ریفلاکس گاستروازوفاژیال (GOR ؛gastro-oesophageal reflux) در نوزادان شایع است، و اغلب از غلیظکنندههای مواد غذایی برای مدیریت آن در نوزادان استفاده میشود، زیرا از نظر استفاده ساده بوده و به نظر میرسد که بیضرر هستند. با این حال، شواهد متناقضی برای حمایت از استفاده از غلیظکنندههای مواد غذایی وجود دارد.
ارزیابی استفاده از غلیظکنندههای مواد غذایی در نوزادان تا شش ماهگی مبتلا به GOR از نظر کاهش: الف) علائم و نشانههای GOR، ب) اپیزودهای ریفلاکس در پایش پروب pH یا امپدانس اینترالومینال (intraluminal impedance) یا ترکیبی از هر دو، یا ج) شواهد هیستولوژیکی ازوفاژیال
ما برای جستوجو در پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trails؛ شماره 2، 2016)؛ MEDLINE با PubMed (از 1966 تا 22 نوامبر 2016)؛ Embase (از 1980 تا 22 نوامبر 2016) و ( CINAHL) Cumulative Index to Nursinf and Allied Health Litreture (از 1982 تا 22 نوامبر 2016) از استراتژی استاندارد جستوجوی گروه مطالعات مروری نوزادان در کاکرین (cochrane neonatal review group) استفاده کردیم. ما همچنین پایگاههای اطلاعاتی کارآزماییهای بالینی، مجموعه مقالات کنفرانسها و فهرست منابع مقالات بازیابی شده را برای یافتن کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده جستوجو کردیم.
ما کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای را انتخاب کردیم که به بررسی اثرات غلیظکنندههای مواد غذایی در مقایسه با مواد غذایی غلیظنشده (عدم درمان یا دارونما) در درمان GOR در نوزادان ترم تا سن شش ماهگی یا سن بارداری اصلاح شده شش ماهه در نوزادانی که پرهترم به دنیا آمدند، پرداختند.
دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم مطالعات مناسب را از طریق جستوجوی متون شناسایی کردند. دو نویسنده مرور بهطور مستقل از هم به استخراج داده و ارزیابی کیفیت مطالعات مناسب پرداختند. اختلافنظرهای موجود از طریق بحث با نویسنده سوم مرور حل شد، و توافق میان هر سه نویسنده مرور به دست آمد. ما از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) برای ارزیابی کیفیت شواهد استفاده کردیم.
8 کارآزمایی که در مجموع 637 نوزاد را به کار گرفتند معیارهای ورود را به این مرور سیستماتیک داشتند. نوزادانی که در این مرور قرار داشتند، نوزادان ترم تغذیه شده با فرمولا (شیر خشک) بودند. این کارآزماییها دارای کیفیت روششناسی متغیری بودند. نوزادان ترم مبتلا به GOR که با فرمولا تغذیه شدند، با استفاده از غلیظکنندههای مواد غذایی در مقایسه با نوزادان مبتلا به GOR که از مواد غذایی غلیظنشده استفاده کردند، تقریبا روزانه دو اپیزود کمتر استفراغ داشتند (میانگین تفاوت: 1.97- اپیزود در روز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.32 - تا 11.6-؛ 6 مطالعه؛ 442 نوزاد؛ شواهد با قطعیت متوسط) و 2.5 بار بیشتر احتمال داشت که در پایان دوره مداخله علائمی از استفراغ نداشته باشند (خطر نسبی: 2.50؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.38 تا 4.51؛ تعداد مورد نیاز درمان برای یک پیامد مفید اضافی: 5؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 4 تا 13؛ 2 مطالعه؛ 186 نوزاد؛ شواهد با قطعیت پایین).
هیچ مطالعهای نارسایی رشد (failure to thrive) را به عنوان یک پیامد گزارش نکرد. ما بر اساس 2 مطالعه که 116 نوزاد را به کار گرفتند، شواهدی را با قطعیت پایین یافتیم که نشان داد استفاده از غلیظکنندههای مواد غذایی، پارامترهای پروب pH ازوفاژیال شاخص ریفلاکس (یعنی درصد زمان pH < 4)، تعداد اپیزودهای ریفلاکس طولانیتر از 5 دقیقه، و مدت زمان طولانیترین اپیزود ریفلاکس را بهبود میبخشد. اثرات جانبی عمدهای در استفاده از غلیظکنندههای مواد غذایی گزارش نشد. اطلاعات برای نتیجهگیری در مورد اینکه کدام نوع از غلیظکنندههای مواد غذایی برتر بود، کافی نبود.
ریفلاکس گاستروازوفاژیال یک پدیده فیزیولوژیک در نوزادان است که بهخودیخود رفع شده و لزوما نیازی به درمان ندارد. با این حال، ما شواهدی را با قطعیت متوسط یافتیم که نشان دادند اگر علائم استفراغ در نوزادان تغذیهشده با بطری همچنان باقی بماند، باید غلیظکنندههای مواد غذایی در نظر گرفته شوند. کاهش دو اپیزود از استفراغ در روز به احتمال زیاد برای مراقبین اهمیت بالینی دارد. با توجه به اطلاعات محدود موجود، ما قادر به ارزیابی استفاده از غلیظکنندههای مواد غذایی در نوزادان تغذیه شده با شیر مادر یا نوزادان پرهترم نبودیم و همچنین نتوانستیم در مورد اینکه کدام نوع از غلیظکنندههای مواد غذایی بهتر هستند، نتیجهگیری کنیم.