انسفالیت یک سندرم اختلال عملکرد نورولوژیکی است که به دلیل التهاب پارانشیم مغز در اثر یک عفونت یا افزایش پاسخ ایمنی میزبان یا هر دو ایجاد میشود. تضعیف التهاب مغزی از طریق مدولاسیون پاسخ ایمنی میتواند پیامدهای بیمار را بهبود بخشد. بنابراین، عوامل بیولوژیکی مانند ایمونوگلوبولین که هم ویژگیهای ضدالتهابی و هم ایمونومدولاتوری دارند؛ ممکن است به عنوان درمانهای کمکی برای افراد مبتلا به انسفالیت مفید و اثربخش باشند.
ارزیابی ایمنی و اثربخشی ایمونوگلوبولین داخل وریدی (IVIG) به عنوان درمان افزوده شده برای کودکان مبتلا به انسفالیت.
متخصص اطلاعات گروه مالتیپل اسکلروزیس و بیماریهای نادر دستگاه سیستم عصبی مرکزی (CNS) در کاکرین بانکهای اطلاعاتی زیر را تا 30 سپتامبر 2016 جستوجو کردند: CENTRAL، MEDLINE، Embase، CINAHL، ClinicalTrials.gov و پورتال جستوجوی WHO ICTRP. علاوه براین، دو نویسنده مروری موارد زیر را جستوجو کردند: Science Citation Index Expanded (SCI-EXPANDED)، و Conference Proceedings Citation Index - Science (CPCI-S) (Web of Science Core Collection, Thomson Reuters) (1945 تا ژانویه 2016)، Global Health Library (Virtual Health Library) و Database of Abstracts of Reviews of Effects (DARE).
کارآزماییهای کنترل و تصادفی شده (RCT) که به مقایسه IVIG علاوه بر مراقبتهای استاندارد در مقابل مراقبت استاندارد به تنهایی یا پلاسبو.
دو نویسنده این مطالعه مروری بهطور مستقل از هم، مقالات را برای ورود به مطالعه انتخاب کردند، دادههای مناسب را استخراج و کیفیت کارآزماییها را ارزیابی کردند. موارد مورد اختلاف را با بحث میان نویسندگان برطرف کردیم. در هر جایی امکان داشت، با نویسندگان مطالعات انتخاب شده تماس گرفتیم تا اطلاعات بیشتری به دست آوریم. ما نتایج را به صورت خطر نسبی (RR) یا میانگین تفاوت (MD) با 95% فاصله اطمینان (CI) بیان کردیم.
این مطالعه سه RCT را با 138 شرکت کننده شناسایی کرد. هر سه مطالعه فقط کودکان مبتلا به انسفالیت ویروسی را بررسی کرده بودند، یکی از این مطالعات فقط کودکان مبتلا به انسفالیت ژاپنی، یک فرم اختصاصی از انسفالیت ویروسی، را وارد کرده بودند. فقط کارآزمایی انسفالیت ژاپنی (22 کودک) به پیامد اولیه این مطالعه مروری پرداخته و دوره پیگیری در آن، 3 تا 6 ماه پس از ترخیص از بیمارستان بود. در دو مطالعه دیگر، بیماران پیگیری نشده بودند. ما یک مطالعه در حال انجام را هم شناسایی کردیم.
برای پیامدهای اولیه، نتایج هیچ اختلاف معنیداری را میان IVIG و پلاسبو، زمانی که در درمان کودکان مبتلا به انسفالیت ژاپنی مورد استفاده قرار گرفتند، نشان نداد: ناتوانی قابل توجه (RR: 0.75؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.22 تا 2.60؛ P = 0.65) و عوارض جانبی جدی (RR: 1.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.07 تا 14.05؛ P = 1.00).
برای پیامدهای ثانویه، مطالعه انسفالیت ژاپنی، زمانی که ناتوانی معنیدار را در زمان ترخیص از بیمارستان بررسی میکردند، هیچ تفاوت قابل توجهی را میان IVIG و پلاسبو (RR: 1.00؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.60 تا 1.67) نیافت. هیچ تفاوت معنیداری (P = 0.53) در نمره Glasgow Coma در زمان ترخیص از بیمارستان میان IVIG (میانه نمره: 14؛ محدوده: 3 تا 15) و پلاسبو (میانه نمره: 14؛ محدوده: 7 تا 15) در مطالعه انسفالیت ژاپنی وجود نداشت. میانه طول مدت بستری در بیمارستان در مطالعه انسفالیت ژاپنی مشابه کودکان درمان شده با IVIG (میانه: 13 روز؛ محدوده: 9 تا 21 روز) و پلاسبو (میانه: 12 روز؛ محدوده: 6 تا 18) (P = 0.59) مشابه هم بود.
آنالیز تجمعی نتایج به دست آمده از دو مطالعه دیگر نشان داد میانگین طول مدت بستری در بیمارستان (MD: 4.54 - روز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 7.47 - تا - 1.61 ؛ P = 0.002)، زمان برطرف شدن تب (MD: 0.97 - روز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): - 1.25تا 0.69 - ؛ P < 0.00001)، زمان توقف اسپاسمها (MD: - 1.49 روز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.97 - تا 1.01 - ؛ P < 0.00001)، زمان به دست آوردن دوباره هوشیاری (MD: 1.10 - روز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 1.48 - تا 0.72 - ؛ P < 0.00001)، و زمان برطرف شدن علایم نوروپاتیک (MD: 3.20 - روز؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 3.34 - تا 3.06 - ؛ P < 0.00001) در گروه IVIG در مقایسه با مراقبت استاندارد، بهطور معنیداری کمتر بوده است.
هیچیک از مطالعات وارد شده دیگر پیامدهای مورد نظر این مطالعه را از جمله نیاز به ونتیلاسیون تهاجمی، طول دوره ونتیلاسیون تهاجمی، اختلال شناختی، عملکرد ضعیف سازگاری، کیفیت زندگی، تعداد تشنجها، و تشخیص جدید اپیلپسی را گزارش نکردند.
کیفیت شواهد برای همه پیامدهای این مطالعه مروری بسیار پائین بودند.
یافتهها پیشنهاد میکنند که مزیت بالینی درمان کمکی IVIG برای کودکان مبتلا به انسفالیت ویروسی برای بعضی مقیاسهای بالینی (مثلا، میانگین طول مدت بستری در بیمارستان، زمان (روزهای) توقف اسپاسمها، زمان به دست آموردن هوشیاری، و زمان برطرف شدن علایم نوروپاتیک و تب) وجود دارد. برای کودکان مبتلا به انسفالیت ژاپنی، در ارزیابی ناتوانی قابل توجه و عوارض جانبی شدید، IVIG تاثیری معادل پلاسبو دارد.
علیرغم این یافتهها، وجود خطر سوگیری (bias) در مطالعات وارد شده و کیفیت شواهد، امکان رسیدن را به هر نتیجهگیری متقن در زمینه اثربخشی و ایمنی IVIG به عنوان درمان کمکی برای کودکان مبتلا به انسفالیت ناممکن میکند. علاوه براین، مطالعات وارد شده فقط دربرگیرنده کودکان مبتلا به انسفالیت ویروسی بوده، بنابراین یافتهها قابل تعمیم دادن به همه فرمهای انسفالیت نیست. انجام RCTهای بیشتر با طراحی خوب، به منظور ارزیابی اثربخشی و ایمنی IVIG در مدیریت کودکان مبتلا به همه فرمهای انسفالیت مورد نیاز است. همچنین، نیاز به توافق بر سر هسته اصلی نتایج پذیرفته شده برای کارآزماییهای بالینی در انسفالیت کودکی احساس میشود.