارش نکرد.
در میان زنان مبتلا به اندومتریوز، شواهد با کیفیت متوسط نشان میدهد که میفپریستون دیسمنوره را تسکین میدهد و شواهد با کیفیت پایین نشان میدهد که این عامل دیسپارونی را تخفیف میدهد، هرچند آمنوره و گرگرفتگی عوارض جانبی شایع هستند. دادهها در مورد دوز غیرقطعی بودند، هرچند نشان میدهند که دوز 2.5 میلیگرم میفپریستون ممکن است کماثرتر از دوزهای بالاتر باشد. ما شواهد کافی را برای نتیجهگیریهای محکم در مورد ایمنی و اثربخشی دیگر تعدیلکنندههای گیرنده پروژسترون به دست نیاوردیم.