سرطان پستان همچنان بیشترین سرطان تشخیص داده شده در زنان در سراسر جهان است. کشف، تشخیص و درمان زودهنگام سرطان پستان برای پیامدهای بهتر، کلیدی هستند. از آنجایی که بسیاری از زنان خودشان علائم سرطان پستان خود را کشف میکنند، مهم است که در مورد سرطان پستان آگاه باشند، بدین معنا که دانش، مهارتها و اعتماد به نفس برای تشخیص تغییرات پستان را داشته و سریعا به یک متخصص مراقبتهای سلامت مراجعه کنند.
ارزیابی اثربخشی مداخلات برای بالا بردن آگاهی زنان در مورد سرطان پستان
ما در پایگاه ثبت تخصصی شده گروه سرطان پستان در کاکرین (که در 25 ژانویه 2016 جستوجو شد)، پایگاه ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL ؛Cochrane Central Register of Controlled Trails؛ 2015، شماره 12) در کتابخانه کاکرین (که در 27 ژانویه 2016 جستوجو شد)؛ MEDLINE OvidSP (2008 تا 27 ژانویه 2016)؛ Embase (Embase.com، 2008 تا 27 ژانویه 2016)؛ پورتال جستوجوی پلتفرم بینالمللی ثبت کارآزماییهای بالینی سازمان جهانی بهداشت (ICTRP) و ClinicalTrials.gov (در تاریخ 27 فوریه 2016 جستوجو شد) جستوجو کردیم. ما همچنین فهرست منابع مقالات و مرورهای شناسایی شده و منابع خاکستری را برای بررسی خلاصهمقالات کنفرانسها و خلاصهمقالات منتشر شده منتشر کردیم. هیچ محدودیتی در زبان اعمال نشد.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCTs ؛randomised controlled trails) با تمرکز بر مداخلاتی که باعث بالارفتن آگاهی زنان در مورد سرطان پستان میشود، مانند داشتن اطلاعات در مورد علایم/ تغییرات بالقوه سرطان پستان واعتماد به نفس داشتن برای نگاه کردن به و احساس پستانهای خود، استفاده از هر وسیلهای، مثلا کمپینهای یک به یک، گروهی و ارتباط جمعی.
دو نویسنده مطالعات را انتخاب کردند، بهطور مستقل دادهها را استخراج و خطر سوگیری (bias) را ارزیابی کردند. ما نسبت شانس (OR) و 95% فاصله اطمینان (CI) را برای نتایج دوتایی و میانگین تفاوت (MD) و انحراف معیار (SD) را برای پیامدهای پیوسته گزارش دادیم. از آنجا که امکان ترکیب دادهها از مطالعات گوناگون به دلیل ناهمگونی آنها وجود نداشت، ما یک سنتز روایتی را ارائه میکنیم. ما کیفیت شواهد را با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجهبندی کیفیت شواهد و قدرت توصیهها) ارزیابی کردیم.
ما دو RCT را شامل 997 زن وارد کردیم: یک RCT (867 زن) بهطور تصادفی زنان را برای دریافت یک جزوه کتبی و مراقبت معمول (گروه مداخله 1)، یک جزوه کتبی و مراقبتهای معمولی به همراه تعامل کلامی با یک رادیوگرافر (radiographer) یا روانشناس پژوهشی (گروه مداخله 2) یا مراقبت معمول (گروه کنترل)؛ و RCT دوم (130 زن) زنان را بهطور تصادفی وارد یک برنامه آموزشی (سه جلسه 60 تا 90 دقیقه) یا بدون مداخله (گروه کنترل) کردند.
آگاهی از علائم سرطان پستان
در مطالعه اول، آگاهس از علایم غیر از توده در گروه مداخله 1 در مقایسه با گروه کنترل، طی دو سال پس از مداخله، افزایش یافت، اما معنیدار آماری نبود (OR: 1.1، 95% CI: 0.7 تا 1.6؛ P = 0.66؛ 449 شرکتکننده؛ کیفیت شواهد متوسط). بهطور مشابه، با گذشت دو سال پس از مداخله، آگاهی از علایم در گروه مداخله 2 در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت، اما معنیدار آماری نبود (OR: 1.4؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.09 تا 2.1؛ P = 0.11؛ 434 زن؛ کیفیت شواهد متوسط). در مطالعه دوم، آگاهی زنان از علایم سرطان پستان در ماه اول پس از مداخله در گروه آموزشی (MD: 3.45؛ SD: 5.11؛ 65 زن؛ کیفیت شواهد پائین) در مقایسه با گروه کنترل که کاهش آگاهی را نشان داد (MD: 0.68-؛ SD: 5.93؛ 65 زن؛ P < 0.001)، افزایش یافت.
آگاهی از خطرات مرتبط با سن
در مطالعه اول، آگاهی زنان در مورد خطر سرطان پستان مرتبط با سن، در گروه مداخله 1 در مقایسه با گروه کنترل، در دو سال پس از مداخله افزایش یافت، اما از نظر آماری معنیدار نبود (OR: 1.8؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.9 تا 3.5؛ P < 0.08؛ 447 شرکتکننده؛ کیفیت شواهد متوسط). آگاهی زنان در مورد خطر سرطان پستان مرتبط با سن در گروه مداخله 2 در مقایسه با گروه کنترل در سال دوم پس از مداخله افزایش قابلتوجهی داشت (OR: 4.8؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.6 تا 9.0؛ P < 0.001؛ 431 شرکتکننده؛ کیفیت شواهد متوسط). در مطالعه دوم، حساسیت درک زنان از سرطان پستان (آنها خودشان را تا چه حد در معرض خطر میدانند) در ماه نخست پس از مداخله در گروه آموزشی در مقایسه با گروه کنترل (MD: 0.55-؛ SD: 3.31؛ 65 زن؛ P = 0.005) که حاکی از کاهش حساسیت درک شده بود، افزایش قابلملاحظهای نشان داد (MD: 1.31؛ SD: 3.57؛ 65 زن؛ کیفیت شواهد پائین).
تناوب بررسی پستان
در مطالعه اول، تغییر قابل توجهی در گروه مداخله 1 در مقایسه با کنترل در دو سال پس از مداخله قابل ذکر نبود (OR: 1.1؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.8 تا 1.6؛ P = 0.54؛ 457 زن؛ کیفیت شواهد متوسط). بررسی ماهانه پستان افزایش یافت، اما در گروه مداخله 2 در مقایسه با گروه کنترل در دو سال پس از مداخله قابل توجه نبود (OR: 1.3؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.9 تا 1.9؛ P = 0.14؛ 445 زن؛ کیفیت شواهد متوسط). در مطالعه دوم، رفتارهای پیشگیرانه زنان از سرطان پستان در ماه اول پس از مداخله در گروه آموزشی (MD: 1.21؛ SD: 2.54؛ 65 زن؛ کیفیت شواهد پائین) در مقایسه با گروه کنترل (MD: 0.15؛ SD: 2.94؛ 65 زن؛ P < 0.045) افزایش قابلتوجهی داشت.
آگاهی از سرطان پستان
آگاهی کلی زنان از سرطان پستان در گروه مداخله 1 در مقایسه با گروه کنترل در سال دوم پس از مداخله تغییری نداشت (OR: 1.8؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.6 تا 5.30؛ P = 0.32؛ 435 زن؛ کیفیت شواهد متوسط)، درحالیکه آگاهی کلی در گروه مداخله 2 در مقایسه با گروه کنترل در سال دوم پس از مداخله افزایش نشان داد (OR: 8.1؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 2.7 تا 25.0؛ P < 0.001؛ 420 زن؛ کیفیت شواهد متوسط). در مطالعه دوم، افزایش قابل توجهی در نمرات Health Belief Model (که شامل زیرساختهای آگاهی و حساسیت درک شده بود) در ماه اول پس از مداخله در گروه آموزشی (mean: 1.21؛ SD: 2.54؛ 65 زن) در مقایسه با گروه کنترل (mean: 0.15؛ SD: 2.94؛ 65 زن؛ P = 0.045).
هیچ مطالعهای در مورد پیامدهای مربوط به انگیزه برای بررسی پستانها، اعتماد به نفس برای گرفتن کمک، زمان سپری شده از کشف علائم پستان تا مراجعه به یک متخصص مراقبتهای سلامت، قصد کمک گرفتن، کیفیت زندگی، اثرات نامطلوب مداخلات، مراحل سرطان پستان، تخمین بقا یا میزان مرگومیر سرطان پستان گزارش نشده است.
بر اساس نتایج دو RCT، یک مداخله کوتاه، پتانسیل افزایش آگاهی سرطان پستان را در زنان دارد. بااینحال، یافتههای این مرور باید با احتیاط تفسیر شود، زیرا ارزیابی GRADE فقط در یکی از دو مورد بررسی شده، شواهدی را با کیفیت متوسط به دست آورده است. علاوهبراین، کارآزماییهای وارد شده از نظر مداخلات، جمعیت مورد مطالعه و پیامدهای اندازهگیری شده ناهمگون بودند. بنابراین، شواهد موجود را نمیتوان به بستر گستردهتر تعمیم داد. مطالعات بیشتر از جمله حجم نمونههای بزرگتر، اندازهگیری معتبر پیامدها و رویکردهای طولی ضروری است.