جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای Xiao Y Chen

Shujuan Yang، Siying Wu، Jing Zhou، Xiao Y Chen،
دوره ۲۰۱۵، شماره ۰ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

پیشینه
سرطان نازوفارنکس، یک بیماری اندمیک در میان چند جمعیت مشخص است. پیش‌آگهی سرطان نازوفارنکس در مراحل پیشرفته آن بسیار ضعیف است. با این حال، این بیماری در مراحل اولیه قابل درمان است و می‌توان به میزان بقای بالایی دست یافت. غربالگری بیماری در مراحل اولیه می‌تواند منجر به نتایج خوبی شود و پیامدهای آن را بهبود بخشد. سرولوژی ویروس اپشتاین‌بار (EBV) و نازوفارنگوسکوپی اغلب برای غربالگری استفاده می‌شوند. اما اثربخشی و سود واقعی غربالگری، با توجه به امکان وجود سوگیری‌های (bias) انتخاب، نوع مدت زمان و طول زمان آن همچنان نامشخص است.
اهداف
تعیین اثربخشی غربالگری افراد بدون علائم بوسیله سرولوژی EBV و/یا نازوفارنگوسکوپی در کاهش مرگ و میر ناشی از سرطان نازوفارنکس در مقایسه با انجام ندادن غربالگری. ارزیابی تاثیر غربالگری روی سرطان نازوفارنکس در بروز، بقا، عوارض جانبی، مقرون به صرفه بودن و کیفیت زندگی.
روش های جستجو
برای انجام این مطالعه، هماهنگ‌کننده جست‌وجو کارآزمایی‌های گروه اختلالات گوش و حلق و بینی (ENT) در کاکرین (Cochrane Ear, Nose and Throat Disorders Group (CENTDG) Trials Search Co-ordinator) پایگاه‌های اطلاعاتی زیر را جست‌وجو کرد: مرکز ثبت کارآزمایی‌های CENTDG، مرکز ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده (CENTRAL؛ Central Register of Controlled Trials) (شماره ۶؛ ۲۰۱۵)، PubMed ،EMBASE ،CINAHL ،Web of Science و Clinicaltrials.gov و ICTRP و منابع بیشتر درباره کارآزمایی‌های منتشر شده و منتشر نشده. جست‌وجو در ۶ جولای ۲۰۱۵ انجام گرفته است.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (RCT) و کارآزمایی‌های بالینی کنترل شده (CCT) برای ارزیابی غربالگری برای سرطان نازوفارنکس در مقابل عدم غربالگری. تصادفی‌سازی خوشه‌ها یا افراد قابل قبول بود.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
در این مطالعه از روش‌شناسی استاندارد مورد انتظار بنیاد همکاری کاکرین استفاده شده است. پیامد اصلی اندازه‌گیری شده در این مطالعه، مرگ و میر ناشی از سرطان خاص نازوفارنکس بود. پیامد ثانویه شامل بروز سرطان نازوفارنکس بر اساس طبقه‌بندی مرحله و آسیب‌شناسی آن در هنگام تشخیص، بقا (دو ساله، سه ساله، پنج ساله و ۱۰ ساله)، ضررهای غربالگری (جسمانی و روانی)، کیفیت زندگی (از طریق ابزار معتبر مانند SF-۳۶ و رضایت بیمار)، مقرون به صرفه بودن و تمام علل مرگ و میر بود.
نتایج اصلی
در این مطالعه هیچ کارآزمایی که دارای معیارهای اولیه برای ورود به مطالعه باشد، یافت نشد. برای تحقیقات بیشتر، تعداد ۳۱ مطالعه با متن کامل بازیابی شد. با این حال، هیچ کدام از کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده (RCT) و کارآزمایی‌های بالینی کنترل شده (CCT)، برای بررسی تاثیر غربالگری روی سرطان نازوفارنکس، بر اساس معیارهای ورود، مناسب نبودند.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
برای تعیین اثربخشی غربالگری در مورد سرطان نازوفارنکس یا مقرون به صرفه بودن یا سود بردن از هزینه انجام شده برای استراتژی غربالگری، اطلاعاتی براساس کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده و کارآزمایی‌های بالینی کنترل شده یافت نشد. انجام مطالعات با کیفیت بالا با مدت زمان پیگیری طولانی مرگ و میر و مقرون به صرفه بودن مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده
غربالگری برای سرطان نازوفارنکس
سوال مطالعه مروری
آیا غربالگری افراد بدون علائم با استفاده از آزمایش خون ویروس اپشتاین‌بار یا نازوفارنگوسکوپی (یا هر دو) مرگ و میر ناشی از سرطان نازوفارنکس را کاهش می‌دهد؟

پیشینه
سرطان نازوفارنکس یک سرطان نادر در سراسر جهان است، اما در جمعیت کانتونی (Cantonese) در جنوب چین شایع است. به دلیل ظهور آن در عمق بینی و نبود علائم اختصاصی، معمولا سرطان نازوفارنکس دیر شناسایی می‌شود. در حالی که پیش‌آگهی سرطان نازوفارنکس بسیار ضعیف است، این بیماری در مراحل اولیه سرطان به‌طور بالقوه قابل درمان است. بنابراین شناسایی اولیه در غربالگری ممکن است به نتایج خوبی منجر شود (به بهبود پیامدهای آن منجر شود). دو آزمایش معمول برای غربالگری وجود دارد: آزمایش خون ویروس اپشتاین‌بار و نازوفارنگوسکوپی (روشی است که اجازه می‌دهد سطوح داخلی حلق و بینی با ابزار فیبر نوری بررسی شود). بررسی منفعت‌های غربالگری سرطان نازوفارنکس در سال ۱۹۷۰ آغاز شد. اما ارزش این رویکرد همچنان نامشخص است.

ویژگی‌های مطالعه
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر غربالگری و درمان با استفاده از آزمون EBV و نازوفارنگوسکوپی به عنوان تست غربالگری برای سرطان نازوفارنکس انجام گرفته است. با این حال، هیچ کارآزمایی بالینی تصادفی‌ شده یا کنترل شده‌ای که به ارزیابی این استراتژی پرداخته باشد، به دست نیامد.

نتایج اصلی
نیاز به انجام مطالعات با کیفیت بالا، به منظور تعیین اثربخشی برنامه غربالگری برای سرطان نازوفارنکس، به ویژه برای ارزیابی پیامدهای بلندمدت مانند مرگ و میر و مقرون به صرفه بودن وجود دارد.

کیفیت شواهد
این مطالعه در جولای ۲۰۱۵ به‌روز رسانی شده است.

Zui Zou، Mao Mao An، Qun Xie، Xiao Y Chen، Hao Zhang، Guan J Liu، Xue Y Shi،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
آرتروسکوپی زانو (knee arthroscopy) یک پروسیجر شایع بوده و با درد پس از جراحی همراه است. تزریق داخل مفصلی (intra‐articular; IA) مورفین برای کنترل درد به‌طور گسترده‌ای مطالعه شده، اما تاثیر آنالژزیک یا ضد‐دردی آن بعد از آرتروسکوپی زانو نامطمئن است.
اهداف
بررسی اثرات نسبی آن بر تسکین درد و حوادث جانبی تجویز مورفین IA برای کنترل درد پس از آرتروسکوپی زانو در مقایسه با دارونما (placebo) و دیگر آنالژزیک‌ها (بی‌حسی موضعی، داروهای غیر‐استروئیدی ضد‐التهابی (NSAIDها) و سایر اوپیوئیدها) و دیگر روش‌های تجویز مورفین.
روش های جستجو
ما CENTRAL (کتابخانه کاکرین؛ شماره ۴؛ سال ۲۰۱۵)؛ MEDLINE از طریق Ovid (ژانویه ۱۹۶۶ تا می ۲۰۱۵)؛ EMBASE از طریق Ovid (ژانویه ۱۹۸۸ تا می ۲۰۱۵)، و فهرست منابع مقالات وارد شده را جست‌وجو کردیم. هم‌چنین متارجیستری از کارآزمایی‌های کنترل شده (metaRegister of Controlled Trials)، clinicaltrials.gov و پلت‌فرم بین‌المللی پایگاه ثبت کارآزمایی‌های بالینی سازمان جهانی بهداشت (WHO) را برای یافتن کارآزمایی‌های در حال انجام جست‌وجو کردیم.
معیارهای انتخاب
تمامی کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده دو‐سوکور را شناسایی کردیم که تک‐‌دوز مورفین IA را با دیگر مداخلات برای درمان درد پس از جراحی آرتروسکوپی زانو مقایسه کردند. مطالعاتی را که در هر گروه کمتر از ۱۰ شرکت‌کننده داشتند، از بی‌حسی‌های نخاعی یا اپیدورال استفاده کردند، یا تاثیرات آنالژزیک مورفین IA را بر درد مزمن بررسی کردند، از مرور خارج کردیم.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده به‌طور مستقل از هم کیفیت هر کارآزمایی را بررسی و اطلاعات مربوط به شدت درد، مصرف آنالژزیک‌های مکمل و حوادث جانبی را استخراج کردند. شواهد را با استفاده از رویکرد درجه‌‏بندی توصیه‏، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (GRADE) ارزیابی و جداول «خلاصه‌ یافته‌ها» را ایجاد کردیم.
نتایج اصلی

ما ۲۸ مطالعه کوچک و با کیفیت پائین (۲۹ گزارش) را که شامل ۲۵۶۴ شرکت‌کننده بودند، وارد کردیم. از ۲۰ مطالعه‌ای (۲۱ گزارش) که مورفین را با دارونما مقایسه کردند، نه مطالعه با داده‌های کافی در متاآنالیز وارد شدند. در مجموع، خطر سوگیری (bias) نامشخص بود. به‌طور کلی، سطح کیفیت شواهد با استفاده از رویکرد GRADE پائین تا بسیار پائین ارزیابی شد، این کاهش کیفیت در درجه اول به دلیل وجود خطر سوگیری، حجم نمونه کوچک و عدم دقت بود.

هیچ تفاوت آماری بین ۱ میلی‌گرم مورفین IA و دارونما در شدت درد (مقیاس آنالوگ بصری (VAS)) در فاز اولیه (صفر تا دو ساعت) (تفاوت میانگین (MD): ۰,۵۰‐؛ ۹۵% CI؛ ۱.۱۵‐ تا ۰.۱۴؛ ۲۹۷ شرکت‌کننده؛ ۷ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین)، در فاز میانی (دو تا شش ساعت) (MD: ‐۰.۴۷؛ ۹۵% CI؛ ۱.۰۹‐ تا ۰.۱۴؛ ۲۹۷ شرکت‌کننده؛ ۷ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین) و فاز تاخیری (شش تا ۳۰ ساعت) (MD: ‐۰.۸۸؛ ۹۵% CI؛ ۱.۸۱‐ تا ۰.۰۴؛ ۲۹۷ شرکت‌کننده؛ ۷ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین) مشاهده نشد. هیچ تفاوت معنی‌داری بین ۱ میلی‌گرم و ۲ میلی‌گرم مورفین برای شدت درد در فاز اولیه (MD: ‐۰.۵۶؛ ۹۵% CI؛ ۱.۹۳‐ تا ۰.۸۱؛ ۱۰۵ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین) دیده نشد، در حالی که ۴ میلی‌گرم/۵ میلی‌گرم مورفین تاثیر ضد‐دردی بهتری را نسبت به ۱ میلی‌گرم مورفین در فاز تاخیری نشان داد (MD: ۰.۶۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۸ تا ۱.۲۵؛ ۹۷ شرکت‌کننده؛ ۳ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). مورفین IA نسبت به عوامل بی‌حسی موضعی در فاز اولیه (MD: ۱.۴۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۹ تا ۲.۳۷؛ ۲۴۸ شرکت‌کننده؛ ۵ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین)، NSAIDها در فاز اولیه (MD: ۰.۹۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۵‐ تا ۲.۸۵؛ ۸۰ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین)، سوفنتانیل (sufentanil)، فنتانیل (fentanyl) و پتیدین (pethidine) برای شدت درد بهتر نبود. مورفین IA برای شدت درد در فاز اولیه مشابه مورفین داخل عضلانی (IM) ظاهر شد (MD: ۰.۲۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۸‐ تا ۰.۹۰؛ ۷۲ شرکت‌کننده؛ ۲ مطالعه؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین).

متاآنالیز نشان داد که هیچ تفاوتی در زمان سپری شده تا نیاز به تزریق اولین آنالژزیک بین مورفین IA و دارونما یا بوپیواکائین (bupivacaine) وجود نداشت. یازده مورد از ۲۰ مطالعه‌ای که مورفین را با دارونما مقایسه کردند، به گزارش حوادث جانبی پرداختند و هیچ تفاوت آماری را از نظر بروز حوادث جانبی به ‌دست نیاوردند (خطر نسبی (RR): ۱,۰۹؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۱ تا ۲.۳۶؛ ۳۱۴ شرکت‌کننده؛ ۸ مطالعه؛ شواهد با کیفیت پائین). هفت مورد از ۲۸ مطالعه خروج شرکت‌کنندگان را گزارش کردند. داده کافی برای انجام متاآنالیز در مورد خروج از مطالعه وجود نداشت.

نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
شواهدی را با کیفیت بالا پیدا نکردیم که ۱ میلی‌گرم مورفین IA در کاهش شدت درد در فاز اولیه، میانی و تاخیری بهتر از دارونما است. هیچ تفاوت آماری بین مورفین IA و دارونما از لحاظ بروز حوادث جانبی گزارش نشد. اثرات نسبی ۱ میلی‌گرم مورفین در مقایسه با بوپیواکائین IA؛ NSAIDها، سوفنتانیل، فنتانیل و پتیدین نامطمئن هستند. کیفیت شواهد به دلیل خطر بالای سوگیری، و حجم نمونه کوچک مطالعات وارد شده، که می‌توانند باعث سوگیری در نتایج شوند، محدود شد. برای به دست آوردن نتایج قطعی، انجام مطالعاتی با کیفیت بالاتر مورد نیاز است.
خلاصه به زبان ساده

نقش تزریق مورفین در تسکین درد پس از آرتروسکوپی زانو

پیشینه

آرتورسکوپی زانو، نوعی پروسیجر جراحی روی زانو است. این جراحی یک روش کم‐‌تهاجمی است، بدین معنی که برای انجام آن ایجاد فقط یک برش کوچک (incision) کافی است. با استفاده از یک آرتروسکوپ، که از طریق یک برش کوچک وارد مفصل می‌شود، می‌توان آسیب‌ها را معاینه، و گاهی اوقات درمان کرد. برای بررسی و درمان بسیاری از وضعیت‌های ارتوپدی (عضلانی‌اسکلتی) از آرتروسکوپی زانو استفاده می‌شود، و بیماران ممکن است پس از جراحی احساس درد داشته باشند. تزریق مستقیم مورفین به داخل زانو (مورفین داخل‐مفصلی) برای کاهش این درد، بسیار مطالعه شده، اما نمی‌دانیم که این درمان تا چه اندازه موثر است.

نتایج کلیدی و کیفیت شواهد

در می ۲۰۱۵، این مرور ۲۸ مطالعه کوچک و با کیفیت پائین را با ۲۵۶۴ شرکت‌کننده شناسایی کرد که به بررسی مورفین داخل‐مفصلی برای تسکین درد پس از انجام آرتروسکوپی زانو پرداختند. در ۹ مورد از ۲۰ مطالعه، هیچ شواهدی را پیدا نکردیم دال بر اینکه مورفین داخل‐مفصلی با دوز ۱ میلی‌گرم برای تسکین درد بهتر از دارونما (placebo) است. به دلیل وجود شواهد محدود موجود، نتوانستیم مشخص کنیم که مورفین داخل‐مفصلی چگونه با تزریق داخل‐عضلانی مورفین مقایسه شد. هم‌چنین، شواهدی با کیفیت پائین برای مقایسه تاثیرات تزریق ۱ میلی‌گرم مورفین داخل‐مفصلی با بوپیواکائین (bupivacaine)، داروهای غیر‐استروئیدی ضد‐التهابی (NSAIDها)، سوفنتانیل (sufentanil)، فنتانیل (fentanyl) و پتیدین (pethidine) وجود داشت، از این رو مطمئن نیستیم کدام‌ یک بهتر عمل می‌کنند. ما نتوانستیم مشخص کنیم که نرخ عوارض جانبی درمان مانند تهوع و استفراغ بین مورفین داخل‐مفصلی و دارونما تا چه اندازه با هم مشابه است. به‌طور کلی، کیفیت شواهد پائین بود.

پژوهش‌های بیشتر باید بر یافتن آنالژزیک‌های موثر برای آرتروسکوپی زانو متمرکز شوند.


Zui Zou، Hong B Yuan، Bo Yang، Fengying Xu، Xiao Y Chen، Guan J Liu، Xue Y Shi،
دوره ۲۰۱۶، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

پیشینه
هیپرتانسیون پیش از انجام جراحی نیاز به مدیریت درمانی دقیق دارد. مشخص شده که مهار کننده‌های آنزیم مبدل آنژیوتنسین (angiotensin‐converting enzyme inhibitors; ACEIs) یا مسدود کننده‌های گیرنده آنژیوتانسین II نوع ۱ (angiotensin receptor blockers; ARBs) در درمان هیپرتانسیون مرتبط با جراحی اثربخش هستند. با این حال، در مورد اینکه می‌توانند از مورتالیتی و موربیدیتی پیشگیری کنند یا خیر، اتفاق نظر وجود ندارد.
اهداف
ارزیابی سیستماتیک مزایا و آسیب‌های تجویز ACEIها یا ARBها پیش از انجام جراحی برای پیشگیری از مورتالیتی و موربیدیتی در بزرگسالانی (سنین ۱۸ سال و بالاتر) که تحت هر نوع جراحی تحت آناستزی عمومی قرار می‌گیرند.
روش های جستجو
شماره کنونی پایگاه مرکزی ثبت کارآزمایی‌های کنترل شده کاکرین (CENTRAL؛ ۲۰۱۴، شماره ۱۲)؛ Ovid MEDLINE (۱۹۶۶ تا ۸ دسامبر ۲۰۱۴)؛ EMBASE (۱۹۸۰ تا ۸ دسامبر ۲۰۱۴)، و منابع کارآزمایی‌های تصادفی‌‌سازی شده بازیابی شده، متاآنالیزها، و مرورهای سیستماتیک را جست‌وجو کردیم. جست‌وجو را در ۳ فوریه ۲۰۱۷ دوباره انجام دادیم. سه مطالعه بالقوه جدید مورد نظر به فهرست «مطالعات در انتظار طبقه‌بندی» اضافه شده و در طول به‌روز کردن مرور، در یافته‌های رسمی این مرور گنجانده خواهند شد.
معیارهای انتخاب
کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل شده‌ای (randomised controlled trials; RCTs) را وارد کردیم که تجویز پیش از انجام جراحی ACEIها یا ARBها را با دارونما (placebo) در بزرگسالان (سنین ۱۸ سال و بالاتر) تحت هر نوع جراحی تحت آناستزی عمومی مقایسه کردند. مطالعاتی را حذف کردیم که در آنها شرکت‌کنندگان تحت پروسیجرهایی قرار گرفتند که فقط به بی‌حسی موضعی نیاز داشتند، یا شامل شرکت‌کنندگانی بودند که قبلا ACEI یا ARB مصرف کردند.
گردآوری و تحلیل داده‌ها
دو نویسنده مرور به‌طور مستقل از هم، به انتخاب مطالعه، ارزیابی خطر سوگیری (bias) و استخراج داده‌ها پرداختند. از روش‌های استاندارد روش‌شناسی (methodology) مورد نظر کاکرین استفاده کردیم.
نتایج اصلی
هفت RCT را با مجموع ۵۷۱ شرکت‌کننده وارد مرور کردیم. دو مورد از هفت کارآزمایی شامل ۳۶ شرکت‌کننده تحت جراحی عروق غیر قلبی (جراحی آئورت اینفرارنال (infrarenal)) و پنج مورد شامل ۵۳۵ شرکت‌کننده تحت جراحی قلب، از جمله جراحی دریچه‌ای، جراحی بای‌پس عروق کرونر، و جراحی بای‌پس قلبی ریوی بودند. مداخله در شش کارآزمایی از ۱۱ روز تا ۲۵ دقیقه پیش از جراحی، و در یک کارآزمایی حین جراحی شروع شد. هر هفت RCT را دارای خطر بالای سوگیری در نظر گرفتیم. تاثیرات ACEIها یا ARBها بر مورتالیتی پیش از انجام جراحی و انفارکتوس حاد میوکارد نامطمئن بود زیرا کیفیت شواهد بسیار پائین بود. خطر مرگ‌ومیر در گروه ACEIها یا ARBها ۲,۷% و در گروه دارونما ۱.۶% گزارش شد (خطر نسبی (RR): ۱.۶۱؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۴۴ تا ۵.۸۵). خطر انفارکتوس حاد میوکارد در گروه ACEIها یا ARBها ۱.۷% و در گروه دارونما ۳.۰% بود (RR: ۰.۵۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۴ تا ۲.۲۶). ACEIها یا ARBها ممکن است نارسایی احتقانی قلب (congestive heart failure) (شاخص قلبی) را پیش از انجام جراحی بهبود بخشند (تفاوت میانگین (MD): ۰.۶۰‐؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۰‐ تا ۰.۵۰‐، شواهد با کیفیت بسیار پائین). از نظر نرخ عوارض، هیچ تفاوتی در عوارض سربروواسکولار (cerebrovascular) پیش از انجام جراحی (RR: ۰.۴۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۸ تا ۱.۲۸، شواهد با کیفیت بسیار پائین) و هیپوتانسیون (RR: ۱.۹۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۸۶ تا ۴.۴۱، شواهد با کیفیت بسیار پائین) بین گروه‌ها وجود نداشت. بروز نارسایی کلیوی مربوط به جراحی قلب گزارش نشد. ACEIها یا ARBها با کوتاه شدن طول مدت بستری در بیمارستان همراه بودند (MD: ‐۰.۵۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۳‐ تا ۰.۱۶‐؛ P value = ۰.۰۰۵، شواهد با کیفیت بسیار پائین). این یافته‌ها باید با احتیاط تفسیر شوند، زیرا پیش‌زمینه‌های بالینی شرکت‌کنندگان، احتمال مخدوش‌شدگی (confounding) را ایجاد می‌کند. ACEIها یا ARBها ممکن است طول مدت بستری را در بیمارستان کوتاه کنند (MD: ‐۰.۵۴؛ ۹۵% CI؛ ۰.۹۳‐ تا ۰.۱۶‐، شواهد با کیفیت بسیار پائین)، دو مطالعه عوارض جانبی را گزارش کردند، و هیچ شواهدی دال بر تفاوت میان گروه‌های ACEIها یا ARBها و کنترل وجود نداشت.
نتیجه‌گیری‌های نویسندگان
به‌طور کلی، این مرور شواهدی را برای حمایت از اینکه استفاده از ACEIها یا ARBها پیش از انجام جراحی می‌توانند از مورتالیتی، موربیدیتی، و عوارض (هیپوتانسیون، عوارض سربروواسکولار پیش از انجام جراحی، و نارسایی کلیوی مرتبط با جراحی قلبی) پیشگیری کنند، نیافت. هیچ شواهدی را پیدا نکردیم که نشان دهد استفاده از این داروها ممکن است نرخ انفارکتوس حاد میوکارد را کاهش دهند. با این حال، ACEIها یا ARBها ممکن است برون‌ده قلبی را پیش از انجام جراحی افزایش دهند. با توجه به کیفیت روش‌شناسی (methodology) پائین و بسیار پائین، خطر سوگیری، و فقدان توان آماری در مطالعات وارد شده، تاثیر واقعی مداخله ممکن است به‌طور قابل‌توجهی با تخمین‌های مشاهده شده متفاوت باشد. تصمیم به شروع درمان با ACEIها یا ARBها پیش از انجام جراحی (عمدتا جراحی قلب الکتیو، طبق مطالعات وارد شده) باید به صورت فردی گرفته شود.
خلاصه به زبان ساده

تجویز داروهای کاهش دهنده فشار خون حول‌وحوش زمان جراحی برای کاهش خطر وقوع مرگ‌ومیر و بیماری جدی در بزرگسالان

سوال مطالعه مروری

شواهد مربوط به دو نوع دارویی را که برای کاهش فشار خون (مهار کننده‌های آنزیم مبدل آنژیوتنسین (angiotensin‐converting enzyme inhibitors; ACEIs) یا مسدود کننده‌های گیرنده آنژیوتنسین II نوع ۱ (angiotensin receptor blockers; ARBs) حول‌وحوش زمان انجام جراحی به منظور کاهش خطر مرگ‌ومیر و بیماری‌های جدی در بزرگسالان تحت جراحی با استفاده از بیهوشی عمومی استفاده می‌شوند، مرور کردیم.

پیشینه

افراد مبتلا به فشار خون بالا حول‌وحوش زمان انجام جراحی با دقت درمان می‌شوند زیرا خطر بروز عوارضی مانند کاهش جریان خون به عضله قلب (ایسکمی میوکارد)، حمله قلبی و حتی مرگ‌ومیر در آنها بالا است. ACEIها یا ARBها رگ‌های خونی را شل کرده و در درمان فشار خون بالای مرتبط با جراحی موثر هستند، اما زمانی که از آنها برای پیشگیری از بروز عوارض مربوط به جراحی استفاده می‌شود، پیامد نامطمئن است.

ویژگی‌های مطالعه

بانک‌های اطلاعاتی را تا ۸ دسامبر ۲۰۱۴ جست‌وجو کردیم. هفت کارآزمایی تصادفی‌سازی و کنترل شده (از سال ۱۹۹۲ تا ۲۰۱۴) را با ۵۷۱ شرکت‌کننده یافتیم که معیارهای ورود ما را داشتند. دو مورد از هفت کارآزمایی شامل ۳۶ شرکت‌کننده تحت جراحی عروق غیر قلبی (جراحی آئورت اینفرارنال (infrarenal)) و پنج مورد شامل ۵۳۵ شرکت‌کننده تحت جراحی قلب، از جمله جراحی دریچه‌ای، جراحی بای‌پس عروق کرونر، و جراحی بای‌پس قلبی ریوی بودند. مداخله در شش کارآزمایی از ۱۱ روز تا ۲۵ دقیقه پیش از جراحی، و در یک کارآزمایی حین جراحی شروع شد. تمام این هفت مطالعه در اروپا و ایالات متحده انجام شدند. یکی از این هفت مطالعه توسط یک شرکت دارویی تامین مالی شد.

‌نتایج کلیدی

سه کارآزمایی شامل ۴۱۹ شرکت‌کننده، مرگ‌ومیر را گزارش کردند، اما نتایج غیر دقیق بوده و هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت میان گروه‌های مداخله و دارونما (placebo) (مورتالیتی پیش از انجام جراحی) وجود نداشت. دو کارآزمایی با ۳۴۵ شرکت‌کننده، تعداد مشابهی را از شرکت‌کنندگان در دو گروه با تغییراتی در الکتروکاردیوگرام آنها گزارش کردند که نشان دهنده وقوع حمله قلبی (انفارکتوس حاد میوکارد) بود. به نظر می‌رسد که برون‌ده قلب (شاخص قلبی) فقط در یک کارآزمایی افزایش یافت.

دو کارآزمایی که خطر فشار خون پائین را به عنوان یک عارضه بالقوه مداخله گزارش کردند، تفاوت آشکاری را پیدا نکردند؛ خطر وقوع سکته مغزی با و بدون مداخله در سه کارآزمایی مشابه بود.

نتایج حاصل از سه مطالعه نشان دادند که ACEIها یا ARBها ممکن است طول مدت بستری را در بیمارستان کاهش دهند، اما این یافته‌ها باید با احتیاط تفسیر شوند زیرا این امر محتمل است که تحت تاثیر پیشینه بالینی شرکت‌کنندگان مطالعه قرار گرفته باشند. دو کارآزمایی که عوارض جانبی را ارزیابی کردند، شواهدی را مبنی بر تفاوت میان ACEIها یا ARBها و دارونما (عدم درمان) پیدا نکردند.

کیفیت شواهد

کیفیت شواهد برای پیامدها در سطح پائین یا بسیار پائین بود. تعداد کل شرکت‌کنندگان کم بود. اکثر شرکت‌کنندگان تحت جراحی قلب قرارگرفتند، به این معنی که یافته‌ها را نمی‌توان به سایر انواع جراحی تعمیم داد. جست‌وجو را در ۳ فوریه ۲۰۱۷ دوباره انجام دادیم. هنگام به‌روز کردن این مرور، با سه مطالعه‌ای که مورد نظر است، سروکار خواهیم داشت.



صفحه ۱ از ۱