%0 Journal Article %A Chavdar S Pavlov, %A Daria L Varganova, %A Giovanni Casazza, %A Emmanuel Tsochatzis, %A Dimitrinka Nikolova, %A Christian Gluud, %T Glucocorticosteroids for people with alcoholic hepatitis %J 2 %V 2017 %N 0 %U http://cochrane.ir/article-1-1964-fa.html %R 10.1002/14651858.CD001511.pub3 %D 2017 %K %X پیشینه هپاتیت الکلی (Alcoholic hepatitis) نوعی از بیماری کبدی الکلی است، که با استئاتوز (Steatosis)، نکروز التهابی (Necroinflammatory)، فیبروز و عوارض بالقوه برای بیماری کبد شناخته می‌شود. به‌طور معمول، هپاتیت الکلی در افراد بین 40 و 50 ساله ایجاد می‌شود. اگر افراد از نوشیدن الکل پرهیز کنند، هپاتیت الکلی می‌توانند برطرف شود، اما خطر مرگ بستگی به شدت آسیب کبد و پرهیز از مصرف الکل دارد. گلوکوکورتیکواستروئیدها به عنوان داروهای ضدالتهاب برای افراد مبتلا به هپاتیت الکلی استفاده می‌شوند. گلوکوکورتیکواستروئیدها به‌طور گسترده در کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی شده مورد مطالعه قرار گرفتند تا منافع و آسیب‌های آن‌ها ارزیابی شود. بااین‌حال، نتایج به دست آمده متناقض بودند. اهداف این مرور با هدف ارزیابی منافع و آسیب‌های گلوکوکورتیکواستروئیدها در افراد مبتلا به هپاتیت الکلی انجام گرفت. روش های جستجو ما کارآزمایی‌ها را از طریق جست‌وجوهای الکترونیکی در مرکز ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده گروه هپاتوبیلیاری در کاکرین (Cochrane Hepato-Biliary's (CHB) Controlled Trials Register)؛ CENTRAL؛ MEDLINE؛ Embase؛ LILACS و Science Citation Index Expanded شناسایی کردیم. ما برای یافتن کارآزمایی‌های در حال انجام یا منتشر نشده به جست‌وجو در مرکز ثبت کارآزمایی‌های بالینی و منابع شرکت‌های دارویی پرداختیم. ما هم‌چنین فهرست منابع مطالعات بازیابی شده را به‌طور اجمالی مرور کردیم. آخرین جست‌وجو در 20 اکتبر 2016 بود. معیارهای انتخاب کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی شده که گلوکوکورتیکوستروئیدها را در مقابل دارونما یا عدم مداخله در افراد مبتلا به هپاتیت الکلی بدون توجه به سال، زبان انتشار یا فرمت بررسی کردند. ما کارآزمایی‌هایی را در نظر گرفتیم که شامل شرکت‌کنندگان بزرگسال مبتلا به هپاتیت الکلی بودند و می‌توانستند از طریق معیارهای تشخیصی بالینی یا بیوشیمیایی یا هر دوی آن‌ها انجام شوند. ما هپاتیت الکلی را به صورت خفیف (نمره Maddrey کم‌تر از 32) و شدید (نمره Maddrey 32 یا بیش‌تر) تعریف کردیم. در صورت مشابه بودن مداخلات، ما اجازه اجرای مداخلات هم‌زمان را در گروه‌های کارآزمایی دادیم. گردآوری و تحلیل داده‌ها ما روش‌شناسی کاکرین و CHB را دنبال کردیم، برای انجام متاآنالیزها از Review Manager 5 و تجزیه‌و‌تحلیل دنباله‌ای کارآزمایی استفاده کردیم. ما نتایج پیامدهای دوتایی را با محاسبه خطر نسبی (RR) و نتایج پیامدهای پیوسته را با محاسبه میانگین تفاوت (MD) ارائه کردیم. ما متاآنالیز را هم با استفاده از مدل اثرات ثابت و هم مدل اثرات تصادفی انجام دادیم. هر گاه اختلاف قابل‌توجهی در نتایج وجود داشت، ما برآورد نقطه‌ای محافظه‌کارانه‌تر این دو مدل را گزارش کردیم. ما مقدار P value 0.01 یا کم‌تر، دو – دامنه را به عنوان سطح معنی‌داری آماری در نظر گرفتیم، اگر اطلاعات به اندازه مورد نیاز رسیده باشند، به این دلیل که سه پیامد اولیه ما (مرگ‌ومیر به هر علت، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و عوارض جانبی جدی در طول درمان) و تصمیم‌گیری آزمون‌های تعقیبی ما شامل تجزیه‌و‌تحلیل مرگ‌ومیر در نقاط زمانی بیشتری باشد. ما ناهمگونی را با استفاده از آماره I² ارائه دادیم. اگر انجام‌دهندگان کارآزمایی‌ها برای دست یابی به داده‌های از دست رفته از تجزیه‌و‌تحلیل به قصد درمان استفاده کنند، ما از این داده‌ها در تجزیه‌و‌تحلیل اولیه خود استفاده کردیم؛ در غیراین صورت، از داده‌های موجود استفاده می‌کنیم. ما خطر سوگیری کارآزمایی‌ها را با استفاده از حوزه‌های خطر سوگیری و کیفیت شواهد را با استفاده از سیستم GRADE (نظام درجه‌بندی کیفیت شواهد و قدرت توصیه‌ها) ارزیابی کردیم. نتایج اصلی 16 کارآزمایی معیارهای ورود را داشتند. تمام کارآزمایی‌ها در معرض خطر بالای سوگیری قرار داشتند. 15 کارآزمایی، داده‌های لازم را برای تجزیه‌و‌تحلیل ارائه کردند (927 شرکت‌کننده دریافت کننده گلوکوکورتیکواستروئیدها و 934 شرکت‌کننده دریافت کننده دارونما یا عدم مداخله). میانه زمانی تجویز گلوکوکورتیکواستروئیدها به مدت 28 روز (از 3 روز تا 12 هفته) به صورت خوراکی یا تزریقی تجویز شدند. شرکت‌کنندگان 25 تا 70 ساله بودند، در مراحل مختلف بیماری کبد الکلی قرار داشتند، و 65% مرد بودند. پیگیری شرکت‌کنندگان کارآزمایی، در صورتی که گزارش شد، تا لحظه ترخیص از بیمارستان، تا زمان مرگ (میانگین 63 روز) یا به مدت حداقل یک سال بود. هیچ شواهدی از اثر گلوکوکورتیکواستروئیدها بر مرگ‌ومیر به هر علت تا سه ماه پس از تصادفی‌سازی، نه با متاآنالیزهای مرسوم (RR اثرات تصادفی: 0.90؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.70 تا 1.15؛ 1861 شرکت‌کننده؛ 15 کارآزمایی؛ 45% = I2 (ناهمگونی متوسط)) و نه با تجزیه‌و‌تحلیل دنباله‌ای کارآزمایی وجود نداشت. متاآنالیز هیچ مدرکی را از تاثیر بر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت تا سه ماه (MD: 0.04- نقطه؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.11- تا 0.03؛ 377 شرکت‌کننده؛ 1 کارآزمایی؛ شواهد با کیفیت پایین)، که با نسخه پنج سطحی مقیاس کیفیت زندگی اروپایی (EQ-5D-3L ؛European Quality of Life - 5 Dimensions-3 Levels scale) اندازه‌گیری شد، نشان نداد. هیچ شواهدی مبنی بر تأثیر بر بروز عوارض جانبی جدی در طول درمان (RR اثرات تصادفی: 1.05؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.85 تا 1.29؛ 1861 شرکت‌کننده؛ 15 کارآزمایی؛ 36% = I2 (ناهمگونی متوسط))؛ مرگ‌ومیر مرتبط با کبد تا 3 ماه پس از تجویز (RR اثرات تصادفی: 0.89؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.69 تا 1.14؛ 1861 شرکت‌کننده؛ 15 کارآزمایی؛ 46% = I2 (ناهمگونی متوسط))، تعداد هر گونه عوارض جانبی تا سه ماه پس از تجویز (RR اثرات تصادفی: 1.04؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.86 تا 1.27؛ 1861 شرکت‌کننده؛ 42% = I2 (ناهمگونی متوسط))، و تعداد عوارض جانبی غیرجدی تا 3 ماه پیگیری پس از پایان درمان (RR اثرات تصادفی: 1.99؛ 95% فاصله اطمینان (CI): 0.72 تا 5.48؛ 160 شرکت‌کننده؛ 4 کارآزمایی؛ 0% = I2 (بدون ناهمگونی)) نه با متاآنالیز مرسوم و نه با - تجزیه‌و‌تحلیل دنباله‌ای کارآزمایی وجود نداشت. 9 مورد از این کارآزمایی‌ها از طرف صنعت بودجه دریافت کردند. نتیجه‌گیری‌های نویسندگان هیچ مدرکی مبنی بر تفاوت بین گلوکوکورتیکوستروئید‌ها و دارونما یا عدم مداخله بر مرگ‌ومیر به هر علت، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و عوارض جانبی جدی در طول درمان یافت نشد. خطر سوگیری بالا و کیفیت شواهد بسیار پایین یا پایین بودند. بنابراین، ما در مورد برآورد این اثر بسیار نامطمئن هستیم. با توجه به گزارش‌دهی ناکافی، ما نمی‌توانیم افزایش عوارض جانبی را نادیده بگیریم. از آن‌جایی که فواصل اطمینان وسیع بودند، ما نمی‌توانیم منافع و آسیب‌های معنی‌دار گلوکوکورتیکواستروئیدها را رد کنیم. بنابراین، ما نیاز به کارآزمایی‌های بالینی کنترل شده با دارونما، تصادفی‌سازی شده داریم، که مطابق با دستورالعمل‌های SPIRIT طراحی شده و مطابق با دستورالعمل‌های CONSORT گزارش دهند. کارآزمایی‌های آینده باید داده‌های مجزای شرکت‌کننده انحصارزدایی شده را گزارش دهند، به‌طوری که بتوان برای داده‌های مناسب مجزای شرکت‌کننده در مورد اثرات گلوکوکورتیکواستروئیدها در زیر گروه‌ها متاآنالیز انجام داد. خلاصه به زبان ساده گلوکوکورتیکواستروئیدها برای افراد مبتلا به هپاتیت الکلی سوال مطالعه مروری این مرور برای ارزیابی منافع و آسیب‌های گلوکوکورتیکواستروئیدهای تجویز شده به هر روش، دوز و مدت زمان مصرف آن در مقابل دارونما یا عدم مداخله در افراد مبتلا به هپاتیت الکلی از نظر مرگ، کیفیت زندگی مرتبط با سلامت و عوارض جانبی انجام گرفته است. پیشینه مصرف بیش از حد الکل ممکن است به کبد آسیب رسانده و منجر به هپاتیت الکلی شود. معمولا اگر افراد از نوشیدن الکل خودداری کنند، مرحله اول آسیب‌های کبدی در هپاتیت الکلی معمولا برگشت‌پذیر هستند اما خطر پیشرفت بیش‌تر این بیماری و بروز عوارض جانبی بیش‌تر با ادامه نوشیدن الکل افزایش می‌یابد. یک مصرف کننده شدید، فردی است که در روز بیش از 60 تا 80 گرم (برای مردان) یا بیش از 20 گرم (برای زنان) الکل مصرف می‌کند. بیش‌ترین احتمال پیشرفت هپاتیت الکلی در فقط 10 تا 35 فرد از هر 100 فرد مصرف کننده شدید که دارای شواهدی از چربی بیش از حد در کبد هستند، وجود خواهد داشت. با گذشت زمان، هپاتیت الکلی منجر به فیبروز کبدی (زخم کبد) یا سیروز کبدی همراه با عوارض جانبی (خونریزی، عفونت، سرطان کبد و غیره) خواهد شد. گلوکوکورتیکواستروییدها دارای اثرات ضدالتهابی هستند (تسکین درد، ادم، تب). این دارو برای افراد مبتلا به هپاتیت الکلی، به منظور ترمیم آسیب کبد آن‌ها تجویز می‌شود. بااین‌حال، منافع و آسیب‌های گلوکوکورتیکواستروئیدها در کارآزمایی‌های بالینی تصادفی‌سازی شده به خوبی مورد مطالعه قرار نگرفت و بنابراین مشخص نیست که آیا این دارو می‌تواند در عمل بالینی برای افراد مبتلا به بیماری کبد الکلی مورد استفاده قرار گیرد یا خیر. زمان انجام پژوهش تاریخ آخرین جست‌وجو 20 اکتبر 2016 بود. ویژگی‌های مطالعه 16 کارآزمایی بالینی تصادفی‌سازی شده، گلوکوکورتیکواستروئیدها را با دارونما یا عدم مداخله در افراد مبتلا به هپاتیت الکلی مقایسه کردند. 15 کارآزمایی، داده‌هایی را برای تجزیه‌و‌تحلیل ارائه کردند (927 شرکت‌کننده دریافت‌کننده گلوکوکورتیکواستروئید و 934 شرکت‌کننده دریافت‌کننده دارونما یا عدم مداخله). گلوکوکورتیکواستروئیدها به صورت خوراکی یا تزریقی با میانه زمانی 28 روز (بین 3 روز تا 12 هفته) تجویز شدند. شرکت‌کنندگان در کارآزمایی بین 25 تا 70 ساله (65% مرد) بودند و در مراحل مختلف بیماری کبدی الکلی قرار داشتند. شرکت‌کنندگان کارآزمایی تا زمان ترخیص از بیمارستان یا تا زمان مرگ (میانگین 63 روز)، یا حداقل به مدت یک سال پیگیری شدند. همه کارآزمایی‌ها، پیگیری شرکت‌کنندگان را گزارش نکردند. این کارآزمایی‌ها در فرانسه، هند، انگلستان، و ایالات متحده انجام شد. دو کارآزمایی، پنتوکسیفیلین (Pentoxifylline) را در هر دو گروه مداخله گلوکوکورتیکواستروئید و دارونما تجویز کردند. منابع مالی 9 کارآزمایی از طرف صنعتی بودجه دریافت کردند. کیفیت شواهد کیفیت کلی شواهد بسیار پایین، پایین، یا متوسط بود، و تمام کارآزمایی‌ها در معرض خطر بالای سوگیری قرار داشتند، که این بدان معناست که ممکن است به دلیل روش انجام و تجزیه‌و‌تحلیل کارآزمایی‌ها، نتیجه‌گیری‌های اشتباه باشد، منافع مصرف گلوکوکورتیکواستروئید‌ها بیش از حد انتظار و آسیب‌های آن کم‌تر از حد انتظار برآورد شده باشند. نتایج اصلی گلوکوکورتیکواستروئیدها برای افراد مبتلا به بیماری کبد الکلی دارای پیامدهای بالینی مهم مانند مرگ‌ومیر، بدون توجه به علت و کیفیت زندگی مرتبط با سلامت نبودند. علاوه بر این، گلوکوکورتیکواستروئید‌ها ممکن است تعداد عوارض جانبی را افزایش دهند. ما نمی‌توانیم منافع و آسیب‌های گلوکوکورتیکوستروئیدها را رد کنیم اما محققان باید اثرات این داروها را در کارآزمایی‌های کنترل شده با دارنما و بالینی تصادفی‌سازی شده بیش‌تری که دارای کیفیت بالا باشند بررسی کنند. چنین کارآزمایی‌هایی باید قبل از شروع ثبت شوند و داده‌های مجزای شرکت‌کننده فردی‌زدایی شده به صورت باز گزارش شود تا بتوان برای داده‌های مجزای شرکت‌کننده متاآنالیز انجام داد. %> http://cochrane.ir/article-1-1964-fa. %P 0-0 %& 0 %! %9 %L A-10-2-1875 %+ %G eng %@ 9 %[ 2017