کورتیکواستروئیدها علاوه بر درمان ضد سل، برای افرادی که مبتلا به پلورزی سلی (tuberculous pleurisy) هستند نیز مفید است. با این حال، یافتههای این تحقیق متناقض هستند و باعث تردید در مورد این میشود آیا چنین درمانی ارزشمند است یا خیر. همچنین در مورد عوارض جانبی بالقوه کورتیکواستروئیدها، به ویژه در افراد مبتلا به HIV مثبت، نگرانی وجود دارد.
ارزیابی اثرات افزودن کورتیکواستروئیدها به رژیمهای دارویی برای پلورال افیوژن سلی (tuberculous pleural effusion).
در اپریل 2016، ما ثبت تخصصی گروه بیماریهای عفونی در کاکرین (Cochrane Infectious Diseases Group)؛ CENTRAL (کتابخانه کاکرین (the Cochrane Library))؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS؛ Current Controlled Trials و فهرست منابع مقالات شناساییشده را در جستوجوی متون بررسی کردیم.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (RCT) و شبه RCTهایی که هرنوع کورتیکواستروئید را با عدم درمان، پلاسبو یا هر درمان فعال دیگری (هر دو گروه باید رژیم داروهای ضدسلی مشابه را دریافت کنند) در افرادی که مبتلا به پلورزی سلی تشخیص داده شدند؛ مقایسه کردند.
دو نویسنده مطالعه مروری بهطور مستقل نتایج جستوجو را غربالگری کردند، دادههای کارآزماییهای انتخاب شده را استخراج و کیفیت روششناسی کارآزمایی را با استفاده از ابزار «خطر سوگیری» (Bias) کاکرین ارزیابی کردند. ما دادهها را با استفاده از خطر نسبی (RR) با 95% فاصله اطمینان (CI) تجزیه و تحلیل کردیم. در صورت عدم وجود ناهمگونی آماری معنیدار، ما مدل اثر ثابت را اعمال کردیم.
شش کارآزمایی با 590 شرکتکننده، که در آسیا (سه کارآزمایی)، آفریقا (دو کارآزمایی) و اروپا (یک کارآزمایی) انجام شده بودند، معیارهای ورود را به مطالعه داشتند. دو کارآزمایی شامل افراد مبتلا به HIV منفی بودند، یک کارآزمایی شامل افراد مبتلا به HIV مثبت بوده و در سه کارآزمایی، وضعیت HIV گزارش نشده بود.
کورتیکواستروئیدها ممکن است زمان برطرف شدن پلورال افیوژن را کاهش دهند. خطر افیوژن باقیمانده پلورال در رادیوگرافی قفسه سینه تا 45% در هشت هفته (RR: 0.54؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.37 تا 0.78؛ 237 شرکتکننده؛ 2 کارآزمایی؛ شواهد با اطمینان پائین) و 65% در 24 هفته (RR: 0.35؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.18 تا 0.66؛ 237 شرکتکننده؛ 2 کارآزمایی؛ شواهد با اطمینان پائین) کاهش دهند.
در مقایسه با کنترل، کورتیکواستروئیدها ممکن است خطر تغییرات پلورال (مانند ضخامت پلورال یا چسبندگی پلورال) را در رادیوگرافی قفسه سینه در پایان دوره پیگیری تقریبا تا یک سوم کاهش دهند (RR: 0.72؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.57 تا 0.92؛ 393 شرکتکننده؛ 5 کارآزمایی؛ شواهد با اطمینان پائین) که به معنای کاهش خطر مطلق 16% است.
یک کارآزمایی، مرگ را در افرادی که HIV مثبت داشتند، بدون هیچ تفاوت واضحی میان گروهها گزارش کرد. تجزیه و تحلیل نویسندگان کارآزمایی نشان میدهد که مرگ مشاهده شده در این کارآزمایی، به جای TB پلورال با بیماریHIV مرتبط است.
در دو کارآزمایی، دادههای محدودی در مورد اختلالات تنفسی عملکردی طولانیمدت در 187 نفر یافتیم که نشان دادند میانگین درصد پیشبینی شده ظرفیت حیاتی اجباری در گروه دریافتکننده پردنیزولون و کنترل مشابه بودند (شواهد با اطمینان بسیار پائین).
خطر عوارض جانبی که منجر به قطع داروهای کارآزمایی شد، در افراد مبتلا به TB پلورال دریافتکننده کورتیکواستروئیدها بالاتر بود (RR: 2.78؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 11.1 تا 6.94؛ 587 شرکتکننده؛ 6 کارآزمایی؛ شواهد با اطمینان پائین). کارآزمایی مربوط به افراد مبتلا به HIV مثبت، شش عفونت مختلف مرتبط با HIV را بدون تفاوت آشکار گزارش کرد. با این حال، موارد سارکوم کاپوزی (Kaposi's sarcoma) فقط در گروه کورتیکواستروئید دیده شده بود (6/99 مورد در گروه استروئید در مقایسه با 0/98 مورد در گروه کنترل) (شواهد با اطمینان بسیار پائین).
عملکرد تنفسی بلندمدت به طور بالقوه مهمترین نتیجه ارزیابی اثرات درمانهای کمکی برای افراد مبتلا به سل ریوی است. با این حال، اطلاعاتی در مورد تاثیر TB پلورال در عملکرد تنفسی درازمدت ناشناخته است و میتواند توسط سایر عوامل خطرساز مانند TB ریوی همزمان، سیگار کشیدن و HIV تحت تاثیر قرار بگیرد. این یافته احتمالا برای کمک به تصمیمگیری در مورد اینکه آیا کارآزماییهای بیشتر درباره کورتیکواستروئیدها برایTB پلورال ارزشمند خواهد بود یا خیر، نیاز به بررسی دارد.