پیشینه
بیماران مبتلا به بیماری پیشرفته کلیه در طول همودیالیز نیاز به دسترسی عروقی دارند. کاتترهای همودیالیز ورید مرکزی اغلب در مواقعی که دسترسی دائمی به عروق در دسترس نباشد، مورد استفاده قرار میگیرند. مشکلات کاتتر منجر به موربیدیتی و مورتالیتی بیشتری میشوند. عملکرد نادرست کاتتر موجب نیاز به اعمال مداخلات بیشتر، افزایش خطر عفونت مرتبط با کاتتر و بستری شدن در بیمارستان میشود.
مراقبت استاندارد برای پیشگیری از عملکرد نادرست کاتتر شامل استفاده از محلولهای هپارین به عنوان «مسدود کننده» پس از دیالیز در پورتهای کاتتر است. تاثیر بالقوه درمان هپارین بر خطر خونریزی یک نگرانی شناخته شده است. بنابراین رویکردهای جدیدتری برای جستوجوی بهبودی در باز ماندن کاتتر یا نرخ آسیبهای مرتبط با درمان پیشنهاد شدهاند.
ویژگیهای مطالعه
این مرور بر کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده (randomised controlled trials; RCTs) در مورد آنتیکوآگولانتها در مقایسه با مراقبتهای متداول برای پیشگیری از عملکرد نادرست کاتتر در بیماران تحت همودیالیز متمرکز بود.
نتایج کلیدی
تعداد ۲۷ مطالعه را یافتیم که شامل ۳۰۰۳ بیمار بوده و بهطور میانگین شش ماه پیگیری شدند و محلولهای مسدود کننده آنتیکوآگولانت جایگزین، عوامل سیستمیک و هپارین با دوز پائین یا بدون دوز را ارزیابی کردند. عملکرد نادرست کاتتر تحت تاثیر هیچ یک از کلاسهای این عوامل قرار نگرفت. تجزیهوتحلیل زیر گروه نشان داد که بر اساس نتایج یک مطالعه واحد، تنها عامل کاهش دهنده عملکرد نادرست کاتتر، محلول مسدود کننده پلاسمینوژن بافت نوترکیب (recombinant tissue plasminogen) بود. کاهش قابلتوجهی در بروز باکتریمی مرتبط با کاتتر برای محلولهای مسدود کننده آنتیکوآگولانت جایگزین مشاهده شد. هیچ شواهدی وجود نداشت که نشان دهد استفاده از آنتیکوآگولانتهای جایگزین به جای محلولهای مسدود کننده هپارین بر نرخ مرگومیر یا حوادث خونریزیدهنده تاثیر دارند، اگرچه فقط بخش کوچکی از مطالعات بروز حوادث خونریزیدهنده را گزارش کردند.
کیفیت شواهد
دستیابی به اطلاعات بیشتر و با کیفیت بالا در مورد مزایای بالقوه و بیخطری رویکردهای جایگزین به منظور حفظ عملکرد کاتتر در دسترسی عروقی دیالیز مورد نیاز است.
چهلوچهار مطالعه (۱۲۸ رکورد، ۱۳,۰۳۶ شرکتکننده) وارد مطالعه مروری شدند. نه مطالعه مهارکنندههای انتقال همزمان سدیم گلوکز‐۲ (sodium glucose co‐transporter‐۲ (SGLT۲)) را با دارونما؛ ۱۳ مطالعه مهارکنندههای دیپپتیدیل پپتیداز ‐ ۴ (dipeptidyl peptidase‐۴ (DPP‐۴)) را با دارونما؛ ۲ مطالعه آگونیستهای پپتید‐۱ شبیه گلوکاگون (glucagon‐like peptide‐۱ (GLP‐۱)) را با دارونما؛ ۸ مطالعه درمان با گلیتازونها (glitazones) را با درمان بدون گلیتازون؛ یک مطالعه درمان با گلیناید (glinide) را با درمان بدون گلیناید؛ و ۴ مطالعه استفاده از انواع مختلف انسولین را با دوزها یا روشهای مصرف مختلف با یکدیگر مقایسه کردند. به علاوه، ۲ مطالعه سیتاگلیپتین (sitagliptin) را با گلیپیزاید (glipizide)؛ و ۱ مطالعه هر یک از سیتاگلیپتین را با انسولین، گلیتازارها (glitazars) را با پیوگلیتازون (pioglitazone)، ویلداگلیپتین (vildagliptin) با سیتاگلیپتین (sitagliptin)، لیناگلیپتین (linagliptin) را با ووگلیبوز (voglibose)، و آلبیگلوتاید (albiglutide) را با سیتاگلیپتین مقایسه کردند. بیشتر مطالعات به دلیل سوگیری در تامین مالی و ریزش نمونه (attrition bias) خطر بالایی از سوگیری داشته و با خطر نامشخص بودن سوگیری تشخیص روبهرو بودند.
مهارکنندههای SGLT۲ در مقایسه با دارونما، احتمالا HbA۱c؛ (۷ مطالعه؛ ۱۰۹۲ شرکتکننده: MD؛ ۰,۲۹‐%؛ ۰.۳۸‐ تا ۰.۱۹‐، (۳.۲‐ میلیمول/لیتر، ۴.۲‐ تا ۲.۲‐؛ I۲ = ۰%)، قند خون ناشتا (FBG) (۵ مطالعه؛ ۸۵۵ شرکتکننده: MD؛ ۰,۴۸‐ میلیمول/لیتر؛ ۰.۷۸‐ تا ۰.۱۹‐؛ I۲ = ۰%)، فشار خون سیستولیک (BP) (۷ مطالعه؛ ۱۱۹۸ شرکتکننده: MD؛ ۴,۶۸‐ میلیمتر جیوه؛ ۶.۶۹‐ تا ۲.۶۸‐؛ I۲ = ۴۰%)، فشار خون دیاستولیک (BP) (۶ مطالعه؛ ۱۱۴۲ شرکتکننده: MD؛ ۱,۷۲‐ میلیمتر جیوه، ۲.۷۷‐ تا ۰.۶۶‐؛ I۲ = ۰%)، نارسایی قلبی (۳ مطالعه، ۲۵۱۹ شرکتکننده: RR: ۰,۵۹؛ ۰.۴۱ تا ۰.۸۷؛ I۲= ۰%) و هیپرکالمی (۴ مطالعه؛ ۲۷۸۸ شرکتکننده: RR: ۰,۵۸؛ ۰.۴۲ تا ۰.۸۱؛ I۲ = ۰%) را کاهش میدهد؛ اما احتمالا عفونتهای تناسلی (۷ مطالعه؛ ۳۰۸۶ شرکتکننده: RR: ۲,۵۰؛ ۱.۵۲ تا ۴.۱۱؛ I۲ = ۰%) و کراتینین (۴ مطالعه؛ ۸۴۸ شرکتکننده: MD؛ ۳,۸۲ میکرومول/لیتر؛ ۱.۴۵ تا ۶.۱۹؛ I۲ = ۱۶%) را افزایش میدهد (تمامی اثرات مبتنی بر شواهدی با قطعیت متوسط). مهارکنندههای SGLT۲ ممکن است وزن (۵ مطالعه؛ ۱۰۲۹ شرکتکننده: MD؛ ۱,۴۱‐ کیلوگرم؛ ۱.۸‐ تا ۱.۰۲‐؛ I۲ = ۲۸%) و آلبومینوری (MD؛ ۸,۱۴‐ میلیگرم/میلیمول کراتینین؛ ۱۴.۵۱‐ تا ۱.۷۷‐؛ I۲ = ۱۱%؛ شواهد با قطعیت پائین) را کاهش دهند. مهارکنندههای SGLT۲ ممکن است تاثیری کوچک یا عدم تاثیر بر خطر مرگومیر قلبیعروقی، هیپوگلیسمی، آسیب حاد کلیه (acute kidney injury; AKI) و عفونت مجاری ادراری (شواهد با قطعیت پائین) داشته باشد. اینکه مهارکنندههای SGLT۲ تاثیری روی مرگومیر، بیماری کلیوی مرحله آخر (end‐stage kidney disease; ESKD)، هیپوولمی، شکستگیها، کتواسیدوز دیابتی، یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی دارد یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
مهارکنندههای DPP‐۴ در مقایسه با دارونما ممکن است HbA۱c؛ (۷ مطالعه، ۸۶۷ شرکتکننده: MD؛ ۰,۶۲‐%؛ ۰.۸۵‐ تا ۰.۳۹‐؛ (۶.۸‐ میلیمول/لیتر)؛ ۹.۳‐ تا ۴.۳‐؛ I۲ = ۵۹%) را کاهش دهد اما ممکن است تاثیری کوچک یا عدم تاثیر روی FBG (شواهد با قطعیت پائین) بگذارند. مهارکنندههای DPP‐۴ احتمالا دارای تاثیری اندک یا عدم تاثیر بر مرگومیر قلبیعروقی (۲ مطالعه، ۵۸۹۷ شرکتکننده: RR: ۰,۹۳؛ ۰.۷۷ تا ۱.۱۱؛ I۲ = ۰%) و وزن (۲ مطالعه، ۲۱۰ شرکت کننده: MD؛ ۰,۱۶ کیلوگرم؛ ۰.۵۸‐ تا ۰.۹۰؛ I۲ = ۲۹%؛ شواهد با قطعیت متوسط) باشند. مهارکنندههای DPP‐۴ در مقایسه با دارونما ممکن است اثر کوچکی روی نارسایی قلبی، عفونتهای دستگاه تنفسی فوقانی، و نارسایی کبدی (شواهد با قطعیت پائین) داشته یا اصلا تاثیری نداشته باشند. اینکه مهارکنندههای DPP‐۴ در مقایسه با دارونما روی eGFR، هیپوگلیسمی، پانکراتیت، سرطان پانکراس، یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی اثرگذار هستند یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
آگونیستهای GLP‐۱ در مقایسه با دارونما، احتمالا HbA۱c؛ (۷ مطالعه؛ ۸۶۷ شرکتکننده: MD؛ ۰,۵۳‐%؛ ۱.۰۱‐ تا ۰.۰۶ (۵.۸‐ میلیمول/لیتر؛ ۱۱.۰‐ تا ۰.۷‐؛ I۲ = ۴۱%؛ شواهد با قطعیت متوسط) و وزن (شواهد با قطعیت پائین) را کاهش میدهند. آگونیستهای GLP‐۱ ممکن است اثر کوچکی روی EGFR، هیپوگلیسمی، یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی (شواهد با قطعیت پائین) داشته یا اصلا اثری نداشته باشند. اینکه آگونیستهای GLP‐۱ منجر به کاهش FBG، افزایش نشانههای مربوط به دستگاه گوارش، یا تاثیرگذاری روی خطر پانکراتیت شوند یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
اینکه گلیتازونها در مقایسه با دارونما روی HbA۱c؛ FBG، مرگومیر، وزن بدن و خطر بروز هپیوگلیسمی اثرگذار هستند یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
سیتاگلیپتین در مقایسه با گلیپیزاید احتمالا هیپوگلیسمی را کاهش میدهد (۲ مطالعه؛ ۵۵۱ شرکتکننده: RR: ۰,۴۰؛ ۰.۲۳ تا ۰.۶۹؛ I۲ = ۰%؛ شواهد با قطعیت متوسط). سیتاگلیپین در مقایسه با گلیپیزاید ممکن است دارای تاثیری اندک یا عدم تاثیر روی HbA۱c؛ FBG، وزن بدن و eGFR باشند (شواهد با قطعیت پائین). اینکه سیتاگلیپتین در مقایسه با گلیپیزاید روی مرگومیر یا انصراف از ادامه همکاری در مطالعه به دلیل بروز اثرات جانبی اثرگذار است یا خیر، با عدم قطعیت همراه است (شواهد با قطعیت بسیار پائین).
در رابطه با انواع، دوزها و روشهای مختلف استفاده از انسولین و سایر مقایسههای سر‐به‐سر فقط مطالعات تکی در دسترس بودند، بنابراین نمیتوان هیچ نتیجهگیریای از آنها به عمل آورد.
موضوع چیست؟ دیابت شایعترین علت بیماری مزمن کلیه (chronic kidney disease; CKD) است. به دلیل کاهش عملکرد کلیه و تغییرات مربوط به پاکسازی داروها و گلوکز، درمان افراد مبتلا به دیابت و CKD چالشبرانگیز است. خطر بروز هیپوگلیسمی (قند خون پائین) افزایش مییابد. با وجود این، اکثر داروهای کاهنده گلوکز روی افراد با عملکرد کلیه نزدیک به نرمال مطالعه شدهاند. هدف از این مطالعه مروری، تعیین اثربخشی و ایمنی داروهای کاهنده گلوکز بر افراد مبتلا به دیابت و CKD است.
ما چه کاری را انجام دادیم؟ ما مطالعاتی را جستوجو کردیم که به مقایسه داروهای مختلف با یکدیگر یا با عدم استفاده از دارو در افراد مبتلا به دیابت یا CKD پرداخته بودند.
ما چه چیزی را به دست آوردیم؟
ما ۴۴ مطالعه را شامل ۱۳,۰۳۶ نفر وارد مطالعه مروری کردیم. اکثر مطالعات انواع مختلفی را از داروها – مهارکنندههای انتقال همزمان سدیم گلوکز‐۲ (sodium glucose co‐transporter‐۲ (SGLT۲))، مهارکنندههای دیپپتیدیل پپتیداز‐۴ (dipeptidyl peptidase‐۴ (DPP‐۴))، آگونیستهای پپتید‐۱ شبیه گلوکاگون (glucagon‐like peptide‐۱ (GLP‐۱)) و گلیتازونها (glitazones)، با عدم درمان مقایسه کردند. دو مطالعه به مقایسه داروی سیتاگلیپتین (sitagliptin) با گلیپیزاید (glipizide) پرداختند.
مهارکنندههای SGLT۲ احتمالا سطوح گلوکز، فشار خون، نارسایی قلبی و سطوح بالای پتاسیم را کاهش، اما عفونتهای تناسلی را افزایش و عملکرد کلیه را به میزان اندکی کاهش میدهد. مهارکنندههای SGLT۲ ممکن است وزن بدن را کاهش دهند. اثر این مهارکنندهها روی خطر مرگ، هیپوگلیسمی، آسیب حاد کلیه، عفونت مجاری ادراری، بیماری کلیوی مرحله آخر، حجم پائین خون، شکستگیهای استخوان، کتواسیدوز دیابتیک با عدم قطعیت همراه است.
مهارکنندههای DPP‐۴ ممکن است سطوح گلوکز را کاهش دهند. اثرات آنها روی خطر مرگ به دلیل حملات و سکتههای قلبی، نارسایی قلبی، عفونتهای دستگاه تنفسی فوقانی، مشکلات کبدی، عملکرد کلیه، هیپوگلیسمی، پانکراتیت و سرطان پانکراس با عدم قطعیت همراه است.
آگونیستهای GLP‐۱ احتمالا سطوح گلوکز را کاهش داده و ممکن است وزن بدن را نیز کم کنند. اثرات آنها روی عملکرد کلیه، هیپوگلیسمی، نشانههای دستگاه گوارش و پانکراتیت با عدم قطعیت همراه است.
سیتاگلیپتین در مقایسه با گلیپیزاید احتمالا دارای خطر هیپوگلیسمی کمتر است.
با توجه به سایر داروهای کاهنده گلوکز در مقایسه با سایر داروها یا عدم درمان به دلیل کمبود مطالعات، هیچ نتیجهگیری نمیتوان به عمل آورد.
نتیجهگیریها
شواهد مربوط به اثربخشی و ایمنی عوامل کاهنده گلوکز برای افراد مبتلا به دیابت و CKD محدود است. مهارکنندههای SGLT۲ و آگونیستهای GLP‐۱ احتمالا برای کاهش سطح گلوکز سودمند هستند. سایر اثرات بالقوه مهارکنندههای SGLT۲ عبارتند از BP پائینتر، سطوح پتاسیم پائینتر و کاهش خطر نارسایی قلبی، اما خطر عفونتهای ژنیتال را افزایش میدهند. ایمنی آگونیستهای GLP‐۱ با عدم قطعیت همراه است.
مزایا و ایمنی سایر گروههای عوامل کاهنده گلوکز با عدم قطعیت همراه هستند.
برای کمک به انتخاب مناسبترین داروی کاهنده گلوکز در افراد مبتلا به دیابت و CKD به انجام مطالعات بیشتری نیاز است.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb