در این مرور، 25 مطالعه را با مجموع 21,004 شرکتکننده وارد کردیم. تمامی آنها فونداپارینوکس را برای پیشگیری از VTE مورد بررسی قرار داده بودند؛ هیچ کدام از ایدراپارینوکس یا ایدرابیوتاپارینوکس را مورد بررسی قرار ندادند. مطالعات شامل شرکتکنندگانی بودند که تحت جراحی شکمی، جراحی قفسه سینه، جراحی باریاتریک یا جراحی بایپس عروق کرونر قرار گرفته بودند؛ بیماران بسیار بیمار بستری در بیمارستان؛ افرادی که نیازمند بیحرکت ماندن جدی یا نیمه جدی بودند؛ و کسانی که ترومبوز وریدی سطحی دارند. بیشتر مطالعات روی بیماران ارتوپدی تمرکز داشتند. کیفیت شواهد را به دلیل ناهمگونی بین مطالعات و تعداد کم حوادث که منجر به عدم دقت میشود، کاهش دادیم.
زمانی که فونداپارینوکس با دارونما مقایسه شد، تعداد VTE کل کمتر (خطر نسبی (RR): 0.24؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.15 تا 0.38؛ 5717 شرکتکننده؛ 8 مطالعه؛ I2= 64%؛ P < 0.00001)، تعداد VTE علامتدار کمتر (RR: 0.15؛ 95% CI؛ 0.06 تا 0.36؛ 6503 شرکتکننده؛ 8 مطالعه؛ I2= 0%؛ P < 0.0001)، تعداد DVT کل کمتر (RR: 0.25؛ 95% CI؛ 0.15 تا 0.40؛ 5715 شرکتکننده؛ 8 مطالعه؛ I2= 67%؛ P < 0.00001)؛ DVT پروگزیمال کمتر (RR: 0.12؛ 95% CI؛ 0.04 تا 0.39؛ 2746 شرکتکننده؛ 7 مطالعه؛ I2= 64%؛ 0.0004 = P) و تعداد کل آمبولی ریوی کمتر (RR: 0.16؛ 95% CI؛ 0.04 تا 0.62؛ 6412 شرکتکننده؛ 8 مطالعه؛ I2= 0%؛ P = 0.008) در گروه فونداپارینوکس مشاهده کردیم. کیفیت شواهد برای VTE کل، DVT کل، DVT پروگزیمال متوسط و برای VTE علامتدار و PE کل بالا بودند.
زمانی که فونداپارینوکس با LMWH مقایسه شد، تجزیهوتحلیلها نشان دادند که فونداپارینوکس میتواند VTE و DVT کل (RR: 0.55؛ 95% CI؛ 0.42 تا 0.73؛ 9339 شرکتکننده؛ 11 مطالعه؛ I2= 64%؛ P < 0.0001؛ و RR: 0.54؛ 95% CI؛ 0.40 تا 0.71؛ 9356 شرکتکننده؛ 10 مطالعه؛ I2= 67%؛ P < 0.0001؛ به ترتیب) را کاهش دهد و تمایلی را به سوی کاهش DVT پروگزیمال (RR: 0.58؛ 95% CI؛ 0.33 تا 1.02؛ 8361 شرکتکننده؛ 9 مطالعه؛ I2= 53%؛ P = 0.06) نشان داد. VTE علامتدار (RR: 1.03؛ 95% CI؛ 0.65 تا 1.63؛ 12240 شرکتکننده؛ 9 مطالعه؛ I2 = 35%؛ P = 0.90) و PE کل (RR: 1.24؛ 95% CI؛ 0.65 تا 2.34؛ 12350 شرکتکننده؛ 10 مطالعه؛ I2 = 0%؛ P = 0.51) تفاوتی را بین فونداپارینوکس و LMWH نشان ندادند. کیفیت شواهد برای VTE کل، VTE علامتدار، DVT کل و PE کل متوسط و برای DVT پروگزیمال بالا بودند.
ما نشان دادیم که فونداپارینوکس خونریزی عمده را در مقایسه با دارونما و LWMH افزایش میدهد (به ترتیب: RR: 2.56؛ 95% CI؛ 1.48 تا 4.44؛ 6659 شرکتکننده؛ 8 مطالعه؛ ; I2 = 0%؛ P = 0.0008؛ شواهد با کیفیت متوسط؛ و RR: 1.38؛ 95% CI؛ 1.09 تا 1.75؛ 12501 شرکتکننده؛ 11 مطالعه؛ I2 = 24%؛ P = 0.008 شواهد با کیفیت بالا). مورتالیتی به هر علتی بین دو گروه فونداپارینوکس و دارونما یا LWMH تفاوتی نشان نداد (RR: 0.76؛ 95% CI؛ 0.48 تا 1.22؛ 6674 شرکتکننده؛ 8 مطالعه؛ I2 = 14%؛ P = 0.26؛ شواهد با کیفیت متوسط؛ و RR: 0.88؛ 95% CI؛ 0.63 تا 1.22؛ 12,400 شرکتکننده؛ 11 مطالعه؛ I2 = 0%؛ P = 0.44؛ شواهد با کیفیت متوسط، به ترتیب).
یک مطالعه فونداپارینوکس با دوزهای متغیر و ثابت (1 میلیگرم در روز) وارفارین پس از جراحی تعویض مفصل ران یا زانوی الکتیو مقایسه کرده و نشان داد تفاوتی در پیامدهای اولیه و ثانویه بین فونداپارینوکس و دوزهای متغیر و ثابت وارفارین وجود نداشت. کیفیت شواهد بسیار پائین بود. یک مطالعه کوچک، فونداپارینوکس و ادوکسابان (edoxaban) را در بیماران مبتلا به اختلال شدید کلیوی تحت جراحی ارتوپدی اندام تحتانی مقایسه کرد و هیچ رویداد ترومبوآمبولی، حوادث خونریزی یا مرگومیر را در هر دو گروه گزارش نکرد. کیفیت شواهد بسیار پائین بود. یک مطالعه کوچک، فونداپارینوکس را با ترومبوپروفیلاکسی مکانیکی مقایسه کرد. نتایج نشان داد که در VTE کل و DVT کل بین فونداپارینوکس و ترومبوپروفیلاکسی مکانیکی تفاوت وجود ندارد. این مطالعه هیچ موردی راجع به پیامدهای دیگر این مرور گزارش نکرده است. کیفیت شواهد پائین بود.
مطالعات کافی برای نتیجهگیریهای معنیدار در مورد زیر‐گروههای وضعیتهای بالینی به غیر از جراحی ارتوپدی وجود نداشت.