۶۴ مطالعه (۷۸ منبع) و ۴۵۴۷ شرکتکننده را در این مرور برگزیدیم و ۱۲ مطالعه دیگر را تحت عنوان در حال انجام طبقهبندی کردیم. ۱۲ مطالعه دیگر در انتظار طبقهبندی هستند؛ بنابراین ما قادر به کسب متن کامل نبودیم. اغلب مطالعات در مناطق کوهستانی با ارتفاع بالا اجرا شده بودند؛ در حالی که سایرین از اتاقهای با فشار کم (هیپوباریک) برای شبیهسازی قرارگیری در ارتفاع استفاده کرده بودند. بیستوچهار کارآزمایی، مداخله را بین سه و چهار روز پیش از صعود و ۲۳ کارآزمایی، بین یک و دو روز پیش از صعود فراهم کرده بودند. اغلب مطالعات وارد شده، به ارتفاع نهایی بین ۴۰۰۱ و ۵۰۰۰ متر بالاتر از سطح دریا رسیده بودند. خطرات سوگیری (bias) برای حوزههای مختلف نامشخص بود و تعداد قابل توجهی از مطالعات، حوادث جانبی مداخلات ارزیابی شده را گزارش نکرده بودند. ما ۲۶ مقایسه را یافتیم که ۱۵ مورد از آنها، داروهای مورد استفاده شایع را در برابر دارونما مقایسه کرده بودند. نتایج را برای سه مقایسه مهمتر گزارش کردیم:
استازولامید (acetazolamide) در برابر دارونما (۲۸ مطالعه موازی؛ ۲۳۴۵ شرکتکننده)
خطر AMS با استازولامید کاهش یافته بود (خطر نسبی (RR): ۰,۴۷؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۳۹ تا ۰.۵۶؛ I۲ = ۰%؛ ۱۶ مطالعه؛ ۲۳۰۱ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط). هیچ رویدادی از HAPE ذکر نشده و فقط یک رویداد از HACE گزارش شده بود (RR: ۰,۳۲؛ ۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۷.۴۸؛ ۶ مطالعه موازی؛ ۱۱۲۶ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت متوسط). مطالعات اندکی عوارض جانبی را برای این مقایسه گزارش کرده بودند و آنها نشان دهنده افزایش در خطر پارستزی (paraesthesia) با دریافت استازولامید بودند (RR: ۵.۵۳؛ ۹۵% CI؛ ۲.۸۱ تا ۱۰.۸۸؛ I۲ = ۶۰%؛ ۵ مطالعه؛ ۷۸۹ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین).
بودزوناید (budenoside) در برابر دارونما (۲ مطالعه موازی؛ ۱۳۲ شرکتکننده)
دادهها در مورد بودزوناید، نشان دهنده کاهش در بروز AMS در مقایسه با دارونما بود (RR: ۰,۳۷؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۳ تا ۰.۶۱؛ I۲ = ۰%؛ ۲ مطالعه؛ ۱۳۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). مطالعات وارد شده، رویدادهای HAPE یا HACE را گزارش نکرده و عارضه جانبی نیافته بودند (شواهد با کیفیت پائین).
دگزامتازون (dexamethasone) در برابر دارونما (۷ مطالعه موازی؛ ۲۰۵ شرکتکننده)
دادهها برای دگزامتازون، بیانگر مزایایی از آن در هر دوزی نبودند (RR: ۰,۶۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۶ تا ۱.۰۰؛ I۲ = ۳۹%؛ ۴ کارآزمایی؛ ۱۷۶ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). مطالعات وارد شده، رویدادهای HAPE یا HACE را گزارش نکرده بودند و ما کیفیت شواهد را درباره حوادث جانبی بسیار پائین ارزیابی کردیم.
پیشینه
بیماری ارتفاعزدگی (high altitude illness; HAI)، اصطلاحی است که برای توصیف گروهی از عارضههای مغزی و ریوی استفاده میشود که میتوانند حین سفر به ارتفاعات بالاتر از ۲۵۰۰ متر (~ ۸۲۰۰ پا) رخ دهند. HAI به طور کلی به وسیله سردرد، تهوع، استفراغ و خستگی مشخص میشود (اغلب بیماری کوهزدگی حاد ( acute mountain sickness) نامیده میشود) اما ممکن است در افراد مختلف مغز یا ریهها را تحت تاثیر قرار دهد. در این مرور، شایعترین داروهای مورد استفاده را برای پیشگیری از بروز این بیماری ارزیابی کردیم.
ویژگیهای مطالعه
شواهد تا ژانویه ۲۰۱۷ بهروز است. ۶۴ مطالعه مرتبط را با شش نوع داروی متفاوت که برای پیشگیری از HAI توصیه میشود، وارد کردیم. اغلب مطالعات در مناطق کوهستانی با ارتفاع بالا اجرا شده بودند؛ در حالی که سایرین از اتاقهای با فشار کم (هیپوباریک) برای شبیهسازی قرارگیری در ارتفاع استفاده کرده بودند. سن شرکتکنندگان بین ۱۶ و ۶۵ سال متفاوت بود. یازده مطالعه شامل افراد در معرض خطر بالای این بیماری ناشی از سابقه HAI یا بیماریهای دیگری مانند آسم آنها بودند. بیستوچهار کارآزمایی، مداخله را بین سه و چهار روز پیش از صعود و ۲۳ کارآزمایی، بین یک و دو روز پیش از صعود فراهم کرده بودند. اغلب مطالعات وارد شده، به ارتفاع نهایی بین ۴۰۰۱ و ۵۰۰۰ متر بالاتر از سطح دریا رسیده بودند. در ۲۳ مورد از مطالعات وارد شده، منبع تامین مالی نامشخص بود. فقط ۱۸ مطالعه، تضاد منافع امکانپذیر خود را اظهار کرده بودند. ۲۴ مطالعه بیشتر را تحت عنوان همچنان در حال انجام یا در انتظار ارزیابی طبقهبندی کردیم.
نتایج کلیدی
یافتههای ما نشان میدهد که استازولامید (acetazolamide)، درمان موثری برای پیشگیری از HAI حاد در دوزهای ۲۵۰ تا میلیگرم ۷۵۰ روزانه در هنگام مقایسه با یک دارونما (placebo) (یعنی قرصی بدون عامل فعال) است. اکثر اطلاعات موجود، مرتبط با پیشگیری از HAI ساده (سردرد، تهوع، استفراغ و خستگی) به جای مشکلات مغزی یا ریوی جدیتر هستند. همچنین دریافتیم که استازولامید، مرتبط با افزایش خطر پارستزی (paraesthesia) (یعنی احساس مورمور، خارش، گزگز یا سوزش در پوست) در انگشتان بود؛ گرچه این پیامد در شواهد موجود به خوبی گزارش نشده بود. مزایا و آسیبهای سایر داروها مانند ایبوپروفن (ibuprofen)، بودزوناید (budenoside) و دگزامتازون (dexamethasone) به دلیل تعداد کم مطالعات، نامشخص است.
کیفیت شواهد
ما کیفیت شواهد را متوسط تا بسیار پائین ارزیابی کردیم. مطالعات زیادی دارای کمبود کیفیت بودند؛ از جمله استفاده از تعداد اندکی از شرکتکنندگان و عدم گزارشدهی پیامدهای مهمی مانند عوارض جانبی. برای اغلب داروهایی که توسط مطالعات پوشش داده شده بودند، نیاز به پژوهش بیشتری برای روشن کردن اثربخشی و ایمنی آنها وجود داشت.
در این مرور هشت مطالعه (۳۳۴ شرکتکننده، ۹ منبع) را مورد بررسی قرار دادیم. دوازده مطالعه در حال انجام هستند و در نسخههای آینده این مرور در صورت لزوم بررسی خواهند شد. ما قادر به دستیابی به متن کامل ۱۲ مطالعه دیگر نشدهایم از این رو آنها را به عنوان «در انتظار طبقهبندی» مشخص کردهایم. چهار مورد از مطالعات به دلیل تصادفیسازی در معرض خطر پائین سوگیری (bias) قرار داشت؛ دو مورد از مطالعات به دلیل پنهانسازی تخصیص در معرض خطر پائین سوگیری قرار داشتند. چهار مورد از مطالعات به دلیل کورسازی شرکتکنندگان و کارکنان در معرض خطر پائین سوگیری بودند. سه مطالعه را به دلیل کورسازی ارزیابان پیامدها دارای خطر پائین سوگیری بررسی کردیم. بیشتر مطالعات را در معرض خطر بالای سوگیری گزارشدهی انتخابی ارزیابی کردیم.
ما نتایج مطالعات را برای چهار مقایسه اصلی به شرح زیر ارائه میکنیم.
سوماتریپتان (sumatriptan) در برابر دارونما (placebo) (۱ مطالعه موازی؛ ۱۰۲ شرکتکننده)
دادههای سوماتریپتان کاهش خطر AMS را در مقایسه با دارونما نشان داد (خطر نسبی (RR): ۰,۴۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۱ تا ۰.۸۴؛ ۱ مطالعه؛ ۱۰۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ یک از مطالعات وارد شده مواردی از HAPE؛ HACE یا حوادث جانبی مرتبط با آن را نشان نداد.
منیزیم سیترات (magnesium citrate) در برابر دارونما (۱ مطالعه موازی؛ ۷۰ شرکتکننده)
RR تخمینی برای AMS، قرصهای منیزیمسیترات در برابر دارونما، ۱,۰۹ بود (۹۵% CI؛ ۰.۵۵ تا ۲.۱۳؛ ۱ مطالعه؛ ۷۰ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). علاوه بر این، RR تخمینی برای مدفوع شل، ۳.۲۵ بود (۹۵% CI؛ ۱.۱۷ تا ۸.۹۹؛ ۱ مطالعه؛ ۷۰ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). تنها مطالعه وارد شده مواردی را از HAPE یا HACE گزارش نکرد.
اسپیرونولاکتون (spironolactone) در برابر دارونما (۲ مطالعه موازی؛ ۲۰۵ شرکتکننده)
تخمین تجمعی RR برای AMS به دلیل ناهمگونی چشمگیر بین مطالعات وارد شده (I² = ۷۲%) انجام نشد. RR از مطالعات مجزا ۰,۴۰؛ (۹۵% CI؛ ۰.۱۲ تا ۱.۳۱) و ۱.۴۴؛ (۹۵% CI؛ ۰.۷۹ تا ۲.۰۱؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین) بود. هیچ عارضهای از HAPE یا HACE گزارش نشد. حوادث جانبی بررسی نشدند.
استازولامید (acetazolamide) در برابر اسپیرونولاکتون (۱ مطالعه موازی؛ ۲۳۲ شرکتکننده)
دادههای مربوط به استازولامید در مقایسه با اسپیرونولاکتون کاهش خطر AMS را با استفاده از استازولامید نشان داد (RR: ۰,۳۶؛ ۹۵% CI؛ ۰.۱۸ تا ۰.۷۰؛ ۲۳۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). هیچ عارضهای از HAPE یا HACE گزارش نشد. حوادث جانبی بررسی نشدند.
پیشینه
بیماری ارتفاعزدگی (high altitude illness; HAI) اصطلاحی است که برای معرفی بعضی از علائم مغزی و ریوی استفاده میشود که ممکن است حین صعود به ارتفاعات بالای ۲۵۰۰ متری (حدود ۸۲۰۰ فوت) به آن دچار شوند. علائم مربوط به HAI، عموما با سردرد، تهوع، استفراغ و خستگی همراه است (اغلب بیماری حاد کوهی نامیده میشود)، اما در افراد مختلف عمدتا روی مغز (خوابآلودگی، گیجی یا بیهوشی) یا روی ریهها (سرفه، تنگی نفس) تاثیر میگذارد. در این مرور پنج کلاس دارویی را که برای پیشگیری از ابتلا به این بیماری کمتر استفاده شده، ارزیابی کردیم.
ویژگیهای مطالعه
شواهد تا می ۲۰۱۷ بهروز است. هشت مطالعه را با ۳۳۴ شرکتکننده در رابطه با پنج کلاس متفاوت داروهایی که گاهی اوقات برای پیشگیری از HAI توصیه میشوند پیدا کردیم. این داروها شامل داروهایی هستند که عملکردی مشابه سروتونین را در مکانهای مشخص شده نشان میدهند (آگونیستهای انتخابی گیرنده هیدروکسیتامین(۱)‐۵؛ (selective ۵‐hydroxytryptamine(۱) receptor agonists))، داروهایی که فعالیت آنزیم کلسیم را تنظیم میکنند (آنتاگونیست ان‐متل‐دی‐آسپارتات (N‐methyl‐D‐aspartate; NMDA))، داروهایی که قطر رگهای خونی را افزایش میدهند (آنتاگونیست اندوتلین ۱)، داروهایی که مانع پرتاب (آغاز عمل) نورون (سلول عصبی) و ایجاد تشنج (داروهای ضد‐انعقاد) میشوند، همچنین داروهایی که میزان سدیم و آب بدن را تنظیم میکنند (اسپیرونولاکتون (spironolactone)). همه مطالعات در مناطق کوهستانی مرتفع انجام شدند. شرکتکنندگان بین ۱۶ تا ۶۵ سال سن داشتند. فقط یک مطالعه شامل افرادی بود که در معرض خطر بالای این بیماری به دلیل سابقه HAI بودند. در چهار کارآزمایی، مداخلات بین یک تا سه روز پیش از صعود (۵۰%) و در سه کارآزمایی، مداخلات کمتر از ۲۴ ساعت پیش از صعود (۳۷,۵%) انجام شد. شرکتکنندگان در تمامی این مطالعات به ارتفاع نهایی بین ۳۵۰۰ و ۵۸۹۵ متری از سطح دریا رسیدند. فقط در یکی از هشت مطالعه وارد شده اطلاعات شفافی در باره منبع مالی (۱۲.۵%) وجود ندارد. بیستوچهار مطالعه دیگر به عنوان مطالعات در حال انجام (۱۲) یا در انتظار طبقهبندی (۱۲؛ امکان دسترسی به متن کامل وجود ندارد) دستهبندی شدند.
نتایج کلیدی
ارزیابی مداخلات دارویی کمتر استفاده شده، نشان میدهد که در ارتباط با این مداخلات شواهد کمی وجود دارد. در اکثر مقایسههای انجام شده، فقط از یک مطالعه واحد شواهدی به دست آوردیم. مزایای بالینی و آسیبهای مرتبط با مداخلات بالقوه مانند سوماتریپتان (sumatriptan) هنوز مشخص نیست.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد از پائین تا بسیار پائین متغیر بودند. مطالعات متعددی دارای کاستیهای کیفیتی بودند، مانند داشتن فقط حجم نمونههای کوچک، در نتیجه ارائه نتایج نامطمئن بود. اکثر داروهای بررسی شده نیاز به پژوهش بیشتری دارند تا اثربخشی و ایمنی آنها را مشخص کند.
کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشدهای را وارد کردیم که در شرایطی انجام شدند که در آن از مداخلات غیر‐دارویی و متفرقه برای پیشگیری از HAI حاد استفاده شد، از جمله اقدامات پیش از سازگاری (preacclimatization) و تجویز مکملهای غیر‐دارویی. کارآزماییهایی را وارد کردیم که شامل شرکتکنندگانی بودند که در معرض خطر ابتلا به بیماری ارتفاع قرار داشتند (AMS یا HACE؛ یا HAPE، یا هر دو). شرکتکنندگان با، و بدون، سابقه بیماری ارتفاع را وارد کردیم. هیچ محدودیت سنی و جنسیتی را اعمال نکردیم. کارآزماییهایی را وارد کردیم که در آنها مداخله مربوطه پیش از آغاز صعود اعمال شد.
ما ۲۰ مطالعه (۱۴۰۶ شرکتکننده، ۲۱ منبع) را در این مرور وارد کردیم. سی مطالعه (۱۴ مطالعه در حال انجام، و ۱۶ مطالعه در انتظار طبقهبندی) در صورت مناسب بودن، در نسخههای آینده این مجموعه از سه مرور در نظر گرفته خواهند شد. نتایج مربوط به پیامد اولیه این مرور (خطر AMS) را بر اساس هر گروه از مداخلات ارزیابی شده گزارش میکنیم.
گروه ۱. پیش از سازگاری و اقدامات دیگر مبتنی بر فشار
استفاده از ارتفاع شبیهسازی شده یا پیش‐شرطیسازی ایسکمیک از راه دور (remote ischaemic preconditioning; RIPC) ممکن است خطر AMS را در مواجهه بعدی با ارتفاع بهبود نبخشد اما این اثر نامشخص است (ارتفاع شبیهسازی شده: خطر نسبی (RR): ۱,۱۸؛ ۹۵% فاصله اطمینان (CI): ۰.۸۲ تا ۱.۷۱؛ I² = ۰%؛ ۳ کارآزمایی؛ ۱۴۰ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین. RIPC: RR: ۳.۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۶۹ تا ۱۳.۱۲؛ ۱ کارآزمایی؛ ۴۰ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). ما شواهدی را از بهبود این خطر با استفاده از فشار مثبت انتهای بازدمی (positive end‐expiratory pressure; PEEP) یافتیم، اما این اطلاعات از یک کارآزمایی متقاطع با تعداد محدودی شرکتکننده بهدست آمد (OR: ۳.۶۷؛ ۹۵% CI؛ ۱.۳۸ تا ۹.۷۶؛ ۱ کارآزمایی؛ ۸ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). ما متوجه کمبود شواهد مربوط به خطر بروز عوارض جانبی برای این مداخلات شدیم.
گروه ۲. مکملها و ویتامینها
مکمل آنتیاکسیدانها، مدروکسیپروژسترون (medroxyprogesterone)، آهن یا Rhodiola crenulata ممکن است خطر AMS را در مواجهه با ارتفاع بالا بهبود نبخشند، اما این اثر نامشخص است (آنتیاکسیدانها: RR: ۰,۵۸؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۲ تا ۱.۰۳؛ ۱ کارآزمایی؛ ۱۸ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین. مدروکسیپروژسترون: RR: ۰.۷۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۴۸ تا ۱.۰۵؛ I² = ۰%؛ ۲ کارآزمایی؛ ۳۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین. آهن: RR: ۰.۶۵؛ ۹۵% CI؛ ۰.۳۸ تا ۱.۱۱؛ I² = ۰%؛ ۲ کارآزمایی؛ ۶۵ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین. R crenulata: RR: ۱,۰۰؛ ۹۵% CI؛ ۰.۷۸ تا ۱.۲۹؛ ۱ کارآزمایی؛ ۱۲۵ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). ما شواهدی را از بهبود این خطر با مصرف اریتروپوئیتین (erythropoietin) یافتیم اما این اطلاعات از یک کارآزمایی با مشکلات مربوط به خطر سوگیری (bias) و عدم دقت استخراج شد (RR: ۰.۴۱؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۰ تا ۰.۸۴؛ ۱ کارآزمایی؛ ۳۹ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت بسیار پائین). در مورد تجویز جینکو بیلوبا (ginkgo biloba)، به دلیل ناهمگونی قابل توجه بین مطالعات وارد شده، تخمین تجمعی RR را برای AMS انجام ندادیم (I² = ۶۵%). برآوردهای RR حاصل از مطالعات مجزا، متناقض بودند (از ۰.۰۵ تا ۱.۰۳؛ شواهد با کیفیت پائین). ما متوجه کمبود شواهد مربوط به خطر بروز عوارض جانبی برای این مداخلات شدیم.
گروه ۳. سایر مقایسهها
هنگام مقایسه جینکو بیلوبا با استازولامید (acetazolamide)، شواهد ناهمگونی را در مورد خطر AMS یافتیم (I² = ۶۳%). برآوردهای RR حاصل از مطالعات مجزا متناقض بودند (برآوردها از ۰,۱۱ (۹۵% CI؛ ۰.۰۱ تا ۱.۸۶) تا ۲.۹۷ (۹۵% CI؛ ۱.۷۰ تا ۵.۲۱)؛ شواهد با کیفیت پائین). هنگام تجویز جینکو بیلوبا همراه با استازولامید، شواهدی را از بهبود یافتیم، اما این اطلاعات از یک کارآزمایی تکی با مشکلات مرتبط با خطر سوگیری بهدست آمد (در مقایسه با جینکو بیلوبا بهتنهایی: RR: ۰.۴۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۲۶ تا ۰.۷۱؛ ۱ کارآزمایی؛ ۳۱۱ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). تجویز مدروکسیپروژسترون بهعلاوه استازولامید، خطر AMS را هنگام مقایسه با تجویز مدروکسیپروژسترون یا استازولامید بهتنهایی بهبود نبخشید (RR: ۱.۳۳؛ ۹۵% CI؛ ۰.۵۰ تا ۳.۵۵؛ ۱ کارآزمایی؛ ۱۲ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). ما متوجه کمبود شواهد مربوط به خطر بروز عوارض جانبی برای این مداخلات شدیم.
پیشینه
اصطلاح بیماری ارتفاع (high altitude illness; HAI) برای توصیف گروهی از بیماریهای مغزی و ریوی به کار میرود که ممکن است هنگام سفر افراد به ارتفاعات بالاتر از تقریبا ۲۵۰۰ متر (حدود ۸۲۰۰ پا) رخ دهند. افراد میتوانند به روشهای مختلفی به ارتفاعات بالا پاسخ دهند و دچار نشانههای مختلفی شوند. این موارد شامل سردرد، حالت تهوع، استفراغ و خستگی مرتبط با HAI هستند، که اغلب بیماری حاد کوهستان (acute mountain sickness) نامیده میشود. خوابآلودگی، سردرگمی یا عدم هوشیاری ممکن است زمانی اتفاق افتند که مغز بهویژه تحت تاثیر قرار گیرد (ادم مغزی ناشی از ارتفاع بالا یا high altitude cerebral oedema; HACE)، و سرفه یا تنگی نفس میتوانند زمانی رخ دهند که ریهها متاثر شده باشند (ادم ریوی ناشی از ارتفاع بالا یا high altitude pulmonary oedema; HAPE). چندین استراتژی مختلف برای پیشگیری از HAI مورد استفاده قرار میگیرند. در این مرور، شواهد بهدست آمده را از کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شده مربوط به این موضوع بررسی کردیم که رویکردهای مختلف میتوانند با تمرکز بر رویکردهای غیر‐دارویی، مکملهای گیاهی و طبیعی، از بروز بیماری ارتفاع پیشگیری کنند یا خیر.
ویژگیهای مطالعه
شواهد تا ژانویه ۲۰۱۹ بهروز است. ما ۲۰ مطالعه تصادفیسازی و کنترل شده را شامل ۱۴۰۶ شرکتکننده وارد کردیم. این مطالعات، رویکردهای متنوعی را در مورد پیشگیری از HAI بررسی کردند. این رویکردها شامل استراتژیهایی برای سازگاری با ارتفاعات بالا از طریق تقلید از صعود سریع به وسیله کاهش سطوح اکسیژن موجود در هوایی که شرکتکنندگان در آن تنفس میکنند، و محصولات گیاهی یا مکملهای ویتامینی در دسترس بدون نیاز به نسخه بودند.
شرکتکنندگان بین سنین ۱۷ و ۶۵ سال قرار داشتند. فقط یک مطالعه شامل افرادی بود که به دلیل داشتن سابقه بیماری HAI، در معرض خطر بالای ابتلا به HAI قرار داشتند. چهار کارآزمایی مداخله را یک تا سه روز قبل از صعود (۲۰% از مطالعات)، و هشت کارآزمایی، مداخله را چهار تا ۳۰ روز قبل پیش عزیمت برای صعود (۴۰% از مطالعات) ارائه کردند. شرکتکنندگان در تمام این مطالعات به ارتفاع نهایی بین ۳۵۰۰ و ۵۵۰۰ متر بالاتر از سطح دریا رسیدند. اکثر مطالعات، اطلاعات شفافی را در مورد نحوه حمایت مالی خود ارائه نکردند (۵۵% از مطالعات). سی مطالعه اضافی در قالب در حال انجام (۱۴ مطالعه)، یا در انتظار طبقهبندی (۱۶ مطالعه) ردهبندی شدند، و در صورت لزوم، در نسخههای آینده این مجموعه از سه مرور، در نظر گرفته خواهند شد.
نتایج اصلی
شواهد مربوط به سودمندی استراتژیهای مختلف میان مطالعات وارد شده، غیر‐قطعی و حتی متناقض هستند.
در سه مطالعه که به مقایسه سطوح طبیعی اکسیژن با سطوح پائین اکسیژن بهعنوان راهی برای سازگاری قبل از صعود به ارتفاعات پرداختند، هیچ تفاوتی را در خطر ابتلا به بیماری حاد کوهستان نیافتیم (۳ کارآزمایی؛ ۱۴۰ شرکتکننده؛ شواهد با کیفیت پائین). عوارض جانبی و همچنین ادم مغزی (HACE) یا ادم ریوی (HAPE) ناشی از ارتفاع بالا گزارش نشد.
در هفت مطالعه (۵۲۳ شرکتکننده) که به بررسی بیماری حاد کوهستان پرداختند، جینکو بیلوبا (ginkgo biloba) با مصرف دارونمای (placebo) غیر‐فعال مقایسه شد. هیچ تفاوتی بین جینکو بیلوبا با دارونما از لحاظ خطر ابتلا به HACE (۳ مطالعه؛ ۳۷۱ شرکتکننده)، یا از لحاظ خطر سوزن سوزن شدن یا گزگز کردن، که اغلب بهعنوان «خوابرفتگی دست یا پا» توصیف میشود، وجود نداشت (۲ مطالعه؛ ۳۵۲ شرکتکننده). هیچگونه عارضه HAPE گزارش نشد (۳ مطالعه؛ ۳۷۱ شرکتکننده).
در چهار مطالعه (۳۹۷ شرکتکننده)، جینکو بیلوبا با استازولامید (acetazolamide)، دارویی که برای پیشگیری از بیماری حاد کوهستان استفاده میشود، مقایسه شد. این یافتهها بین مطالعات متفاوت بود و هیچ نتیجهای را نمیتوان گرفت. استازولامید در دو مطالعه (۳۵۴ شرکتکننده) خطر ابتلا را به خوابرفتگی دست یا پا افزایش داد. هیچ عارضه HAPE یا HACE گزارش نشد. بهطور کلی، اطلاعات محدود در مورد ایمنی مداخلات مختلف بدان معنی است که ایمنی آنها هنوز ناشناخته است.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد از پائین تا بسیار پائین متغیر بود. ما نتوانستیم گزارشهای متن کامل برخی از مطالعاتی را که شناسایی کردیم، به دست آوریم، این موضوع تعداد مطالعات وارد شده را در این مرور محدود کرد. بسیاری از مطالعات تعداد اندکی شرکتکننده داشتند؛ و برای برخی از پیامدها عوارض اندکی رخ داد، بنابراین همه یافتهها نامطمئن بودند. برای شفافسازی اثربخشی و ایمنی راهکارهای مختلف کاهش HAI، انجام تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مرکز همکار کاکرین ایران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Cochrane Iran Associate Centre
Designed & Developed by : Yektaweb