بیهوشی و آرامبخشی پروسیجرال (PSA) اغلب در بخش اورژانس (ED) برای تسهیل پروسیجرها و مداخلات دردناک استفاده شده است. کاپنوگرافی، یک روش مدالیته مانیتورینگ است که بهطور گسترده در اتاق عمل و بخش آندوسکوپی استفاده میشده، بیشتر در محیط ED استفاده میشود و هدف آن کاهش عوارض قلبیتنفسی است. برخلاف محیطهای خارج از ED، در حال حاضر هیچ توافقی در مورد اینکه آیا اضافه کردن کاپنوگرافی به روشهای مانیتورینگ استاندارد، عوارض جانبی را در شرایط ED کاهش میدهد، وجود ندارد.
ارزیابی اینکه آیا کاپنوگرافی علاوه بر مانیتورینگ استاندارد (پالساکسیمتری (pulse oximetry)، فشار خون و مانیتورینگ قلبی) در مقایسه با مانیتورینگ استاندارد بهتنهایی برای پیشگیری از عوارض جانبی قلبیتنفسی (مانند عدم اشباع اکسیژن (oxygen desaturation)، هیپوتانسیون (hypotension)، استفراغ (emesis) و آسپیراسیون ریوی (pulmonary aspiration)) در بیماران ED تحت PSA موثرتر است یا خیر.
ما پایگاه ثبت مرکزی کارآزماییهای کنترلشده کاکرین Cochrane Central Register of Controlled Trials (شماره 8، 2016)، و MEDLINE ،Embase، و CINAHL را تا 9 آگوست 2016 برای کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده (RCT) و کارآزماییهای شبهتصادفیشده مربوط به بیماران ED نیازمند PSA بدون محدودیت زبانی جستوجو کردیم. ما متارجیستری (www.controlled-trials.com، www.clinicalstudyresults.org، و clinicaltrials.gov) را از کارآزماییهای در حال انجام جستوجو کردیم (فوریه 2016). ما با نویسندگان اصلی مطالعات انتخاب شده و همچنین مشاوران علمی تولیدکنندگان دستگاه کاپنوگرافی برای شناسایی مطالعات منتشرنشده تماس گرفتیم (فوریه 2016). ما خلاصهمقالات کنفرانسهای چهار سازمان را از سال 2010 تا 2015 بهصورت دستی جستوجو کردیم.
ما هر گونه RCT یا کارآزمایی شبهتصادفیشدهای را انتخاب کردیم که به مقایسه کاپنوگرافی و مانیتورینگ استاندارد با مانیتورینگ استاندارد بهتنهایی برای بیماران ED نیازمند PSA پرداختند.
دو نویسنده بهطور مستقل به انتخاب مطالعه، استخراج دادهها، و ارزیابی کیفیت روششناسی برای ایجاد جداول مربوط به «خطر وجود سوگیری (bias)» پرداختند. یک محقق مستقل به استخراج دادههای مربوط به هر مطالعه انتخابشدهای پرداخت که نویسندگان ما درگیر آن بودند. در صورت امکان ما برای دادههای ناقص با نویسندگان مطالعات انتخابشده تماس گرفتیم. ما برای ترکیب دادهها و محاسبه خطر نسبی (RR) و 95% فاصله اطمینان (CI) با استفاده از هر دو مدل اثرات تصادفی و اثر ثابت از Review Manager 5 استفاده کردیم.
ما 3 کارآزمایی (κ = 1.00) را با 1272 شرکتکننده شناسایی کردیم. در مقایسه گروه کاپنوگرافی با گروه مانیتورینگ استاندارد، هیچ تفاوتی در میزان اشباع اکسیژن (RR: 0.89؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.48 تا 1.63؛ 1272 = n؛ 3 کارآزمایی؛ شواهد با کیفیت متوسط) و هیپوتانسیون (RR: 2.36؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.98 تا 5.69؛ 986 = n؛ 1 کارآزمایی؛ شواهد با کیفیت متوسط) وجود نداشت. فقط یک اپیزود از استفراغ، بدون تفاوت معنادار بین گروهها، ثبت شد (RR: 3.10؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.13 تا 75.88؛ 986 = n؛ 1 کارآزمایی؛ شواهد با کیفیت متوسط). کیفیت شواهد برای پیامدهای اصلی متوسط بود که دلیل اصلی تنزل درجه ناهمگونی و سوگیری گزارشدهی اتفاق افتاده بود.
تفاوتی در میزان مداخلات انجامشده روی راه هوایی وجود نداشت (RR: 1.26؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.94 تا 1.69؛ 1272 = n؛ 3 کارآزمایی؛ شواهد با کیفیت متوسط). در تجزیهوتحلیل زیرگروه، میزان بالاتری از مداخلات راه هوایی در بزرگسالان در گروه کاپنوگرافی (RR: 1.44؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.16 تا 1.79؛ 1118 = n؛ 2 کارآزمایی؛ شواهد با کیفیت متوسط)، با تعداد مورد نیاز درمان برای یک پیامد مضر اضافی از 12 پیامد، یافت شد. اگر چه ناهمگونی آماری کاهش یافت، به دلیل ناهمگونی پیامد تعریف شده و محدودیت سوگیری گزارشدهی، کیفیت شواهد متوسط بود. در هیچیک از مطالعات، زمان بهبود گزارش نشد.
کمبود شواهد قانعکننده نشان میدهد که اضافه کردن کاپنوگرافی به مانیتورینگ استاندارد در ED PSA میزان عوارض جانبی قابل توجه را از نظر بالینی کاهش میدهد. بهنظر میرسد کیفیت شواهد با توجه به ناهمگونی جمعیت و پیامد تعریف شده و محدودیت سوگیری گزارشدهی، متوسط باشد. مرور ما به دلیل تعداد کم کارآزماییهای بالینی در این محیط محدود شد.