بهطور کلی، لقاح آزمایشگاهی (IVF) یا تزریق داخلسیتوپلاسمی اسپرم (ICSI)، مستلزم انتقال یک جنین تازه (fresh) و یک یا چند جنین منجمدشده ـ آب شده (frozen-thawed) است. از طرف دیگر، استراتژی «تمام فریز» (freeze-all) به معنای انتقال فقط جنینهای فریزشده و عدم انتقال جنین تازه است. در عمل، هر دو استراتژی میتوانند از لحاظ فنی متنوع باشند، از جمله تفاوتها در تکنیکهای انجماد و زمان انتقال حفظ سرما (cryopreservation) که شامل انجماد شیشهای (vitrification) در مقابل انجماد آهسته (slow freezing)، انجماد دو پیشهسته (2pn) در مقابل جنینها در مرحله کلیواژ، در مقابل بلاستوسیستها و انتقال جنینهای مرحله کلیواژ در برابر بلاستوسیستها.
انتقال جنینها در استراتژی تمام فریز، فارغ از تحریک تخمدان در چرخه درمان اولیه است. این امر میتواند مانع از تأثیر منفی تحریک بیشازحد تخمدان بر آندومتر شود و از این طریق، لانهگزینی جنین را بهبود بخشد. همچنین میتواند با اجتناب از بارداری، خطر ابتلا به سندروم تحریک بیشازحد تخمدان (OHSS) را در چرخه تحریک تخمدان کاهش دهد.
ما مزایا و خطرات این دو روش درمانی را مقایسه کردیم.
ارزیابی اثربخشی و ایمنی استراتژی تمام فریز در مقایسه با استراتژی IVF/ICSI در زنانی که متحمل فناوری تولید مثل کمکی میشوند.
ما در نوامبر 2016، جستوجو را در مرکز ثبت کارآزماییهای گروه زنان و باروری در کاکرین، مرکز ثبت مرکزی مطالعات کاکرین (CRSO)، ،MEDLINE ،Embase ،PsycINFO CINAHL و دو مرکز ثبت کارآزماییهای در جریان همراه با بررسی منابع انجام دادیم و با نویسندگان مطالعات و متخصصان در این زمینه برای شناسایی مطالعات بیشتر، تماس گرفتیم.
ما کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده مربوط به مقایسه استراتژی تمام فریز با استراتژی IVF/ICSI معمول را، که شامل انتقال تازه جنینها در زنان تحت درمان IVF یا ICSI بودند، انتخاب کردیم.
ما از فرایندهای روششناختی استاندارد توصیهشده بهوسیله کاکرین استفاده کردیم. پیامدهای اولیه بررسی، میزان تجمعی تولد زنده و OHSS بود. پیامدهای ثانویه شامل سایر عوارض جانبی (نرخ سقط جنین) بود.
ما چهار کارآزمایی بالینی تصادفیسازی شده را انتخاب کردیم که در مجموع ۱۸۹۲ زن را برای مقایسه استراتژی تمام فریز با استراتژی IVF/ICSI معمول، ارزیابی کرده بودند. کیفیت این شواهد به دلیل خطر تورش جدی و عدم دقت جدی (برای برخی پیامدها)، متوسط تا پائین بود. خطر تورش، مرتبط با کورسازی نامشخص محققان برای پیامدهای مقدماتی این مطالعه، واحد تحلیل خطا و عدم وجود قوانین خاتمه مطالعه (adequate study termination rules) مناسب بود.
شواهد روشنی از اختلاف در نرخ تولد زنده تجمعی (cumulative live birth)، میان استراتژی تمام فریز با استراتژی IVF/ICSI معمول وجود نداشت (نسبت شانس (OR): 1.09؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.91 تا 1.31؛ 1892 زن؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت متوسط). این موضوع نشان میدهد که اگر نرخ تولد زنده تجمعی به دنبال استراتژی IVF/ICSI معمول، 58% باشد؛ این میزان بعد از استراتژی تمام فریز، بین 56% و 65% خواهد بود.
بروز OHSS پس از استراتژی تمام فریز نسبت به استراتژی IVF/ICSI معمول، کمتر بود (OR: 0.24؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.15 تا 0.38؛ 2 کارآزمایی؛ 1633 زن؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت پائین). این امر بیانگر این است که اگر نرخ OHSS به دنبال استراتژی IVF/ICSI معمول، 7% باشد؛ این میزان بعد از استراتژی تمام فریز، بین 1% و 3% خواهد بود.
استراتژی تمام فریز، مرتبط با سقط جنین کمتر (OR: 0.67؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.52 تا 0.86؛ 4 کارآزمایی؛ 18952 زن؛ I2 = 0%؛ شواهد با کیفیت پائین) و میزان عوارض بارداری بیشتر بود (OR: 1.44؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.08 تا 1.92؛ 2 کارآزمایی؛ 1633 زن؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ تفاوتی از لحاظ حاملگیهای متعدد به ازای هر زن بعد از نخستین انتقال، وجود نداشت (OR: 1.11؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.85 تا 1.44؛ 2 کارآزمایی؛ 1630 زن؛ شواهد با کیفیت پائین) و اطلاعاتی درباره زمان تا باردار شدن گزارش نشده بود.
ما شواهدی با کیفیت متوسط یافتیم که نشان میدهد یک استراتژی، از نظر نرخ تولد زنده تجمعی برتری بر دیگری ندارد. زمان تا بارداری اعلام نشده بود؛ اما میتوان زمان تا بارداری را با استفاده از استراتژی IVF/ICSI معمول در مورد نرخهای تولد زنده تجمعی مشابه، کمتر متصور بود؛ زیرا انتقال جنین در استراتژی تمام فریز، به تأخیر میافتد. شواهد با کیفیت پاsین حاکی از این بود که عدم اجرای انتقال تازه، خطر OHSS را برای زنان در معرض خطر OHSS کاهش میدهد.