جستوجوها 23 مطالعه را شناسایی کردند؛ پنج مطالعه با 106 شرکتکننده (کودکان و بزرگسالان) وارد شدند؛ طول مدت مطالعات و مداخلات متفاوت بود. دو مطالعه به مقایسه اسیدهای چرب امگا‐3 با روغن زیتون برای شش هفته پرداختند؛ یک مطالعه به مقایسه کپسولهای اسیدهای چرب امگا‐3 و اسیدهای چرب امگا‐6 با کپسولهای کنترل (مخلوط اختصاصی اسید چرب) به مدت سه ماه پرداخت؛ یک مطالعه، مکمل غذایی مایعی را حاوی اسیدهای چرب امگا‐3 با مکملی بدون امگا‐3 برای شش ماه مقایسه کرد؛ و یک مطالعه اسیدهای چرب امگا‐3 را با دارونما به مدت 12 ماه مقایسه کرد. سه مطالعه خطر پائین سوگیری برای تصادفیسازی داشتند، اما خطر در دو مطالعه باقیمانده بود نامشخص بود؛ همه مطالعات خطر نامشخص سوگیری برای پنهانسازی تخصیص داشتند. سه مطالعه شرکتکنندگان را به اندازه کافی کورسازی کردند؛ خطر سوگیری برای گزارشدهی انتخابی در یک مطالعه بالا و برای چهار مطالعه نامشخص بود.
دو مطالعه تعداد تشدیدهای تنفسی را گزارش کردند. در سه ماه، یک مطالعه (43 شرکتکننده) هیچ تغییری را در میزان استفاده از آنتیبیوتیک گزارش نکرد. در 12 ماه، مطالعه دوم (15 شرکتکننده) کاهشی را تعداد تشدیدهای ریوی و روزهای تجمعی آنتیبیوتیک در گروه مکمل در مقایسه با سال قبل نشان داد (هیچ دادهای برای گروه کنترل وجود نداشت)؛ وجود شواهدی با کیفیت بسیار پایین به این معنی است که ما مطمئن نیستیم مکملیاری هرگونه تاثیری بر این پیامد داشته باشد.
با توجه به عوارض جانبی، یک مطالعه 6 هفتهای (12 شرکتکننده) هیچ تفاوتی را در وقوع اسهال بین کپسولهای امگا‐3 یا دارونما گزارش نکرد؛ وجود شواهدی با کیفیت بسیار پائین بدین معنی است که ما مطمئن نیستیم مکملیاری هرگونه تاثیری بر این پیامد داشته باشد. علاوه بر این، یک مطالعه افزایشی را در استئاتوره گزارش کرد که بیماران نیاز نیاز پیدا کردند دوز روزانه آنزیمهای پانکراس خود را افزایش دهند، اما سه مطالعه دوز آنزیم پانکراس را در شروع مطالعه افزایش دادند تا بروز استئاتوره کاهش یابد. یک مطالعه (43 شرکتکننده) درد معده را در سه ماه گزارش داد (گروه درمان یا کنترل مشخص نشد). یک مطالعه ۶‐هفتهای (19 شرکتکننده) سه مورد تشدید حمله آسم را گزارش کرد که منجر به خروج شرکتکنندگان از درمان شد، زیرا درمان کورتیکواستروئید میتواند بر متابولیسم اسید چرب تاثیر بگذارد.
چهار مطالعه عملکرد ریه را گزارش کردند. یک مطالعه ۶‐هفتهای (19 شرکتکننده) افزایش را در حجم بازدمی اجباری در یک ثانیه (FEV1) (لیتر) و ظرفیت حیاتی اجباری (FVC) (لیتر) گزارش کرد، اما شواهد با کیفیت بسیار پائین به معنی این است که ما مطمئن نیستیم مکملیاری تاثیری بر عملکرد ریه دارد یا خیر. مطالعات باقیمانده هیچ تفاوتی را در عملکرد ریه در سه ماه (واحد اندازه گیری مشخص نشد) یا در شش ماه و یک سال (FEV1% پیشبینی شده و درصد FVC پیشبینی شده) گزارش نکردند.
هیچ موردی از مرگومیر در هیچ یک از پنج مطالعه گزارش نشد. چهار مطالعه متغیرهای بالینی را گزارش کردند. یک مطالعه افزایشی را در نمره Schwachman و وزن در کنار کاهش حجم خلط با مکمل در مقایسه با دارونما در سه ماه (اطلاعات قابل آنالیز نیستند) گزارش کرد. با این حال، سه مطالعه هیچ تفاوتی را در وزن در شش هفته، در نمره انحراف استاندارد (SD) شاخص توده بدنی (BMI) در شش ماه (شواهد با کیفیت بسیار پائین) یا نمره Z از BMI در 12 ماه نشان ندادند.
سه مطالعه نشانگرهای بیوشیمیایی وضعیت اسید چرب را گزارش کرد. یک مطالعه، افزایشی را نسبت به سطح پایه در محتوای هر دو EPA و DHA فسفولیپیدهای سرم در گروه امگا‐3 در مقایسه با دارونما در سه ماه و همچنین کاهش قابلتوجهی را در نسبت n‐6/n‐3 در گروه مکمل در مقایسه با دارونما نشان داد، از آنجا که کیفیت شواهد بسیار پائین است، ما مطمئن نیستیم که این تغییرات به علت مکملیاری بوده باشند. یک مطالعه متقاطع 6‐ماه نشان داد که محتوای EPA در غشای نوتروفیل در گروه مکمل در مقایسه با گروه دارونما بالاتر بود، اما، هیچ تفاوتی در غلظت غشای DHA دیده نشد. علاوه بر این، نسبت لکوترین B4 به لکوترین B5 در شش ماه در گروه امگا‐3 در مقایسه با دارونما کمتر بود. یک مطالعه یک ساله نشان از افزایش بیشتر در پروفایل اسید چرب ضروری و کاهش در سطوح AA در بازوی درمان در مقایسه با دارونما داشت.