انکوسرکیازیس (onchocerciasis) که به «کوری رودخانه» نیز شناخته میشود، نوعی بیماری انگلی است که بهوسیله عفونت ناشی از نماتد فیلاریایی (کرمهای گرد)، اونکوسرکا ولولوس (Onchocerca volvulus) ایجاد میشود. نماتدها به وسیله مگسهای سیاه از گونه سیمولیوم (Simulium) از فردی به فرد دیگر منتقل میشوند. این مگسها معمولا در رودخانههای خروشان زاد و ولد میکنند. این بیماری دومین علت عفونی منجر به کوری در مناطق آندمیک است.
به منظور پیشگیری و درمان بیماری انکوسرکیازیس، داروی ایورمکتین (یک microfilaricide) به طور گسترده در میان جمعیت بومی توزیع میشود. داکسیسایکلین که نوعی آنتیبیوتیک است، ارگانیسمهای ولباچیا (Wolbachia) را هدف قرار میدهد که برای بقای اونکوسرکای بالغ (macrofilaricide) بسیار حیاتی هستند. این باور وجود دارد که درمان ترکیبی با استفاده از هر دو دارو باعث مرگ مستقیم microfilarial به وسیله ایورمکتین و مرگ غیرمستقیم macrofilarial به وسیله داکسیسایکلین میشود. کاهش تعداد microfilaria در پوست و چشم و در تعداد کرمهای بالغ در بدن در درازمدت، بالقوه میتواند موجب کاهش انتقال و بروز بیماری چشمی اونکوسرکال شود.
هدف اولیه از این مطالعه مروری، ارزیابی اثربخشی داکسیسایکلین به همراه ایورمکتین در مقایسه با مصرف ایورمکتین تنها برای پیشگیری و درمان بیماری انکوسرکیازیس بود. هدف ثانویه نیز ارزیابی اثربخشی داکسیسایکلین به همراه ایورمکتین در مقایسه با ایورمکتین به تنهایی برای پیشگیری و درمان ضایعات چشمی اونکوسرکال در جوامع بومی (co-endemic) برای عفونت انکوسرکیازیس و عفونت کرم چشم یا لوا لوا (Loa loa یا loiasis) بود.
ما این موارد را جستوجو کردیم: CENTRAL (که شامل مرکز ثبت کارآزماییهای چشم و بینایی در کاکرین (Cochrane Eyes and Vision Trials Register) است) (شماره 7، 2015)؛ Ovid Medline؛ Ovid MEDLINE In-Process and Other Non-Indexed Citation؛ نشریه Ovid Medline؛ OLDMEDLINE (ژانویه 1946تا جولای 2015)؛ EMBASE (از ژانویه 1980 تا جولای 2015)؛ PubMed (از 1948 تا جولای 2015)؛ منابع علمی سلامت آمریکای لاتین و کارائیب (LILACS؛ Latin American and Caribbean Health Sciences Literature) (از 1982 تا جولای 2015)؛ metaRegister وابسته به کارآزماییهای کنترلشده (mRCT) (در www.controlled-trials.com) (آخرین جستوجو، اول جولای 2014)؛ ClinicalTrials.gov (در www.clinicaltrials.gov)؛ و پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (ICTRP؛ WHO International Clinical Trials Registry Platform). ما در جستوجوهای الکترونیکی برای کارآزماییها، هیچگونه تاریخ یا محدودیتهای زبانی را به کار نبردیم. آخرین جستوجوی ما در پایگاههای دادههای الکترونیکی به تاریخ 15 جولای 2015 برمیگردد.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT) را بررسی کردیم که در آنها داکسیسایکلین به همراه ایورمکتین با ایورمکتین تنها مقایسه شده بود. شرکتکنندگان با یا بدون یک یا چند نشانه از ویژگیهای انکوسرکیازیس چشمی در جوامعی سکونت داشتند که انکوسرکیازیس در آنجا بیماری همهگیر بومی بود.
دو نویسنده منتقد (بررسیکننده)، به طور مستقل صلاحیت کارآزماییها و دادههای استخراج شده را ارزیابی کردند. ما روندهای روششناختی استاندارد مورد نظر کاکرین را به کار بردیم.
سه RCT با 466 شرکتکننده با تشخیص انکوسرکیازیس شناسایی کردیم. در همه کارآزماییها مصرف داکسیسایکلین به همراه ایورمکتین با مصرف فقط ایورمکتین مقایسه شده بود. در یک مطالعه بهبود اختلال بینایی طی شش ماه پیگیری بررسی شده بود. در دو مطالعه دیگر بار (microfilarial (load در برشهای پوستی (skin snips) برای بررسی اثرات پایدار درمان طی 21 ماه پیگیری یا بیشتر اندازهگیری شده بود. این مطالعات در مراکز مختلف در سراسر 3 کشور (کامرون، غنا و لیبریا) انجام شدند. ما خطر تورش را در تمام مطالعات به طور کلی بالا ارزیابی کردیم. علت این امر، انتخاب تصادفی ناکافی و عدم پوشش (1 مطالعه)، دادههای مفقوده (2 مطالعه) و ارائه گزارش از پیامدها به شیوه گزینشی(3 مطالعه) است.
تنها یک مطالعه به اندازهگیری پیامدهای بینایی اختصاص داشت. در این مطالعه، عدم اطمینان درباره تفاوت در نسبت شرکتکنندگان با بهبود در اختلال بینایی طی شش ماه پیگیری مصرف داکسیسایکلین به همراه ایورمکتین در مقایسه با مصرف فقط ایورمکتین گزارش شده بود (خطر نسبی (RR): 1.06؛ 95% فاصله اطمینان (RR):0.80 تا 1.39؛ 240 شرکتکننده؛ کیفیت شواهد بسیار پایین). هیچیک از شرکتکنندگان در هر دو گروه، نشانی از بهبود آتروفی عصب بینایی، کوریورتینیت یا کراتیت اسکلروزان طی شش ماه پیگیری بروز ندادند. تعداد بیشتری از شرکتکنندگان در گروه دریافتکننده داکسیسایکلین به همراه ایورمکتین نسبت به گروه دریافتکننده فقط ایورمکتین نشانههایی از بهبود در ایریدوسیکلیت (RR: 1.24؛ 95% فاصله اطمینان (RR): 0.69 تا 2.22) و کراتیت نقطهنقطه (RR: 1.43؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.02 تا 2.00) طی شش ماه پیگیری از خود بروز دادند؛ با این حال، ما کیفیت این نتایج را بسیار پائین درجهبندی کردیم.
در دو مطالعه گزارش شد که یک دوره ششهفتهای مصرف داکسیسایکلین ممکن است به کاهش ولباچیا و macrofilaricidal و نیز عقیم کردن (سترونسازی) فعالیتهای کرمهای اونکوسرکای ماده منجر شود؛ با این حال، امکان تجزیه و تحلیل دادهها وجود نداشت، زیرا دادهها مفقود و ناقص بودند (شواهد درجهبندیشده کیفیت بسیار پایینی داشتند). در یکی از این مطالعات، بروز عوارض جانبی در 16 نفر از 135 شرکتکننده (12%) گزارش شد. این عوارض جانبی عبارت بودند از: خارش، سردرد، بدندرد و سرگیجه. برای هر یک از این عوارض جانبی، تفاوتی بین گروههای تحت درمان گزارش نشد. در مطالعه دوم گزارش شد که یک شرکتکننده (1.3%) در گروه دریافتکننده داکسی سایکلین به همراه ایورمکتین پس از آغاز درمان دچار اسهال خونی شده است.
شواهد موجود درباره اثربخشی داکسیسایکلین به همراه ایورمکتین در مقایسه با مصرف فقط ایورمکتین در پیشگیری و درمان انکوسرکیازیس نامشخص است. شواهد محدود و با کیفیت بسیار پایین مربوط به دو مطالعه نشان میدهند که دوره ششهفتهای مصرف داکسیسایکلین پس از ایورمکتین ممکن است موجب تکرار بیشتر فعالیت macrofilaricidal و microfilaricidal و عقیمسازی (سترونسازی) اونکوسرکای ماده در مقایسه با مصرف فقط ایورمکتین شود، با این حال، اثرات وارد بر پیامدهای مرتبط با بینایی نامشخص هستند. مطالعات در آینده باید اثربخشی درمان را در پیشگیری از کاهش دقت بینایی و میدان دید و اثرات آنها بر ضایعات بخش قدامی و خلفی، به ویژه کوریورتینیت، مد نظر قرار دهند. این مطالعات باید پیامدها را به شیوهای یکنواخت و سازگار طی پیگیری سهساله یا بیش از سه سال گزارش کنند تا به این وسیله امکان تشخیص تغییرات معنادار در پیامدهای مرتبط با بینایی میسر شود.